1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

نگاهى به زندگى پاپ ژان پل دوم

جمشيد فاروقى۱۳۸۴ فروردین ۱۳, شنبه

اينكه در روز ۱۶ اكتبر سال ۱۹۷۸، اسقف شهر كراكوى لهستان به عنوان پاپ برگزيده شد، پديده‌اى عجيب بود.انتخاب او به بلند مرتبه ترين مقام كليساى كاتوليك تنها ريشه در اختلافات گسترده ايتالياييان داشت.

https://p.dw.com/p/A5Na
عکس: AP

بلندپايگان كليساى ايتاليا نتوانستند بر سر انتخاب فردى از صفوف خود به توافق رسند. و اين چنين شد كه پس از ۴۵۵ سال براى نخستين بار يك شهروند غيرايتاليايى رداى پاپ را بر تن كرد. فره ايزدى، هوش و ذكاوت و همچنين شادابى و تندرستى اين اسقف لهستانى بهر حال توانست آراى صاحبان قدرت در كليساى كاتوليك را از آن خود سازد.

گفتيم تندرستى. خواهند پرسيد چرا تندرستى؟ بهر روى نميبايست فراموش كرد كه پاپ ژان پل اول، كه پيش از اين اسقف لهستانى، صاحب اين مقام بود، تنها ۳۳ روز پس از گزينش‌اش درگذشت. و حال پاپ ژان پل دوم نيز در بستر مرگ است. كارولا هوسفلد، مفسر دويچه وله در مرورى بر شخصيت پاپ چنين مينويسد:

پاپ همواره رسانه‌ها را به يارى گرفت و از شناورى در امواج بى پايان مردم غرق در لذت شد. و اين حكايت او بود تا زمان بيمارى شديدش. پيگيرى در دفاع از مواضعش همواره با استقبال بيكران همگان روبرو نبود، اما همين موضع برآمده از اعتقاد راسخ او بود.

او هرگز به اين باور تن نداد كه ردا و مقام و شان پاپ را تنها غايت گرايانه و بر آمده از مصلحتها بنگرد و هرگز نپذيرفت كه بدل به نماينده نمادين بزرگترين جامعه مذهبى جهان گردد، او همواره بر اين باور بود كه پا در جاى پاى پتروس مقدس نهاده و هم اوست كه براى انجام وظايفى چنين گران فراخوانده شده است. و اين چنين بود كه تا واپسين دم و بازدم خود هم خويش بر آن كرد تا به گونه‌اى پولادين وظايف بر آمده از اين مقام را به فرجام رساند. و در اين راه آنچه پشتوانه حركت او بود، تنها باور به ايزد بود و بس. و بر اين باور بود كه اين تنها خداست كه ميتواند او را از ادامه اين راه باز دارد و معاف كند.

هيچ رهبر مذهبى و يا سياسى را در قرن گذشته و جارى نميتوان يافت كه همچون پاپ ژان پل دوم آوازه نيكش اين چنين مزرهاى باورهاى مذهبى و ژئوپليتيكى را پشت سر نهاده باشد. آوازه رهبر اعتقادى و همچنين طراح يك جامعه بشرى مبتنى بر آدميت. او چنين كسى بود. اين پاپ لهستانى براى اين تمدن مدرن شيرازه گسيخته و برى از تعادل و براى اين عطش سيراب ناپذير ره يافت به معنى و مفهوم هستى روزنه‌اى بود زاينده اميد.

پاپ ژان پل دوم نخستين پاپى بود كه اين چنين گسترده در جهان سياست دخالت داشت. و در تنشها بگونه‌اى موفقت آميز ميانجيگرى ميكرد و بر آن بود تا در گشايش گرههاى كور سياسى موثر افتد. و اين مهم نه با زور ارتش و جنگ افزار. چرا كه تنها حربه او در اين پيكار، كلام او بود. كلامى در كنار دگر افزارهاى ديپلماسى واتيكان. ريشه موفقيت او در اين راه همانا بنيانهاى اخلاقى‌اش بود كه از ارزشهاى اخلاق مسيحيت بر مىخاست. در جهان گريزان تعهد و مسووليت، رويكرد قاطع و شفافيت او ديگران را وامدار خويش ميساخت و پرتو افكنان آنان را از تاثير خويش سرشار ميكرد.

آشكار و بى پرده سخن ميگفت و اين فضيلت او همه آن ديگران را در سايه مىبرد. از ميخاييل گورباچف تا فيدل كاسترو، از ياسر عرفات تا جورج بوش. همه و همه در كنار او رنگ مىباختند و كوچك مىنمودند، همه اين شخصيتهاى به ظاهر قدرتمند.

يك ربع قرن او كليساى كاتوليك را به گونه‌اى خودكامه رهبرى كرد. راهكار اخلاقى كه او پيشه خود ساخته بود، انتقاد بسيارى را برانگيخت. برنامه او را برنامه‌اى كهنه و بيگانه با زمان و زمانه خواندند. شيوه تمركز گرايانه او در پيشبرد امور كليسا بارها با مخالفت و اعتراض ديگران روبرو شد. او در برابر آزادى آرا و عقايد قد علم كرد و مانع از اجماع ديگر صاحبان جا و مقام در كليساى كاتوليك شد.

آيا براستى او پاپى در غلطيده در درياى تناقضها نبود؟

نه، ژان پل دوم از سر قاطعيت و پيگيرى خود گاه كلام و رفتارى چند بنى و به ظاهر ناهمگون داشت. از نظر وى، شان و منزلت آدمى تنها در ارتباط با يزدان معنا مىيافت و مفهوم واقع ميشد. و كليسا وظيفه داشت تا اين نظم را زمينى كند. باورهاى اعتقادى او همانا كليد فهم انسان بود و گيتى. گزينش او در سال ۱۹۷۸ سرآغاز لرزش بلوك شرق بود. او به گونه‌اى خستگى ناپذير به مقابله با ستم پرداخت، به دفاع از آزادى، به مقابله با نقض حقوق بشر. دفاع از صلح و پايدارى در برابر جنگ. و اين سياست او بود تا واپسين لحظات حيات.

و اكنون كه وىدر بستر مرگ است، ترديدى نيست كه همچون پاپى بى همتا بر رخسار تاريخ نقش خواهد بست. فردى آينده نگر كه با اراده آهنين خود تا واپسين لحظات حيات خويش، راه پطروس را ادامه داده است. و هرگاه بخواهيم مقام او را در يك جمله خلاصه كنيم بايد از آن نويسنده ايتاليايى مدد گيريم كه گفت پاپ ژان پل دوم "وراى همه فراز آمدگان زمين بود."