نيمنگاهى به اوضاع آوارگان لبنانى در آلمان
۱۳۸۵ مرداد ۴, چهارشنبه� آپارتمانى مهيا نكند، در مجتمعهاى مسكونى موقت خود باقى خواهند ماند.
آوارگى، پيامد جدايـىناپذير جنگ است. اين بار اين پيامد، دامن لبنانىها را گرفته است. دارندگان گذرنامههاى آلمانى در لبنان اين بخت را داشتند كه به آلمان فرار كنند. آنانى كه دوستى و يا خويشاوندى داشتند، پس از ورود به فرودگاه كلن ـ بن آلمان راهى شدند و آنانى كه جايى نداشتند، راهى اقامتگاههاى عمومى شدند كه از سوى مسئولان شهر برايشان مهيا شده بود.
در راهروى يكى از اين اقامتگاهها راوا آغا زن ۳۶ سالهاى از لبنان كه به همراه همسر و ۴ فرزندش به آلمان گريخته است، نشسته و مضطربانه خبرهاى مربوط به كشورش را از تلويزيون دنبال مىكند، هنوز مىتوان خستگى سفر چند روزه را در چهرهاش ديد، سفرى از زادگاهش به بيروت، از بيروت به سوريه و از سوريه به آلمان. راوا كه مدتها در آلمان زندگى كرده بود، شش ماه پيش به لبنان بازگشت، بازگشتش به درازا نكشيد و او با توشهاى از ترس و دلهره باز هم راهى آلمان شد. راوا از خدمات ارائه شده در آلمان راضى است، او مىگويد: همه چيز اينجا در آلمان خوب پيش رفت، برايمان خوب كار كردند، افراد صليب سرخ كمكمان كردند، من الان يك اتاق با شش تختخواب دارم، خدا را شكر كه به آلمان آمدم.
ميشائيل اشليشر سرپرست شركتهاى تأمينكنندهى مسكن شهر كلن كه در عين حال رياست اسكاندهى آوارگان خارجى و داخلى در حوادث غيرمترقبه را نيز بر عهده دارد، از مجتمعى كه در شهر كلن براى اسكان آوارگان لبنانى در نظر گرفته شده، ابراز رضايت مىكند. اين اقامتگاه نخستى است كه تشكلهاى ادارهكنندهى شهر كلن براى اسكاندهى آوارگان لبنانى مهيا كردهاند.
راوا برخلاف بسيارى ديگر از آوارگان كه راهى شهرهاى ديگر شدند، مىخواهد، در كلن باقى بماند، به همين جهت مسئولان شهر در نظر دارند تا آپارتمانى را براى اسكان دائم او پيدا كنند. راوا، همسر و كودكانش همگى گذرنامهى آلمانى دارند، بنابراين قوانين مربوط به مهاجران خارجى شامل آنها نمىشود. اشليشر مىگويد: با اين خانواده، درست مانند يك خانوادهى آلمانى كه بطور مثال بر اثر آتشسوزى بىخانمان شده، برخورد خواهد شد. مسئولان شهر كلن، مسئول تأمين مسكن و اثاثيهى منزل آنها خواهند بود.
راوا كه مىداند، بزودى صاحب آپارتمان شخصى خود خواهد شد، اميد دارد كه هر چه زودتر اقامتگاه موقت را ترك كند: زنى امروز پيش ما آمد كه مىگفت، فردا مىروند، برايمان خانه پيدا كنند، ما منتظريم، ببينيم آيا فردا صليب سرخ مىتواند، برايمان خانهاى دست و پا كند.
با وجود اين ناآرامى راوا را ترك نمىكند، بخصوص نگرانى در مورد افراد خانوادهاش كه به دليل برخوردار نبودن از گذرنامهى آلمانى نتوانستند به آلمان فرار كنند. راوا نمىداند، اكنون بر سر آنها چه آمده است، چرا كه تماس تلفنى هم بدشوارى برقرار مىشود. تنها چيزى كه او در حال حاضر مىداند، اين است كه نمىخواهد به لبنان بازگردد. ترس و شوك حاصل از جنگ و خاطره مهيب بمبهايى كه در فاصلهى نه چندان دورى از او منفجر شدند، به اين زوديها راحتش نمىگذارد. راوا مىگويد: ما اينجا در كلن مىمانيم، حتى مهم نيست كدام شهر باشد، مهم اين است كه در آلمان باشيم، در آنجا كه آرامش هست و جنگ نيست، در آنجا كه من و فرزندانم بتوانيم زندگى دلپذيرى داشته باشيم.