نيكيتا استانسكو: «عشق» در قالب «كلمه» در شعر
۱۳۸۳ دی ۱۶, چهارشنبهاستانسكو در خانوادهاى روشنفكر رشد كرد و تا سال ۱۹۵۷ ميلادى، در دانشكده بخارست به تحصيل در رشته زبانشناسى پرداخت. او نخستين اشعار خود را در سال ۱۹۵۷ در مجلههاى ادبى رومانى منتشر كرد و از پس آن مجموعه شعرهاى بسيارى از شاعر چاپ شد كه مىتوان از ميان آنها كتابهاى «معناى عشق»، «حق بر زمان»، «۱۱ مرثيه»، «سرخ عمودى»، «نه كلمهها»، «كشورى كه خود را رومانى مىنامد»، «با سبك شيرين كلاسيك» و «پرتو دل» را نام برد. استانسكو در رسالهنويسى نيز نويسندهاى چيرهدست است و اشعار او به بسيارى از زبانهاى دنيا ترجمه شدهاند.
حال ببينيم استانسكو به هنر خود، شعر، در شعرى با عنوان «هنر شعر» چگونه مىنگرد:
من به تمامى كلمههايم عشق آموختم
به آنها دل نشان دادم و
وا ندادم
تا كه هر هجا بتپد.
به آنها نشان دادم كه چيستند درختان
و بىترحم آويختم آنهايى را به شاخهها
كه سپس همهمه كردن نمىخواستند.
كلمهها بايد عاقبت
شبيه مىبودند
به جهان و به من.
بعد به خود پرداختم و
به هر دو كرانه تكيه كردم
مىخواستم به آنها
پلى بنمايانم
پلى ميان شاخِ گاو و علف
ميان نور سياه ستارگان و زمين
ميان گيجگاه زن، و گيجگاه مرد
گذاشتم كلمهها بر فراز من بروند
مثل ماشينهاى مسابقه، قطارهاى برقي
تا كه بهسرعت به هدفهايشان برسند
تا كه نقلِ جهان را بياموزند
از او
به او.
جهان شعرى استانسكو در جستجوى پيوند زمان و مكان، و انسان و هستىست. همچنين او، همانگونه كه در شعرش مىبينيم، نشان مىدهد كه مىخواهد توان انسان را در خلاقيت و آفرينش به نمايش بگذارد تا آدمى بتواند بر احساساتى مانند نفرت، بىتفاوتى و كاهلى فائق آيد. اين توان در شعر استانسكو، از راه عشق امكانپذير مىگردد، و عشق مفهومى مركزى و پايهاىست در جهان شعرى استانسكو كه مىخواهد با ابزار كلمه، آن را همهنگام همچون هدف، در خدمت رابطه انسان با كائنات قرار دهد.
بهنام باوندپور