1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

نيروى اتمى، سياسى است يا فنى؟

۱۳۸۴ شهریور ۱۶, چهارشنبه

عمده ترين استدلال مخالفان گسترش سلاح اتمى اينست كه خطر نيروى اتمى بيش از آن كه فنى يا تكنيكى باشد، به اين بستگى دارد كه در اختيار چه دولتي است. آنها مصداق اين تعبير را در ايران و كره شمالى مى يابند.

https://p.dw.com/p/A5gq
عکس: dpa

لوموند جاپ پاريس در رابطه با مناقشه اتمى ايران مى نويسد:

ايرانى ها مى گويند كه در” شرايط استثنايى“ بمب اتمى توليد خواهند كرد. براى كشورى كه بارها در طول تاريخ موجوديت اش مورد تهديد واقع شده و در دهه پنجاه ميلادى نيز موفق به تحميل سياست نفتى خود به جهان خارج شد، داشتن سلاح اتمى نماد قدرتى واقعى است. اين جيزى است كه مشابه اش را پيش از اين شارل دوگل رييس جمهور اسبق فرانسه نيز در توجيه خواست كشورش براى دستيابى به قدرت اتمى گفته بود. گسترش سلاح هاى اتمى در نفس خود بلا يا آفت است؟ اين موضوع تواما همواره تاكيد و تكذيب ميشود. بايد گفت كاهش سلاح اتمى يك بازى است كه تنها در ميان معدودى از بازيكنان اين جرگه كاربرد دارد. مخالفان گسترش سلاح اتمى ميگويند كه خطر نيروى اتمى بيشتر از آن كه خطرى فنى و تكنيكى باشد، بسته به آن است كه در اختيار كدام حكومت باشد. مصداق اين تعبيررا در مورد كره شمالى يا ايران ميتوان يافت.

گاردين“ چاپ لندن در ارتباط با پيامدهاى گردباد كاترينا درجنوب آمريكا مى نويسد:

واكنش هاى كاهلانه و پر از سراسيمگى مسئولان آمريكايي در برخورد با اين بلاى طبيعى، و انداختن گناه بى تدبيرى ها به گردن يكديگر، يكبار ديگر تلنگرى بود به اذهان كه آيا آمريكا حقيقتا يك ابر قدرت است يا اينكه بر عكس قابليت هايش درمواجهه با چنين فجايعى نسبى است؟ تصاوير مربوط به سياهپوستانى كه در لوئيزيانا در حال غارت گرى بودند و توسط نيروهاى سفيد پوست پليس مورد هدف قرار مى گرفتند، صحنه هايى از آنچه در عراق يا بطور مثال در بغداد ميگذرد را تداعى مى كردند.

مواجهه با چنين صحنه هايى، تكانه ديگرى براى طرح اين پرسش است كه چطور دولتى كه ميلياردها دلار براى چنان جنگى در عراق خرج كرده، در نوع خود، در حفاظت از جان و مال شهروندان خود اينگونه ناتوان است؟ كارشناسان امنيتى از اين مى ترسند كه ويرانى هاى وسيع و از هم گسيختگى نظم و پايمال شدن حقوق ، پايمدهايى نظير حملات جديد تروريستي در پى داشته باشد.

ليبراسيون چاپ پاريس نيز در انتقاد از واكنش ديرهنگام و آشفته دولت آمريكا به آسيب ديدگان گردباد كاترينا مينويسد:

گروهها و سازمانهاى دولتى مسئول امداد رسانى نتوانستند بخوبى كار رسيدگى به مردم فاجعه ديده را پيش برند زيرا امكانات اش را نداشتند. علت مديريت ضعيف اين نهاد ها خاطر آن است كه پرزيدنت بوش همواره خصوصى كردن نهادهاى مربوط به همبستگى و امداد را ستوده است. يك چشم بوش و دولتش نسبت به پيامدهاى فاجعه جنوب آمريكا كور است. چرا؟ زيرا آنها آن را به سمت نو محافظه كاراني كه عجالتا سياست گذاري هاى آمريكا را هدايت مى كنند، معطوف داشته اند.

پوليتيكن جاپ دانمارك نيز درشماره امروز خود با اشاره به دادگاه رسيدگى به اتهام هاى صدام حسين مينويسد:

دادگاه ديكتاتور پيشين عراق، موضوعى است به مراتب فراتر از زندانى كردن، مجازات يا حتى اعدام يك تبهكار. اميد اصلى برآن است كه جنايت ها و تخلف ها مستند شوند. روشن شود كه حقيقتا در سالهاى گذشته در عراق چه گذشته و مسئولان و متخلفان كه بوده اند؟ نكته مهم ديگر اين كه اين دادگاه بايست براى ساير مستبدان در سراسر جهان پيامى داشته باشد تا بدانند تخطى از قوانين و پايمال كردن حقوق ملت ها، بدون جواب نمي ماند و حق، روزى گريبان آنها را خواهد گرفت. اين پيامى است كه پيش از اين اسلوبودان ميله شوويچ دريافت كرد و به دادگاه لاهه كشيده شد. در عين حال چه بسا مهمترين دستاورد دادگاهى شدن صدام حسين، آغاز شدن يك روند آشتى ملى پس از افشا شدن همه آنچه در گذشته روى داده باشد. از سوى ديگر اين روند آشتي ملى نيز بستگى به اين دارد كه عراق پس از رژيم وحشت صدام، قادر به قد علم كردن دوباره باشد.