نویسندهی وبلاگ «در قند قزلآلا»: «برای من مفهوم وبلاگ در نوشتار معنا پیدا میکند»
۱۳۹۰ فروردین ۲۶, جمعهوبلاگ «در قند قزلآلا» برندهی جایزهی بهترین وبلاگ فارسی در هفتمین دور مسابقات وبلاگی دویچهوله شد. کسری فروهی، نویسندهی این وبلاگ پرخواننده، از وبلاگنویسی و نقش این جایزه میگوید.
هفتمین دور رقابتهای بینالمللی وبلاگها که از روز ۲۳ فوریه سال جاری میلادی آغاز شده بود، با برگزاری نشست هیئت داوران بینالمللی در روز ۱۱ آوریل در مقر دویچهوله در شهر بن، به کار خود پایان داد.
در گروههای بینالمللی، کانال یوتیوب «ایستاده با مشت» از ایران، برندهی جایزهی بهترین کانال ویدیویی سال شد. امسال برخلاف سالهای دیگر، برندهی گروههای زبانهای مختلف را نه هیئت داوران، که رای کاربران فضای مجازی مشخص کرد.
در گروه «بهترین وبلاگ زبان فارسی»، رقابت تنگاتنگی تا آخرین ساعتها بین دو وبلاگ «در قند قزلآلا» و «هفت » در جریان بود که بالاخره وبلاگ «در قند قزلآلا» با کسب ۴۷٪ آرای کاربران فضای مجازی فارسی زبان برندهشد.
کسری فروهی، نویسندهی ۲۶ سالهی وبلاگ «در قند قزلآلا» است که در زمانهی کوتاهنویسی و توئیتهای ۱۴۰ کاراکتری، نوشتههای طولانی از روزمرههای خود، با نثری متفاوت که برای خیلی از وبلاگخوانهای ایرانی جذاب است مینویسد. نوشتههایش بارها در شبکههای اجتماعی همخوان میشود و اکثر نوشتههایش بیش از صد لایک از سوی کاربران دریافت میکند.
کسری فروهی، از تجربهی حضور در رقابتبینالمللی وبلاگهای «دویچهوله»، وبلاگ نویسی و تاثیر این جایزه بر روند وبلاگنویسیاش میگوید:
دویچهوله: کسری! تبریک. بالاخره برندهی این رقابت تنگاتنگ گروه زبان فارسی شدی. چه احساسی داری؟
کسری فروهی: خب راستش از اینکه خیلی از وبلاگنویسهای ایرانی و وبلاگخوانها حمایتم کردند و به من رای دادند، خیلی خوشحالم.
به نظر هنوز خیلی از وبلاگنویسهای ایرانی نامزد دریافت این جایزه، تبلیغ برای رای جمع کردن را مناسب نمیدانند. تو اما برخلاف بیشتر نامزدها، برای رای جمع کردن خوب تبلیغ کردی. چرا؟
من وقتی فهمیدم که نامزد این جایزه شدم، اول در دو وبلاگ مینیمالی که داشتم تبلیغ کردم و لینک وبسایت مسابقه را قرار دادم. هر دوی این وبلاگهایم که در «بلاگفا» بودند، بعد از این تبلیغ من مسدود شدند. بعد من در وبلاگ اصلیام یعنی همین «در قند قزلآلا» نوشتهای پست کردم و از مخاطبانم خواستم اگر مایل هستند، به من رای دهند.
کم کم دیدم جو بدی علیه این مسابقه شکل گرفته است. کاربران دو دسته شده بودند، یک عده مخالف مسابقه و شیوه رایگیری و کل مسابقه را میکوبیدند، یک عده موافق. خواستم خودم را از مسابقه بکشم کنار، بعد دیدم چندتایی از وبلاگهای به نظر من خیلی خوب فارسی، از من حمایت کردهاند و در حمایت از من تبلیغ میکنند. وقتی دیدم این وبلاگنویسها که من نوشتههایشان را خیلی دوست دارم، دارند برای من رای جمع میکنند، شرکت فعال در مسابقه برای من مسالهای جدی شد و بعد از آن سعی کردم به شکل منسجمی از خوانندههای وبلاگم بخواهم که اگر مایل هستند به من رای بدهند.
در صحبتهایت اشاره کردی که سرویس وبلاگی «بلاگفا»، دو وبلاگ مینیمال تو را به دلیل اینکه به وبسایت مسابقه لینک دادی و تبلیغ کردی مسدود کرده است. دلیل این اقدام «بلاگفا» چیست؟ آیا پیگیری کردی؟
نمیدانم دلیل این کار «بلاگفا» چه چیزی است. من حتا مدتی بعد از تبلیغ، لینک را برداشتم. اما «بلاگفا» بی هیچ اعلان و اخطاری هر دو وبلاگ مینیمال من را مسدود کرد. همهی دسترسی من به آرشیو نوشتههایم هم قطع شد. من فقط ایمیلی به مدیریت «بلاگفا» زدم که این کار شما غیرقانونی است و امیدوارم روزی بابت این اقدام محاکمه بشوید.
امسال شیوهی رایگیری مسابقهی وبلاگی «دویچهوله» تغییراتی کرده بود. خیلی از کاربران فضای مجازی فارسی زبان به شیوهی رایگیری که کاربر، هر بیست و چهارساعت میتوانست مجددا رای بدهد، انتقاد داشتند. دربارهی این شیوهی رایگیری تازه مسابقه چطور فکر میکنی؟
به نظر من هم این شیوهی رایگیری، شیوهی درستی نبود. من وقتی متوجه شدم که کاربر میتواند با شناسهی «فیسبوک» و «توئیتر» هر روز یک بار رای بدهد، جا خوردم و میخواستم از مسابقه کنارهگیری کنم.
رقیب اصلی من، یعنی وبلاگ «هفت» که مجموعهی کاریکاتورهای وحید نیکگو است و دوست خوب خودم هم هست، کاریکاتوریست شناخته شدهای است. بیشتر از سه هزار دوست در «فیسبوک» خودش دارد، هر روز که لینک مسابقه را پست میکرد به این معنا بود که سه هزار نفر از طریق «فیسبوک» میتوانند به او رای بدهند. کاندیداهای دیگر، مثل من، این امکان را نداشتیم. بماند که به نظرم در این شیوه رایگیری، تقلب خیلی ساده است. میشود شناسههای مختلف ساخت و روزی چندین بار هی به یک کاندید رای داد.
به نظرم بهتر بود اگر هر کاربری فقط یک رای داشت و میتوانست یک بار رای بدهد. البته باید بگم این که امسال برنده زبان فارسی را کاربران انتخاب میکردند، به نفع وبلاگ من شد. فکر میکنم در غیر این صورت، برندهی هیئت داوران وبلاگ «هفت» میشد و من برنده این گروه نمیشدم.
در وبلاگت از خوانندههای نوشتههایت خواسته بودی به تو رای بدهند، چرا که روزمرهنویسیهای تو و آنها مهم است. برخی از وبلاگنویسها اعتراض کردهاند که چرا بیشتر آرای کاربران به یک وبلاگ "روزمرهنویسی" تعلق گرفته و نه وبلاگی سیاسی یا اجتماعی. از قرار تعریف وبلاگ خوب هنوز برای عدهای از کاربران فضای مجازی، وبلاگ سیاسی و اجتماعی است. دربارهی چنین نگاهی چه عقیدهای داری؟
خیلی شفاف با چنین نگاهی مخالفم. به نظرم وبلاگها ژانرهای خیلی مختلفی دارند و هیچ کدام از نظر موضوعی برتری به هم ندارند.
به نظرم اینجور مقایسهها نادرست است. مثل بحث این روزهاست بین دو فیلم «اخراجیهای ۳» و «جدایی نادر از سیمین» که در دو ژانر بسیار متفاوت هستند. بعد عدهای هی تلاش میکنند که به تماشای این یکی نروید و بروید اون یکی را ببینید تا فروش اون یکی جلو بزند و بعد هم نتیجه میگیرند مردم ایران سلیقهشان فلان طور است! هر طرف فکر و شیوهی نوشتاری معتبر و محترم است و طرفداران خودش را هم دارد.
البته باید بگم که من هم دلم میخواهد مسایل سیاسی و اجتماعی همیشه بالاخره در چشم باشند و مطرح بشوند. فکر میکنم اگر این مسابقه، گروه ویژهای با عنوان وبلاگهای سیاسی و اجتماعی پیشبینی کند، چنین مشکلی و بحثی پیش نخواهد آمد.
اگر خودت کاندید در گروه زبان فارسی نبودی، از کدام یک از کاندیداهای این گروه حمایت میکردی؟
ببینید یک بحثی است که وبلاگ را نوشتار میداند. با این تعریف میگویند فوتوبلاگ یا وبلاگی که کمیک استریپهست، وبلاگ محسوب نمیشود. برای من شخصن مفهوم «وبلاگ»، در نوشتار معنا پیدا میکند. دلم میخواهد یک وبلاگ «نوشتاری» برنده این مسابقه شود. اگر خودم کاندید نبودم، از وبلاگ «مریماینا» که کاندید بود حمایت میکردم که به نظرم یک وبلاگ نوشتاری خیلی خوب و جالبی است.
کسری! عدهای معتقدند دیگردوران وبلاگنویسی به سر آمده و حالا دیگر زمان شبکههای اجتماعی است. آیا با این دیدگاه موافقی؟
نه! موافق نیستم. من خودم در ۴ وبلاگ مینویسم، همهی این وبلاگها خوانندههای خودشان را دارند. خوب خوانده میشوند و در فضای شبکههای اجتماعی بارها همخوان میشوند. خیلی از خوانندهها مستقیم به وبلاگهایم میآیند و نوشتهها را از طریق «گوگل ریدر» و فیدخواننمیخوانند. همهی اینها برای من نشانه است که وبلاگ هنوز هم خوانندههای بسیار دارد و دوراناش سر نیامده است.
وبلاگت اولین وبلاگ فارسی است که با رای مستقیم کاربران برندهی این مسابقه شد. این جایزه حالا چه تاثیری رو روند وبلاگنویسیات خواهد گذاشت؟
فکر میکنم بعد از این بیشتر زیر ذرهبین خواهم رفت. برای مثال فامیلهای من نمیدانستند من وبلاگ مینویسم و روزمرهنویسم و طبعن از فامیل و آشناهایم هم در وبلاگ مینویسم. حالا عدهای از آنها میدانند که من وبلاگ مینویسم. از یکی از اقوام ایمیل گرفتهام که چرا دربارهی من فلان چیز را در وبلاگت نوشتی و بحث و دلخوری پیش آمده است.
یا وقتی که کاندید شدم، بعضیها با پدرم تماس گرفتند که پسرت کاندید جایزه شده و خب من دلم نمیخواهد پدرم وبلاگ من را بخواند. همهی اینها باعث شده حواسم را جمع کنم و با احتیاط از دور و بریهایم بنویسم. سخت هم هست. اگر ادامه پیدا کند، مجبور میشوم دوباره رو به مستعارنویسی بیاورم.
مسابقه بینالمللی وبلاگهای برگزیدهی دویچهوله، در نوع خود بزرگترین و شناختهشدهترین مسابقهی وبلاگی است. نقش این مسابقه برای کاربران ایرانی را چطورمیبینی؟
خب همهی وبلاگها بدون محدودیت میتوانند کاندید بشوند و در این رقابت شرکت کنند. البته به نظرم بهتره که هر وبلاگنویسی تنها بتواند وبلاگ خودش را در این مسابقه شرکت بدهد، نه مثل حالا که همه میتوانند هر وبلاگی را که بخواهند کاندید کنند. شاید وبلاگنویسی نخواهد در این مسابقه شرکت کند و وقتی دیگران او را کاندید کنند، بیهماهنگی در معرض عمل انجام شده قرار گرفته است.
مصاحبهگر: فرناز سیفی
تحریریه: یلدا کیانی