نوای موسیقی باخ با همراهی نوازندگان ایرانی
۱۳۸۷ مهر ۱۶, سهشنبهده نوازنده جوان دختر ارکستر فیلارمونی تهران به همراه نوازندگان و گروه کر ارکستر اوسنابروک در دو نوبت، قطعه "مصائب یوحنا" اثر زیبای آهنگساز آلمانی را به طرز هنرمندانهای اجرا کردند.
هر چند که هوای سرد سالن کلیسای شهر اوسنابروک باعث شده بود تا هیچ کس به راحتی حاضر به کنار گذاشتن کاپشن یا حتی شال گردنش نباشد، اما با این همه نیمکتهای پر از تماشاگر، آن هم در تمام طول دو ساعت اجرای برنامه، نشان از جذابیت و زیبایی کار برای مخاطبان آلمانی داشت.
با کمی دقت در ظاهر خوانندگان زن گروه کر، متوجه شالهایی میشدید که همگی به دور گردن انداخته بودند؛ شالهایی با طرحهای ایرانی که اعضای گروه در سفر قبلیشان به ایران تهیه کرده بودند و از روی احترام و برای نشان دادن همبستگی با نوازندگان ایرانی که روسری به سر داشتند، به عنوان جزیی از لباس رسمی خود برای اجرا انتخاب کرده بودند.
تجربههای جدید
همکاری میان نوازندگان ایرانی و آلمانی با اجرای دو سال پیش نوازندگان ایرانی در همین جشنواره آغاز شد که دستمایه آن سفر ارکستر سمفونی اوسنابروک در سال ۲۰۰۷ به تهران بود. نتیجه درخشان و استقبال به عمل آمده در آن زمان، باعث شد تا ارکستر تهران - اوسنابروک تشکیل شود. این گروه پیشتر نیز همین قطعه را در تابستان امسال در تهران اجرا کرده بودند.
با این همه اجرای این بار در آلمان، برای نوازندگان ایرانی تازگی ویژهای داشت: «راستش من عاشق باخ هستم. از بچگی اصلا باخ را میپرستیدم. از همان موقع اولین چیزی که از او شنیدم قطعه ارگی بود که اسمش یادم نیست. خب خوشبختانه معلم سازی هم که داشتم "باخ پرست" بود. این قطعه را هم اصلا نشنیده بودم، واقعیتاش را بخواهید. یعنی من اصلا نمیدانستم که باخ قطعهای به اسم «پاسیون» دارد. خب خیلی برایم جالب بود که ببینم چه جور قطعهای است. حدس میزدم ... ولی اصلا هیچ تصوری از آن نداشتم و این واقعا برای خودم، تجربهی خیلی خوبی بود.»
اجرای قطعه "مصائب یوحنا" در تهران حاصل برگزاری کارگاههای آموزشی فشرده زیر نظر "یوهانس راهه" بود. این قطعه یکی از مشهورترین قطعات، در عین حال برای مخاطبان ایرانی ناشناختهترین قطعه از آهنگساز آلمانی، باخ است که شاید دلیل انتخاب آن برای ارکستر تهران – اوسنابروک نیز از همین امر سرچشمه میگیرد.
البته در این میان، اجرای مصائب یوحنا برای برخی از نوازندگان ایرانی گروه هم به نوعی یک تجربه جدید به حساب میآمد: «وقتی ما این قطعه را در تهران اجرا کردیم، مردم دست زدند، سوت کشیند که مثلا بارکاله و اینها. ولی وقتی اینجا اجرا کردیم ده ثانیه سکوت بود. برای این که خب مسیح را به صلیب کشیده بودند و همه ناراحت بودند. ولی بعدش دست زدند و تشویق کردند. اینجا را حس کردم واقعا که باخ چه میخواسته و چه نوشته است.»
بهشت موسیقیایی
در میان تماشاگران نشسته در ردیف اول، علاوه بر میشاییل درایر مدیر هنری جشنواره، چهره آشنای نادر مشایخی رهبر ارکستر مجلسی تهران به چشم میخورد که سمفونی مولانای او افتتاح کننده جشنواره امسال "موسیقی شرقی" بود. به گفته مشایخی انتخاب این نوازندگان برای اجرای "مصائب یوحنا" بر اساس برگزاری یک آزمون بوده و دلیل همراهی نکردن پسران هم به مشکل سربازی و به تبع آن مسئله خروج از کشور باز میگردد.
از نگاه مشایخی اجرا در تهران و اوسنابروک تفاوتهای عمدهای داشت: «یکی این که اصلا از لحاظ آکوستیکی در تهران اشکال عمده وجود دارد. به خاطر این که اصلا توی آن سالنهایی که اجرا میشود آکوستیک خوبی ندارند. بعدهم آن محیط خیلی مطرح است. به خاطر این که این «پاسیون» است که اجرا میشود. محیط کلیسا به نوازندگان یک ایدهای از این قطعه داد. یعنی اینها توانستند قطعه جور دیگری ببینند و اجرا کنند.»
با پایان اجرای "مصائب یوحنا" چهارمین دوره جشنواره "موسیقی شرقی" هم به کار ۱۷ روزه خود پایان داد؛ جشنوارهای که در طول همین مدت کوتاه هم به شهر کوچک اوسنابروک چهره دیگری بخشیده بود.
با این حال به تعبیر نادر مشایخی اوسنابروک برای نوازندگان ایرانی معنایی فراتر از تنها یک جشنواره ساده را داشت: «یک نفر میمیرد. بعد میگویند، حالا خودت میتوانی انتخاب کنی که به جهنم بروی یا بهشت. میگوید، خیلی خب من نگاه میکنم ببینم جهنم چه جور جایی است. در جهنم را که به رویش باز میکنند، یک میز بزرگ میبیند که روی آن پر ازغذاهای خوشمزه است. آدمهایی که در جهنم دور این میز نشستهاند، تا میآیند غذا بردارند دستشان سفت میماند و دیگر نمیتوانند از آرنج خم بکنند. بنابراین نمیتوانند غذا را در دهانشان بگذارند. میگوید، خیلی خب حالا بروم ببینم که بهشت چه جور جایی است. در بهشت را برایش باز میکنند، میبیند یک میز بزرگ است پر از غذاهای خیلی خوشمزه، ولی تا طرف میآید غذا را بردارد، دوباره دستش ثابت میماند، اما ناگهان غذا را در دهان کناردستی خود میگذارد. همین کار را اوسنابروک با ما انجام داد. یعنی به ما نشان داد که حداقل بهشت از لحاظ موسیقایی چه جور جایی هست.»