نماد زن ايرانی در پيكرهای از چوب / گفتگو با فرح اردكى مجسمهساز
۱۳۸۵ مرداد ۲۳, دوشنبه(براى شنيدن گفتگو با خانم فرح اردكى، فايل صوتى پايان صفحه را كليك كنيد!)
مصاحبهگر: مريم افشنگ
*********************
دويچهوله: خانم اردکى، شما براى شرکت در سمپوزيوم «چوب اوسانا» به ايتاليا آمدهايد. پروسه انتخاب شما و آمدنتان به اينجا چگونه شکل گرفت و در حقيقت ايتاليايىها چه ويژگى را در کارتان ديدند که شما را براى شرکت در اين سمپوزيوم انتخاب کردند؟
فرح اردکى: من حدود ۲ سال است که از طريق اينترنت با سمپوزيومهايى که در اينترنت هست تماس مىگيرم ، به اتفاق استاد عزيزم آقاى مراديان و بعد دعوتنامهاى را آنها به ما پيشنهاد مىکنند و مىدهند که براساس آن ما سابقه کارمان و عکس چندتا از کارهايمان را مىفرستيم و قضاوت و داورى مىشود از سوى کميته برگزارکننده، و بعد در مرحله بعدى از ما دعوت مىکنند.
دويچهوله: در مصاحبهاى گفته بوديد که مىخواهيد مجسمهاى به عنوان نماد و سمبل زن ايرانى بسازيد. اين مجسمه چگونه شکل مىگيرد و گوياى چه چيزى، چه نشانه، چه نمادى از زن ايرانىست؟
فرح اردکى: در واقع من دلم مىخواست حرکت زن را نشان بدهم، چيزى که آرزوى همهى ماست که از اين يکنواختى و از اين حالت، نمىدانم، شايد بشود گفت خمودگى، در بياييم. نمادى که من درست کردهام در آن حرکتىست که به نظر خودم يکنوع پرواز يا يکنوع به اوج رسيدن است و تمى که را که بکار بردهام «من نياز به هوا دارم، به اکسيژن، براى اينکه در حال رشدم». من اين را انتخاب کردم و با تمام مشکلاتى که به هرحال شما خودتان در جريان هستيد، به اينجا رسيدم و با يک روز تاخير کار را شروع کردم و با تمام استرسهايى که داشتم، امروز مىتوانم بگويم که از پيشرفت کارم راضى بودم.
دويچهوله: اين مجسمه را اينجا در حضور ديگران مىسازيد!
فرح اردکى: بله، همينطور است.
دويچهوله: پروسه کارتان به چه صورت خواهد بود، اصلا اين پروسه چگونه شکل مىگيرد؟
فرح اردکى: در اين کمپ که حدود ۱۶ـ۱۵ نفر از مجسمهسازها از سراسر دنيا، بخصوص از ايتاليا، اينجا هستند و شرکت کردهاند، يک چوب خام در حدود ۱متر و۶۰ در اختيار هر کس مىگذارند به اضافه امکاناتى در حد برق و پروژکتور. ساير مجسمهسازها بخاطر اينکه به اينجا نزديک هستند، بار و وسايلشان را با ماشينشان مىآورند. شما تصورش را کنيد، من، از ايران تمامى وسايل خودم را که در حدود ۳۰ کيلو بود که فقط بار ابزارآلاتام بود همه را خودم آوردم و حالا ايستادهام و دارم کار مىکنم. و به اين شکل است که ما ۷ يا ۸ روز فرصت داريم براى اتمام پروژهى خودمان.
دويچهوله: شما به سرزمينى آمدهايد که مجسمهسازى و پيکرتراشى هنر اولش محسوب مىشود...
فرح اردکى: درست است.
دويچهوله: و همراه با شما چندين هنرمند ديگر هم مشغول بکار هستند. چقدر خودتان را آماده احساس مىکنيد و چقدر آماده هستيد براى شرکت در اين سمپوزيوم و اصولا اين سمپوزيوم را چگونه داريد تجربه مىکنيد؟
فرح اردکى: فکر مىکنم اين سمپوزيومها دانشکدههاى اصلى من هستم. من بيشترين تجربه را اينجا کسب مىکنم، در کنار بزرگان هنر مجسمهسازى و اين فرصت به من داده مىشود که خوشبختانه بتوانم بخشى از تجربهام را در ميان اينها داشته باشم. براى اينکه خودم را براى اين سمپوزيوم آماده کنم، از يکسال و نيم قبل شروع مىکنم به طراحى کردن و آنقدر طرح مىزنم تا يک چيزى که در ذهنم هست، مورد قبول خودم و استادم واقع بشود. و شروع مىکنم اينها را در اندازههاى مختلف دو يا سهتا در واقع اتوود مىزنم و سايز کوچک درست مىکنم. و مىتوانم بگويم روزهاى زيادى را صرف اينکار مىکنم تا بتوانم با آمادگى کامل در اين سمپوزيومها شرکت کنم. البته اگر مشکلاتى که اصلا برايم پيشبينى شده نيست اتفاق نيفتد، خوب بهتر کار مىکنم.
دويچهوله: خانم اردکى هنرمندان ايرانى، اصولا هميشه با تيغ سانسور و خودسانسورى مواجه هستند، به ويژه طراحان و نقاشان و مجسمهسازان ما. يکى از عمدهترين مشکلاتى که فکر مىکنم براى کار شما مىتواند وجود داشته باشد، مسئله پوشش و حجاب است، بويژه براى مدلى که قصد داريد آنرا بسازيد و طراحىاش بکنيد. شما در مواجه با اين مساله چه مىکنيد؟
فرح اردکى: حقيقتاش اين است که ما سعى مىکنيم اينگونه مدلها را کمتر بسازيم . من ترجيح دادم که مدل زنم را خارج از کشور بسازم. چيزى که من مىسازم به طبع چيزى نيست که مورد خاص کشور خودم باشد، ولى از آنجايى که به آزادى و به پرواز اعتقاد دارم اين ريسک را کردم و نماد يک زن ايرانى را درست کردم. اما، خوب، آنجا ما سعى مىکنيم بهرحال روى مدلها و فرمهايى کار کنيم که براى نمايشاش مشکلى نباشد، اگر غيراز اين باشد، ما اجازه نمايش نخواهيم داشت. با اين حال من سعى کردم در چند نمايشگاه در تهران، در خانه هنرمندان، در گالرى برگ و چند گالرى ديگر کارهايم را به نمايش بگذارم. تعدادش آنقدر زياد نيست، ولى بهرحال بازديدکننده داريم، مورد تشويق قرار مىگيريم و همين چيزها ما را سر پا نگه داشته است. غير از اين هيچ چيز ديگرى نيست. متاسفانه مردمان ما توان خريد کارهاى ما را ندارند و همه چيز فقط در حد تشويق است.
دويچهوله: در همين يکى دو روزى که آمدهايد، اگر احيانا تلويزيون را ديده باشيد، مىبينيد که اکثرا ايران خبر اول تلويزيون است و مدام اشاره مىشود به شرايط فعلى ايران، به وضعيت ايران در خاورميانه و مشکلات سياسي. برخورد هنرمندهاى ديگر و برخورد کسانى که در اين سمپوزيوم شرکت کردهاند با شما بعنوان هنرمندى که درحال نشان دادن چهره ديگرى از ايران هستيد، چگونه است؟
فرح اردکى: حقيقتاش چندتا از دوستانى که اينجا با من کار مىکنند خيلى اظهار تاسف مىکردند بابت جرياناتى که در ايران هست. ولى من براى اينکه بتوانم درست کار کنم، براى اينکه در کارم اشکال زيادى نباشد، سعى مىکنم از اين خبرها دور باشم، چون حقيقتا نمىتوانم کار بکنم. من با هنر خودم دارم خودم و مملکتام را به ديگران مىشناسانم. در مورد مسايل سياسى هم اميدوارم که سياستمدارهايى باشند که بتوانند عاقلانه اين تنشهاى مربوط به جنگ را حل کنند.
دويچهوله: بعنوان يک هنرمند مجسمهساز مىخواستم از شما بپرسم که وضعيت مجسمهسازى و آموزش اين هنر را در ايران چگونه ارزيابى مىکنيد؟
فرح اردکى: سالهاى اخير خيلى خوب بوده. به هرحال به اين رشته پرداخته شده و حمايتهاى کوچکى از جاهاى مختلف شده و حداقل همين که جلوى اينکار گرفته نشده، براى ما با ارزش است و ما در حال ادامه دادن کارمان هستيم. اولين جشنواره زمستانى در يخ و برف برگزار شد، حدود ۴ سال پيش که من شرکت کردم. ولى متاسفانه به دليل مشکلات ديگر ادامه پيدا نکرد. اخيرا قرار است در پارک جمشيديه تهران و در تاريخ ۱۸ شهريور، اولين سمپوزيوم چوب در ايران برگزار بشود که حدود ۷ نفر از مجسمهسازهاى برتر ايران شرکت کنند که اين نويد و حرکت خوبىست براى سالهاى بعد و در ادامه آن هم ممکن است تا ۶ماه ديگر يک سمپوزيوم وسيعترى برگزار بشود و از مجسمهسازهاى کشورهاى ديگر دعوت بشود. اينها تمام حرکتهايىست که شروع شده و ما با تلاش خودمان سعى مىکنيم از اين حرکت حمايت کنيم و بتوانيم ادامهاش بدهيم.