نقض حق آزادى مذهب در ايران
۱۳۸۳ آبان ۲۷, چهارشنبهبنيانگزاران جمهورى اسلامى ايران آنجا كه به تدوين قانون اساسى ايران پرداختند، با تعيين شيعه اثنى عشرى به عنوان مذهب رسمى ايران آزادى مذهب را محدود كردند. در ايران همه قوانين و قواعد بايد بر پايه تفسير شريعت اسلام گزارده شوند. در قانون اساسى ايران تنها به پيروان سه دين زرتشتى، يهودى و مسيحى كه معروف به اهل كتاباند، آزادى داده مىشود تا بتوانند به انجام مراسم و مناسك دينى خود بپردازند. اما اين بدين معنا نيست كه اين شهروندان ايرانى از حقوقى برابر با مسلمانان شيعه ايران برخوردارند. همچنين سنىمذهبان ايران اگر چه مسلماناند، اما همواره با تبعيضهايى گوناگون مواجه بوده و هستند.
سازمانهاى بينالمللى مدافع حقوق بشر همواره از اينكه همه شهروندان ايرانى از آزادى مذهب برخوردار نيستند، اظهار نگرانى كردهاند. وزارت امور خارجه امريكا گزارش سال ۲۰۰۴ خود را در باره مذهب در سراسر جهان منتشر كرد. بخشى كه در اين گزارش به ايران اختصاص دارد، نشانگر آن است كه در ايران حق آزادى مذهب نقض مىشود. ژان پاپ پل دوم، رهبر كاتوليكهاى جهان، نيز در ديدارى كه با محمد فريدزاده، سفير ايران در واتيكان داشت، از وى خواست كه دولت جمهورى اسلامى براى پيروان مذاهب ديگر آزادى قائل شود.
در قانون اساسى ايران تنها به پيروان سه دين زرتشتى، يهودى و مسيحى كه معروف به اهل كتاباند، آزادى داده مىشود تا بتوانند به انجام مراسم و مناسك دينى خود بپردازند. اما اين بدين معنا نيست كه اين شهروندان ايرانى از حقوقى برابر با مسلمانان شيعه ايران برخوردارند. همچنين سنىمذهبان ايران اگر چه مسلماناند، اما همواره با تبعيضهايى گوناگون مواجه بوده و هستند.
سازمان عفو بينالملل از جمله سازمانهاى بينالمللى مدافع حقوق بشر است كه وضعيت آزادي اديان در ايران را دنبال مىكند. خانم روت يوتنر، كارشناس بخش خاورميانه شاخه آلمان سازمان عفو بينالملل در باره تبعيضى كه بر پيروان اديان و مذاهب غير از شيعه اثنى عشرى روا داشته مىشود مىگويد: ”پيروان سه دين هستند كه طبق قانون اساسي ايران به عنوان اقليت مذهبى به رسميت شناخته مىشوند: مسيحيان، يهوديان و زرتشتيان. پيروان اين اديان مىتوانند تا حدى آداب دينى خود را داشته باشند، اما در جامعه شيعى ايران با فشار و تبعيضى سيستماتيك در عرصههاى گوناگون اقتصادى، شغلى و اجتماعى روبرو هستند.”
از همه بيشتر اما بهاييان هستند كه به عنوان اقليت مذهبى از حقوق انسانى بسيارى محروماند.
” وضعيت پيروان مذاهبي كه در قانون اساسى ذكر نشدهاند دشوارتر است. براي نمونه بهاييان يكى از بزرگترين اقليتهاى مذهبي در ايران هستند كه حدود سيصد هزار نفرند. بهاييان با تبعيض سيستماتيك بسيار مواجهاند. اجازه ندارند در دانشگاه درس بخوانند، اجازه كار در ادارات دولتى را ندارند، و تنها مخفيانه مىتوانند به دين خود عمل كنند. افزون بر اين مدام گزارشهايى به دست ما ميرسند كه حكايت از آن دارند كه مكانهاى مقدس بهاييان را در ايران ويران مىكنند. در سال جارى ميلادى براى نمونه آرامگاه يك بهايى و خانه پدر يك روحانى بهايى ويران شده است. در اينجا ميتوان گفت كه بهاييان از آزادى مذهب محروماند.“
در ايران همچون در بسيارى از ديگر كشورهاى اسلامى نه تنها حق آزادى مذهب نقض مىشود، بلكه حق انتخاب مذهبى ديگر، غير از آنچه فرد از آغاز تولد خود با آن پيوند خورده است، نيز پايمال مىگردد. در اين مورد حتى خطر مرگ است كه جان فرد را تهديد مىكند. به ويژه در موردى كه به كسى اتهام ارتداد زده مىشود و جانش در خطر است سازمان عفو بينالملل اعتراض مىكند، از سويى چون اين سازمان مخالف مجازات اعدام است، از سوى ديگر چون اين سازمان از حق آزادى مذهب دفاع ميكند.
نمونهاى كه روت يوتنر در مصاحبه خود با صداى آلمان ذكر مىكند مورد دكتر هاشم آقاجرى است كه به خاطر انتقاد به اصل اجتهاد محكوم به مرگ شده بود.
آنچه سازمان بينالمللى حقوق بشر عفو بين الملل از دولت ايران مى خواهد عبارت است از اينكه ”ايران همه قوانين خود را به گونهاى تغيير دهد كه با پيماننامههاى حقوقى بينالمللى اى كه ايران نيز از جمله امضاكنندگان آن بوده است، همخوان باشند. اين پيماننامهها دربرگيرنده حق آزادى مذهب هستند.“