1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

نقدى بر كنسرت سيما بينا در زوريخ

۱۳۸۲ آذر ۱۳, پنجشنبه

روزنامه آلمانى زبان “نويه تسورشر تسايتونگ Neue Zürcher Zeitung“ در ستون فرهنگى شماره ديروز خود، سوم دسامبر ۲۰۰۳، نقدى به قلم توماس بوركهالتر Thomas Burkhalter منتشر كرده است در باره كنسرت اخير خواننده ايرانى خانم سيما بينا.

https://p.dw.com/p/A66N

براى نويسنده ستون فرهنگى روزنامه نويه تسورشر تسايتونگ كنسرت سيما بينا در كلوب جاز مودز Jazzclub Moods در شهر زوريخ سوييس عزيمتگاهى است براى طرح هر چند كوتاه موضوع ممنوعيت يا سانسور موسيقى در ايران.

توماس بوركهالتر كه از سيما بينا به عنوان يكى از بزرگترين خوانندگان ايران ياد مى كند، اشاره دارد به اينكه خانم بينا در كنسرت زوريخ خود ترانه هاى متنوع فولكلوريك ايرانى را اجرا كرد.

بوركهالتر مى نويسد: “به نظر مى رسد نيروهاى اطراف رهبر انقلاب سيد على خامنه اى حاضر نباشند به اين راحتى از سر قدرت كنار بروند. بسيارى از ايرانيانى كه در سال ۱۹۹۷ محمد خاتمى را به رياست جمهورى انتخاب كردند و اميد به اصلاحات داشتند، امروز نااميدانه پشت به سياست مى كنند. آنها تنها يك چيز را مى خواهند: اينكه كمابيش آزادانه زندگى كنند. آن گروه از موزيسينهاى ايران هم كه هنوز به تبعيد و مهاجرت نرفته اند، هر كدام حوزه كار خود را يافته اند و در آن كار مى كنند.”

بوركهالتر سپس به محدود شدن دامنه گونه هاى اجرايى موسيقى در ايران از زمان انقلاب اسلامى در سال ۱۹۷۹ مى پردازد و اينكه از آن زمان تا كنون تنها سرودهاى رزمى، ترانه هاى سنتى و موسيقى سنگين سازى را رسما در ايران مى پذيرند. وى نقد خود را چنين ادامه مى دهد: “بيش از هر چيز اين موسيقى پاپ است كه در ايران به آن به چشم اثرى شيطانى مى نگرند. از زمانى كه توليد موسيقى پاپ در تهران ممنوع شده، نوارهاى موسيقى پاپ كه محصول كار ايرانيان مهاجر در لوس انجلس است به ايران قاچاق مى شوند و كمابيش پنهانى به آن گوش مى كنند. پس از انقلاب كسانى كه اهل موسيقى باصطلاح سطح بالا بودند در ابتدا كمى اميدوار شدند، چون به جاى موسيقى بازارى و تجارى موسيقى سنتى رواج پيدا كرد. البته هر قطعه موسيقى بايد از سانسور وزارت ارشاد عبور مى كرد و در ضمن جايى هم براى اجراى كنسرت وجود نداشت. زنان به طور كلى از اجراى موسيقى در برابر تماشاگران مرد ممنوع شدند. تازه چند سالى است كه دوباره به آنان اجازه اجراى كنسرت داده مى شود. البته باز نه به عنوان تك خوان و اين چيزى بود كه موزيسينها را بر آن داشت تا براى كنسرت دو خواننده زن تك خوان را به صحنه ببرند.

نويسنده نويه تسورشر تسايتونگ سپس به اختصار به فعاليتهاى سيما بينا پيش و پس از انقلاب مى پردازد. وى مى نويسد كه در زمان انقلاب سيما بينا يكى از مهمترين خوانندگان زن كشور بود. او از سن ۹ سالگى رديف موسيقى سنتى ايرانى را نزد پدرش احمد بينا آموخت. پس از قدرت گيرى ملاها در ايران كه سيما بينا ديگر اجازه خواندن در ميان مردم را نداشت، بيش از پيش به موسيقى فولكلور ايران روى آورد و به بررسى آن در روستاهاى كشورش پرداخت.

بوركهالتر صداى قدرتمند و منعطف سيما بينا را مى ستايد و مى نويسد: “ بينا در كنسرتهايش موسيقى فولكلور زادگاه خود خراسان و ديگر مناطق را به مردم جهان مى شناساند. او ترانه هاى اقوام گوناگون كشورش را با زبان خود آنان تفسير مى كند. در آن ميان او برخى ترانه ها را به شيوه اى نو تنظيم مى كند و اما هميشه اعضاى كنسرت او از سازهاى سنتى استفاده مى كنند. كارهاى جديد تركيبى توليد صنعت موسيقى تجارى ايرانى در لوس انجلس براى سيما بينا ناخوشايندند.”