نفت و شوخ طبعی آلمانی
۱۳۸۶ خرداد ۱۸, جمعه"نفت" عنوان پروژهی هنری آلمان در نمایشگاه بینالمللی هنر در ونیز است که از دهم ژوئن تا ۲۱ نوامبر ۲۰۰۷ در این شهر برگزار میشود. مدیریت هنری غرفهی آلمان در این نمایشگاه را که هر دو سال یک بار برپا میگردد، بر عهدهی هنرمند شناخته شدهی آلمانی نیکولاس شافهاوزن(Nicolaus Schafhausen) گذاشتهاند که در زمینهی نشر نشریات هنری و نیز برگزاری بینالهای بینالمللی تجربیات ارزندهای دارد. او برای معرفی هنر آلمان در این نمایشگاه جهانی که ۵۲ـ مین سال دور برگزاری خود را پشت سر میگذارد، هنرمند ۵۸ سالهی برلینی، ایزا گِنتسکِن(Isa Genzken) را برگزیده است. این هنرمند متعهد که به نسل هنرمندان آلمانی مثل جوزف بویز، گرهارد ریشتر و یورگ ایمنهوف تعلق دارد، ۳۸ سال است که در عرصهی هنری این کشور فعالیت دارد. دستمایهی آثار متنوع و مبتکرانهی گِنتسکِن که مجسمههای بزرگ و کوچک از مواد مختلف، عکس، کولاژ و فیلمهای بلند و کوتاه را در برمیگیرند، همواره انتقادی و به تعبیری "شورشگرانه" بودهاند.
ایزا گِنتسکِن از این که حالا به نمایندگی از آلمان در این جشنوارهی بینالمللی شرکت میکند، چندان مشعوف نیست. او در گفتگویی با روزنامهی اینترنتی "اشپیگل"، در پاسخ به این که "حالا به مثابه فرستادهی آلمان باید خود را هم به نمایش بگذارد"، میگوید: « این چندان موافق میلم نیست. حالا متوجه میشوم، آرامشی که داشتم چقدر با ارزش بود.»
هنر یا شیرینی!
اولین کاری که گِنتسکِن پس از دعوت به شرکت در این نمایشگاه انجام داد، تغییر دکوراسیون داخلی و خارجی غرفه و کشیدن چادری پلاستیکی روی پاویلیون آلمان بود. خبرنگار "اشپیگل" دربارهی این چادر و نیز عنوان نمایشگاه از او میپرسد. گِنتسکِن در پاسخ میگوید: «برای خاطر این نفت جنگها به پا شده است. با این کلمه مردم شروع میکنند به فکرکردن و من این را دوست دارم ... آن [چادر هم] از جنس پلاستیک است، یعنی باز هم از نفت درست شده است»!
از دیگر تغییراتی که گِنتسکِن در مرکز ساختمان غرفهی آلمان به وجود آورده، ساختن اطاقی آیینهکاری شده است. وقتی تماشاگر به این نقطه میرسد با چند چمدان و چوبه دار روبرو میشود. نشانههایی هم از رامبرانت و مجسمه ساز فلورانسی قرن پانزده، لوکا دلا روبیا (Luca della Robbia) دیده میشود. خبرنگار "اشپیگل" در رابطه با درک نشانههایی که گِنتسکِن قصد القای آنها را دارد، میگوید: «شما از بیننده خیلی انتظار دارید.» او پاسخ میدهد: «من به تماشاگر هنر نشان میدهم، نه شیرینی با دستور پختش! پروژه من، "نفت"، باید پیش از هر چیز سخت باشد و غیر احساساتی. من هنر احساساتی را دوست ندارم. این را هم دوست ندارم که آدم برای عنوان یک نمایشگاه، ۵ تا جمله ردیف کند.»
گلهای بتونی
از آثار معروف گِنتسکِن در دهههای هفتاد و هشتاد قرن پیش، مجسمههای عظیم بتونیای است با قصد یادآوری ویرانیهای ناشی از جنگ جهانی دوم و به مثابه اعتراضی هنرمندانه به جنگ. گِنتسکِن دوران کودکی خود را در میان خرابهها گذرانده است. او که بیشتر در آمریکا زندگی و کار میکند، چند سال پیش هم با این صحنهها روبرو شده است: «در نیویورک، در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ ، من دوباره این ویرانیها را دیدم.».
از آن جا که آلمان یکی از شرکتکنندگان توجه برانگیز این بینال جهانی است، گِنتسکِن به خوبی میداند که پروژهی "نفت"ش با آثار هنرمندان پیش از او نیز مقایسه می شود. ولی گِنتسکِن از این بابت نگرانیای به خود راه نمیدهد: «در مورد کارهای هنرمندان پیش از من به عنوان مثال، کارهای جورج بازلیتز را به یاد میآورم که اصلا از آن ها خوشم نیامد. جوزف بویز برعکس. مثلا کار"ایستگاه قطار خیابانی" اش. عالی بود! بعد گرهارد ریشتر بود که در آن زمان همسرم بود. او از غرفهی آلمان، حجرهی نخبگان اندیشه درست کرد. غرفه آلمان همیشه مهم بوده. ولی آدم باید با شوخ طبعی با آن روبرو شود!»
ب. ا.