1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

نظم جديد جهانى، هدف آمريكا در جنگ عراق

۱۳۸۲ اسفند ۲۵, دوشنبه

يكسال پس از آغاز جنگ عراق هنوز هم اختلافها بر سر اين موضوع، جهان را به دو جبهه مختلف تقسيم ميكنند. حمله نظامى عليه ديكتاتور عراق صدام حسين، جهان غرب را به دو موضع منشعب كرده و برخى از دره ها را بين جهان اسلام و دنياى غرب عميقتر ساخت اما، به نظر رئيس جمهور آمريكا جورج دبليو بوش و نخست وزير بريتانيا تونى بلر، باعث بهبود جهان گرديد.

https://p.dw.com/p/A4u9
رئيس جمهور آمريكا جورج دبليو بوش و نخست وزير بريتانيا تونى بلر
رئيس جمهور آمريكا جورج دبليو بوش و نخست وزير بريتانيا تونى بلرعکس: AP


اما هر دوى آنها بخاطر دلايل بى پايه خود براى آغاز اين جنگ، در زمينه سياست داخلى كشورهاى خويش به شدت تحت حمله قرار دارند. جان كرى، نامزد دموكرات انتخابات رياست جمهورى آمريكا، سياست اين كشور را “بى ملاحظه و از خود راضى” مينامد و بوش را متهم ميسازد به اينكه، سياست و تمامى كشور را به راه غلط كشانده است. از آنجائيكه در عراق نه سلاحهاى كشتار همگانى و نه سندى دال بر همكارى صدام حسين با شبكه تروريستى القاعده يافت شدند، بوش و بلر مشكلات زيادى با نظر اعتماد مردم دارند.
در هر دوى اين كشورها، اين پرسش مطرح ميشود كه، آيا دول اين كشورها تنها اشتباه بزرگى را مرتكب شدند، يا اينكه آنها دروغ گفتند. از آنجائيكه ترور و مقاومت همچنان راه رسيدن عراق به صلح را در سايه خود قرار ميدهند، شك مردم آمريكا و بريتانيا روز بروز افزونتر ميگردد كه، آيا بهاى خونين و مخارج سنگينى كه نيروهاى اشغالگر براى حمله خود به شرق پرداخته و ميپردازند، ضرورى بودند.

درباره پيش زمينه هاى حقيقى جنگ، سياستمداران و كارشناسان تاريخ، مدتهاى مديد مشاجره خواهند كرد. حتى منتقدان سرسخت بوش معتقد نيستند كه، علت آغاز جنگ عراق، پيروى از علائقى در زمينه دستيابى به نفت خام بود. به گفته Brezinski مشاور امنيتى پرزيدنت اسبق آمريكا جيمى كارتر، توافقى گسترده در اين باره وجود دارد كه، خاور نزديك و خاور ميانه “براى دهه آينده، نا امن ترين و خطرناكترين منطقه جهان باقى ميماند، با خطرى انفجارى كه قادر است، دنيا را در هرج و مرج فرو برد.” پرسش موجود اين است كه، آيا جنگ عراق پاسخ صحيحى به اين مسئله بود.

مسئوليت اين جنگ، پيش از همه بر عهده محافظه كاران جديد، اطرافيان جورج دبليو بوش ميباشد. آنها مدتها بود كه خواستار يك استراتژى يك جانبه، پيشگيرانه و تهاجمى براى سياست آمريكا در قرن بيست و يكم بودند. آنها خطرهاى موجود براى امنيت و صلح جهانى را پيش از همه از جانب دنياى اسلام ميبينند. سو قصدهاى تروريستى يازدهم سپتامبر سال ۲۰۰۱ ميلادى، نظر آنها را تائيد كرده و بوش را براى تهاجم تشويق نمودند. بر اين اساس، جنگهاى افغانستان و عراق تنها آغازى بودند، براى بوجود آوردن يك نظم جديد جهانى، تحت فرماندهى آمريكا. بوش معتقد است كه آمريكا “موظف است” در سراسر جهان دموكراسى و حقوق بشر را برقرار سازد.

اما به گفته بلر جنگ عراق پيش از همه با “خطر قريب الوقوعى” مدلل ميشد كه، سلاحهاى كشتار جمعى عراق بودند. كار بوش آسانتر بود، براى اينكه، آمريكائيها، كه بر اثر سو قصدها نامطمئن شده بودند را، عليه “خبيثان” جهان بر انگيزد.

امروز اكثر “مداركى” كه وزير امور خارجه آمريكا پيش از جنگ، به سازمان ملل متحد ارائه كرده بود، تقلبى از آب در آمدند. درست بازرس تسليحاتى آمريكا ديويد كى بود كه، به شكست آمريكا در زمينه جستجوى سلاحهاى اتمى و هسته اى در عراق اعتراف كرد. حتى زمانيكه كولين پاول از سياست آمريكا دفاع ميكند، نشانه هائى از بى اطمينانى او، به عاقلانه بودن جنگ عراق بروز ميكنند.

براى محافظه كاران جديد آمريكا همچون وزير دفاع دونالد رامسفلد، يا معاون پرزيدنت ديك چينى، كه دائما به قدرت عمل سازمان ملل متحد و پيمان آتلانتيك شمالى ناتو شك ميكنند، بيلان جنگ، مثبت است. قدرت، از يك ديكتاتور مخوف گرفته شده است. پيروزى سريع و دستگيرى صدام، ضربات سنگينى براى ملى گرايان عرب بوده است. اين مصمم بودن آمريكا بود كه، سران ليبى را، به راه قبول عدم گسترش سلاحهاى هسته اى راند.

در كل اينطور به نظر ميرسد كه، بوش و بلر با يكديگر توافق نظر دارند در اينكه، جهان به رهبرى آمريكا نياز دارد. بلر حتى، خواست رئيس جمهور فرانسه ژاك شيراك براى تلاش در جهت يك “جهان چند قطبى“ را، آغاز احتمالى يك “فاجعه” ناميد. بلر افزود، تنها به عنوان ياران استراتژيك “قدرت يك جانبه آمريكا”، اروپائيها، ميتوانند قويتر گردند.