1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

نظر دانش‌اموزان شهر بُن در باره‌ی مذاکره‌ی ایران و آمریکا

۱۳۸۶ خرداد ۸, سه‌شنبه

دولت‌های ایران و آمریکا روز ۲۸ ماه مه درباره‌ی مسئله‌ی عراق پای میز مذاکره نشستند. ۳ روز پیش از این دیدار پر اهمیت، برای نظرسنجی به یکی از دبیرستان‌های شهر بُن رفتم و با تعدادی دانش‌آموزدر این باره به گفت‌وگو نشستم.

https://p.dw.com/p/AkGG
عکس: dpa - Bildfunk
یک معلم فداکار

منشی مدرسه، پس از شنیدن کلمه‌ی ایران مرا در مورد نظرسنجی سؤال‌پیچ کرد و از من خواست که منتظر بمانم تا او از مدیر مدرسه اجازه‌ی مصاحبه بگیرد. ۱۰ دقیقه‌ بعد، آقای جوانی که بیشتر به معلم‌های تازه‌کار شبیه بود، مرا به طرف دفترش راهنمایی کرد. با خودم فکر کردم حالا که منشی او تقریباً ۱۰ دقیقه مرا به صحبت گرفت، حتماً خود او نیم ساعت در مورد قصد من از نظر‌خواهی سؤال خواهد کرد. ولی خوب بار دیگر هم به من ثابت شد که پیش‌داوری کار درستی نیست.

آقای مدیر به‌راحتی پیشنهاد مرا پذیرفت و قرار بر این شد که از یک معلم تاریخ که در سالهای ۱۱ تا ۱۳ تدریس می‌کند، بپرسد، آیا من اجازه دارم کمی از وقت کلاس را برای یک نظر‌خواهی بگیرم؟

طبق قرار، ۴۵ دقیقه‌ی بعد جلوی اتاق معلم‌ها بودم که با خیال راحت در حال لذت بردن از زنگ تفریح بودند. خوشبختانه یکی از آقامعلم‌ها مرا صدا زد و به من اجازه داد، همراه او به کلاس درس ساعت بعدش بروم. بدین ترتیب بقیه‌ی معلم‌ها هم که از دست من خلاص شده بودند، نفس راحتی کشیدند.

مقدمه چینی برای گفت‌و گو

با معلم به طرف کلاس درس به راه افتادیم. معلمِ خوش‌صحبت و خوش‌رو بین راه، مرا در جریان موضوع‌‌های درسی دانش‌آموزانِ کلاس تاریخ گذاشت که متأسفانه هیچکدام با مورد نظر‌سنجی من ارتباطی نداشت. اگر هم درمیان موضوع‌ها نام کشورهای اسلامی یا آمریکا پیش می‌آمد، مسئله به تاریخ اسلام یا هالیوود ختم می‌شد. بعد از معرفی من به دانش‌آموزان، آقا معلم از من خواست که کمی در مورد موضوع نظرسنجی برای بچه‌ها صحبت کنم. من هم در مقابل چهره‌های کمی خجالتی و کمی کنجکاو شروع به صحبت کردم. از ۱۹۷۹ با انقلاب اسلامی در ایران و حمله به سفارت آمریکا شروع کرده و با مروری بروقایع جنگ با عراق، جریان ۱۱ سپتامبر در آمریکا و فن‌آوری اتمی به نشست آینده‌ی نمایندگان دو کشور در بغداد رسیدم. پس از این مقدمه، از آنها خواهش کردم که هر کسی که مایل است، با ذکر اسم کوچک و سن خود، نطرش را در باره‌ی روابط ایران و آمریکا بیان کند یا بگوید چه انتظاراتی از این نشست دارد. به آنها گفتم اگر دوست دارند به سیاستمداران این دو کشور پیشنهادی برای نشست آتی بدهند. خلاصه هر چه که با شنیدن کلمات ایران و آمریکا به ذهنشان خطور می‌کند را بیان کنند.

زمزمه‌ای در کلاس به راه افتاد و چند بار جمله‌ی "کاینه آنونگ" (keine Ahnung) به معنی "هیچ اطلاعی ندارم" به گوشم خورد.

بالاخره چند نفر داوطلب شدند

پرسیدم چه کسی داوطلب می‌شود و چند نفری سرشان را به معنای رضایت تکان دادند، هرچند که به دور و بری‌ها نگاه می‌کردند و انگار که هنوز تصمیم قطعی خود را نگرفته‌اند. من هم مثل اینکه چای در مجلس ترحیم پخش می‌کنم دستگاه ظبط و میکروفون را یکی یکی به بچه‌ها تعارف می‌کردم و بعضی از آنها هم برخلاف مجلس ترحیم، سر را به چپ و راست می‌گرداندند و با کمی خجالت می‌گفتند: "Nein, Danke" ، (نه، خیلی ممنون). بالا خره چند جوان شجاع و دلیر حاضر شدند در این باره صحبت کنند.

برخی از این اظهارنظرها که کمی طولانی‌تر و بیش از یک جمله بودند، در این گزارش در اختیار نوجوانان و جوانان عزیز قرار می‌گیرد. با نظرهای دو دختر خانم با اصلیت ایرانی به نام‌های سما و آلین، شروع می‌کنم:

سما، ۱۷ ساله، که بسیار نسبت به این جریان بدبین است:

« تا آنجایی که من یادم هست این درگیری همیشه و جود داشته است و با گفتگوی آینده در روز دوشنبه هم تغییری به وجود نمی‌آید. به دلیل تنشی که بین آنها وجود دارد، این دیدار نمی‌تواند نتیجه‌ای داشته باشد. پدر و مادرم که ایرانی هستند دانسته‌های بسیاری در باره‌ی زمان قبل و بعد از انقلاب در اختیار من گذاشته‌اند و به نظر من خیلی حیف است که روابط بین این دو کشور بهم ریخته، چراکه در حال حاضر آمریکا یک قدرت جهانی است و ایران هم در زمان خود کشور باارزشی بوده است، اما حالا به خاطر دین و مسائل دیگر همه چیز تغییر کرده...به این خاطر من امیدی ندارم که پیشرفتی با گفتگوی دوشنبه به وجود بیاید.»

آلین، ۱۸ ساله ، در حال حاضر روی هیچ ‌طرفی حساب باز نمی‌کند:

« چیزی که من در حال حاضر می‌دانم این است که "بوش" از این موضوع نارحت است که در ایران اورانیوم غنی‌سازی می‌شود و از ایران انتقاد می‌کند که با این کار قصد ساختن سلاح‌های اتمی را دارد. احمدی‌نژاد هم که می‌گوید فقط قصد دارد از آن انرژی بدست آورد...من فکر می‌کنم که آنها با گفت‌گویشان به جایی نمی‌رسند. هر دو طرف خیلی کله‌شق هستند و نمی‌توانند با هم کنار بیایند. ۲۸ سال است که روابطی وجود نداشته، شاید بعد از برکناری بوش اتفاقی بیفتد.»

و اینک پای صحبت چند نوجوان آلمانی الاصل می‌نشینیم:

آلکس، ۱۹ ساله، که دل خوشی از روزگار ندارد:

«امیدوارم که از طریق ملاقات روز دوشنبه‌ی آینده، اولین روابط بین این دو کشور بوجود بیاید و اختلاف‌هایی که در این مدت ایجاد شده برطرف شوند...تا آنجایی که من می‌دانم این اولین ملاقات بعد از۲۸ سال است ، در این مدت آمریکا جای خود را به عنوان پلیس ‌جهانی محکم کرده‌است و ایران به عقب بازگشته و کسی نگران این کشور نیست و حالا به دلیل مسئله‌ی اتمی هم تنش بیشتری به وجود آمده... به نظر من وضعیت نامشخص است و مراوده و ارتباط بسیار مهم است. امیدوارم که دوشنبه‌ی آینده باعث برقراری روابط بشود و تبادل نظر و روابط دیپلماسی بین این دو کشور ایجاد شود.»

آنکه، ۱۸ ساله، "مسئله‌ی اتمی؟!"

« من اطلاع زیادی در مورد ایران و آمریکا ندارم، فقط چیزی که الان به خاطرم می‌آید، مسئله‌ی اتمی است، ایران می‌خواهد اورانیوم غنی‌سازی کند و بوش مخالف است!»

ویکتور، ۱۹ ساله، که انگار حوصله‌اش از این روابط متشنج سر آمده است:

« به نظر من خیلی مهم است که بالاخره اولین نشست انجام می‌گیرد. ما از یک طرف آمریکا را داریم که نقش پلیس جهانی را بازی می‌کند و افکار امپریالیستی دارد و از طرف دیگر ایران با آن رئیس‌جمهور گستاخش که می‌خواهد بمب اتمی درست کند و خودش هم نمی‌داند با آن چه‌کار می‌خواهد بکند. من فقط امیدوارم که این دو کشور کمی به هم نزدیک شوند در غیر این صورت جنگ دیگری هم در ایران خواهیم داشت.»

ترزا، ۱۸ ساله و کسی که دوست دارد در آینده یک سیاستمدار شود:

« من نمی‌دانم راجع به این روابط چه بگویم. من در روزنامه‌ی نیویورک تایمز خواندم که بین ایران و آمریکا مشاوره‌های محرمانه وجود داشته است و آمریکا در جنگ افغانستان از ایران پیشنهادهای مشخصی را گرفته است. در ژنو هم قرار بود سر صحبت را باز کنند و مستقیم مذاکره کنند که آمریکا مخالفت کرد و این برای من باعث تعجب بود چون من همیشه در مورد ایران تصور بدی داشتم...اگر آمریکا دست از سر نفت بردارد و ایران گروگان‌گیری و مسائل دیگر را کنار بگذارد شاید کاری از پیش برود ولی در حال حاضر با این سیستمداران حاکم بر این دو کشور، فکر نمی‌کنم که با هم کنار بیایند.»

نیکا، ۱۸ ساله، که بسیار طرفدار گفتگوی صلح‌جویانه است:

« من تعجب می‌کنم که اصلاً قرار است نشستی صورت بگیرد. به نظر من مذاکره‌ی صلح‌آمیز بسیار مهم است. مشکلات باید آرام و مسالمت‌آمیز حل شود.»

در این نظر‌خواهی کوچک که از دانش‌آموزان کلاس دوازدهم و در زنگ درس تاریخ انجام شده است، ۱۲ نفر از دانش‌آموزان حاضر به اظهار نظر شدند. حدود ۹۰٪ از این گروه ۱۷ تا ۲۰ ساله، تصور منفی‌ای در مورد ایران داشته و امیدی به بازسازی روابط ندارند.

رویا