نسل دوم مهاجران: ما میخواهیم صد در صد آلمانی باشیم!
۱۳۸۸ تیر ۲۲, دوشنبهآیا فرزندان مهاجران در آلمان، بخشی از جامعهی این کشور هستند؟ نه صد در صد! موافق قانون تابعیت آلمان، امکان این که جوانان غیرآلمانی به تابعیت این کشور درآیند، وجود دارد، ولی ابتدا باید مانع قانونی "عدم امکان داشتن دو گذرنامه" را از میان بردارند و تابعیت کشوری را ترک کنند که تا بهحال بهعنوان شهروند آن محسوب میشدند.
مهاجران نیمه آلمانی
موضوع پیچیده است، به پیچیدگی مواد قانون تابعیت که از سوی حقوقدانان آلمان، موافق سیاستهای احزاب حاکم تنظیم شدهاند. از جمله مادهی ۲۹ این قانون که بر شرایط تابعیت فرزندان مهاجران در آلمان نظارت دارد. موافق این ماده که از سال ۱۹۹۹ به مرحلهی اجرا گذاشته شده، کودکانی که پس از این تاریخ در خاک آلمان بهدنیا میآیند و پدر و مادر غیرآلمانیشان دارای اقامت دائم در این کشور هستند، آلمانی محسوب میشوند. این "آلمانیها" ولی باید به محض رسیدن به سن قانونی (۱۸ سالگی) تصمیم بگیرند که آیا مایلند تابعیت والدین خود را بپذیرند یا همچنان در تابعیت دولت آلمان باقی میمانند. به این ترتیب آنان میتوانند تا ۱۸ سالگی از مزایای داشتن دو گذرنامه بهرهمند باشند. پس از آن باید تصمیم خود را بهطور کتبی به مقامات ادارهی مهاجرت آلمان اطلاع دهند. اگر این آگهی کتبی تا بیستوسومین سال تولد این جوانان به مسئولان ارائه نشود، آنان بلافاصله تابعیت آلمانی خود را از دست میدهند.
"امکان وظیفه" یا تندادن به اجبار وظیفه؟
مادهی ۲۹ قانون تابعیت آلمان که به مادهی "امکان وظیفه" هم موسوم است، در واقع واکنش سیاسیای از سوی دولت وقت، یعنی ائتلاف حزب سوسیال دموکرات و سبزها در برابر یورش سیاسی حزب سوسیال مسیحی، به ویژه در ایالت هسن بود. "ائتلاف سرخ ـ سبز"، پس از آن که در سال ۱۹۹۸ بهروی کار آمد، شرایط دشوار کسب تابعیت آلمانی را بهگونهای اساسی تغییر داد و زمینهی آلمانیشدن گروهی از مهاجرانی را فراهم آورد که سالها در این کشور به وظایف قانونی خود عمل میکردند، ولی از حقوق شهروندی محروم بودند.
حزب سوسیال مسیحی آلمان که در آن زمان یکی از مخالفان سرسخت پذیرش واقعیت "چندملتی بودن جامعهی آلمان" بود، از فرصت وقوع انتخابات در ایالت هسن استفاده کرد و نمایندهی این حزب، رولاند کخ را با شعار "نه به داشتن دو گذرنامه" به میدان کارزار انتخاباتی فرستاد. این شعار و قول اجرای آن از سوی حزب سوسیال مسیحی، باعث پیروزی رولاند کخ و شکست کاندیدای حزب سوسیال دموکرات در این ایالت شد. دولت ائتلافی برای پیشگیری از پیآمدهای منفی این شکست سیاسی، از آهنگ سریع ایجاد تغییرات اساسی در قانون تابعیت آلمان کاست و مادهی ۲۹ این قانون ـ مادهی "امکان وظیفه" ـ را به تصویب رساند.
ایرانیهای دو تابعیتی
اکنون پس از ده سال، پیآمدهای ناگوار تصویب و اجرای این ماده به تدریج رخ میکنند. پروفسور آسترید والرابن اشتاین، که در دانشکدهی حقوق دانشگاه بیلهفلد تدریس میکند، از جمله در این رابطه میگوید: «باید برای این جوانان که تا ۱۸ سالگی آلمانی بودهاند و طی آن مثلاً گواهینامهی رانندگی هم گرفتهاند و شاید هم یک بار در انتخابات شرکت کردهاند، توضیح داد که اگر میخواهند آلمانی بمانند، باید از شهروندی یکی از کشورهایی که تا بهحال تابع آن بودهاند، چشم بپوشند. این کشور، معمولاً میهن والدین این جوانان نیز هست. و این امر مسئله را دشوارتر میکند...»
برای جوانان برخی از کشورها، مثل ایران، داشتن همزمان دو تابعیت ناممکن نیست. این دسته از متقاضیان میتوانند با اثبات مجاز نبودن ترک تابعیت بر حسب قوانین ایران، بهطور همزمان شهروند ایران و آلمان محسوب شوند. این امر ولی این گروه را از ارائهی تقاضانامههای کتبی و طی مراحل دشوار اداری اجرای مادهی ۲۹ قانون تابعیت معاف نمیکند. پروفسور آسترید والرابن اشتاین چارهی کار را در تصویب قانون جدید، با مضمون "آری به داشتن دو گذرنامه" میداند و میگوید: «بسیاری از کارشناسان که به جنبهی عملی کار فکر میکنند، معتقدند که باید قوانین را به سود چند تابعیتی بودن، تغییر داد.»
چند تابعیتی در اروپا
این کارشناسان برای اثبات بهینهبودن طرح خود به "قراردادها و قوانین اروپایی تابعیت" استناد میکنند که آلمان نیز آنها را امضاء کرده است. بر حسب این قوانین، چند تابعیتی بودن، امری بدیهی است. درست به همین دلیل، کشور آلمان هنگام امضای این قراردادها، معتبر بودن موادی مثل مادهی ۲۹ قانون تابعیت خود را به عنوان پیششرط پذیرش این قراردادها در آن گنجانده است. هرچند هنگام بحث در مجلس فدرال آلمان، بهگواهی پژوهشهای کارشناسان در این مورد، بهرسمیت شناختن حق داشتن چند تابعیت در آلمان، از نظر حقوقی مسئلهی مهمی ایجاد نخواهد کرد.
پروفسور آسترید والرابن اشتاین معتقد است که "آری گفتن به داشتن دو گذرنامه"، حتی بسیاری از مسائل انتگراسیون در آلمان را هم حل خواهد کرد: «این نشانهی خوبی خواهد بود بر این که فرزندان مهاجران در آلمان نه با قید اما و اگر، بلکه بهطور طبیعی، بخشی از جامعهی آلمان محسوب میشوند.»