نخستین شاعر ایرانی در سی و ششمین فستیوال شعر روتردام / گفتگو با ضیاء موحد
۱۳۸۴ تیر ۲۱, سهشنبه«خانمی که برنامهها را اعلام میکرد به من گفت که شما «Guest of honour» هستید، یعنی میهمان افتخاری. تفاوتش هم با بقیه این بود که اولا، اولین نفری بود که شعر میخواند بعدا هم، قسمت مهمش این بود که اول شعری میخوانیم و یه کسی میآید و آن شعر را به زبان هلندی ترجمه میکند، بعد هم مخاطبان تشویقی میکنند و شما بقیه ی شعرهایتان را میخوانید. در مورد دو شاعر بعدی این قسمت اول نبود. قفاوتش هم فقط همین بود. یعنی آنها از اول شعرهایشان را به زبان اصلی میخواندند و میرفتند. یعنی دیگر این که یک شعری بخوانی و بیایند و ترجمهاش را بخوانند نبود.»
صداى آلمان: تجربهی شعرخوانی خود در این فستیوال و چگونگی سازماندهی برنامهها را چگونه ميبينيد؟
ضیاء موحد: «من فکر کردم زبان ما به هر جهت با آن ریتم موسیقیای که دارد در اجرا باید کمی دقت بکنم. کاری که کردم «اجرای شعر» بود. بخصوص در شعرهایی که وزن داشت و قافیهی طبیعی، نه قافیهای که از بیرون به شعر تحمیل بشود. و شاعرانی که در آن برنامه شرکت داشتند و فارسی نمیدانستند بعد که با من تماس گرفتند میگفتند این زبان عجب موزیکال و در موسیقی است. یعنی این چیزی بود که خیلی برایشان جالب بود. میگفتند شعرهای ما به زور تصویر پیش میرود اما انگار یک قسمت اساسی شعر شما موزیک آن است. بعدا هم مترجمان شعر و بعضی از روزنامهنگارها با من تماس میگرفتند و دربارهی شعرهایی که مورد علاقهشان قرار گرفته بود سوال میکردند و من هم توضیحاتی میدادم. کار دیگری که اینها میکردند و مجهز بودن اینها را نشان میداد این بود که هر روز شاعری که شب شعرخوانی داشت دو تا جزوه برایش منتشر میکردند. یکی ترجمهی شعرهایش به زبان انگلیسی و دیگری ترجمه آنها به زبان علندی بود. ببینید، از نظر انتشاراتی باید خیلی مجهز باشند که بتوانند چنین کاری را انجام بدهند، آخرش هم شرححالی به هلندی و لنگلیسی مینوشتند.»
صداى آلمان: آیا با توجه به شعرهایی که خوانده شد و شاعرانی که در این فستیوال شرکت داشتند، دلیل و توجیهی برای عدم حضور شاعران ایرانی، در ۳۶ سال دوران حیات این فستیوال میتوان یافت؟
ضیاء موحد: «نه، من گمان میکنم اگر فروغ فرخزاد زنده بود، اگر شاملو زنده بود، اگر سهراب سپهری زنده بود یا حتا شاعران زندهای که الان داریم، اگر شعرهایشان خوب ترجمه میشد و خوب عرضه میشد از آنها دعوت میکردند. من هیچ دلیلی نمیبینم که دعوتشان نکنند. چون خیلیها که آمدند شعر خواندند و من شعرشان را در همین جزوهها می خواندم میدیدم واقعا شاعران ما هیچ دستکمی از اینها ندارند. البته، مسائل ریز دیگری هم هست. من حالا وارد مساسل «تکنیکالش» نمیخواهم بشوم اما چندتا چیز به شعر ما ضربه زده؛ یکی این مسسلهی آه و ناله و این رمانتیسیسمی است که هنوز بر شعر ما حاکم است. اینها چیزی نیست که الان اصلا طرفداری داشته باشد. یا شعر سیاسی که به عنوان تحریک سیاسی به آن نگاه میکنند و یا شعر پیامدار که اینها را اصلا و بهطور کلی کنار میگذارند. یعنی اینها شعرهایی برایشان جالب توجه است که وقتی به زبانشان ترجمه میشود یک ساختاری در آن حفظ شود. یعنی شعر طبعا وزن و قافیه خود را در ترجمه از دست میدهد اما آن چیزی که ازش میماند یک جوهر شعری داشته باشد. یک وحدت ارگانیک و یک ابهام درستی در آن باشد. و نه یک ابهانمی که وقتی طرف کلی فکر کرد و کشف رمز کرد ببیند هیچ چیز در آن نیست. بنابراین اینها را اگر با هم جمع کنیم متوجه میشویم که چرا شعر بسیاری از شاعران ما اصلا قابل عرضه نیست. من فکر میکنم شعر اخوان اصلا قابل عرضه نیست.»
صداى آلمان: آیا امکانی فراهم شد که غیر از شعرخوانی در مورد شعر معاصر ایران هم صحبتی بکنید؟
ضیاء موحد: «من قبل از این که بروم کاملا آماده بودم که یک مصاحبهی خوبی با افراد داشته باشم. آنها هم از من سوال کرده بودند که شما در چه برنامههایی میخواهید شرکت کنید و من گفته بودم هم در مصاحبهها حاضرم شرکت کنم و هم در کارگاه ترجمه. اما مصاحبهها بسیار معدود بود قبلا تنظیم شده. ولی خب۷ چندتا روزنامهنگار آمدند پیش من و راجع به شعرها توضیحاتی خواستند که دادم. راجع شعر ایران برایشان صحبت کردم و گفتند آیا ما اجازه داریم اینها را بنویسیم که گفتم حتما. به رئیس این فستیوال هم گفتم که رابطه شعر و تأتر در مملکت ما خیلی سابقهی قدیمی دارد. مسئله تعزیه را برایش گفتم و چند مئسله راجع به تعزیه که برایش خیلی جالب بود. گفتم در تعزیه نقش زن را مرد باید بازی کند و یکبار مردی که آن نقش را بازی کنند پیدا نکردند و توی زندان یکی بود. او را آوردند، این نقش را اجرا کرد و بعدا هم در رفت. بعد او را گرفتند بردند زندان و سال بعد با دو تا پاسبان آوردندش. این وسط ایستاده بود، دو تا پاسبان هم اینطرف و آنطرفش. و این وقتی داشت مثلا نقش حضرت زینب را بازی میکرد و آن شعرهای غمگین را میخواند این دو تا پاسبان گریه میکردند. و این هم داشت شعرش را میخواند. بعد هم دوباره برگرداندش زندان. و این که کسی چیزی را میخواند و بعد میرود مینشیند توی تماشاچیان و آن کس که نقشی را بازی میکند فاصله میگیرد از نقش و لعنت میکند به خودش. گفتم اینها چیزهایی است که روی آدمهایی مثل پیتر بروک تاثیر گذاشته، شنیدم کیارستمی یک چنین فیلمی ساخته. گفتم ما اینها را داشتیم . ولی دعوت شما به اندازهای دیر انجام شد که من دیگر نمیتوانستم چیزی تهیه بکنم.»
صداى آلمان: معیار انتخاب شاعران شرکت کننده در این فستیوال چیست؟
ضیاء موحد: «این سوالی بود که در پرسیدنش از رئیس آنجا کوتاهی کردم که شما بر معیاری شاعران را انتخاب میکنید. من فقط در مورد خودم سوال کردم که گفتند هیئت داوران. که شعر شما ترجمه شده و ما این انتخاب را کردهایم.. ولی هیئت داوران چه معیارهایی دارند این مسئلهای است که باید سوال کنم. جواب این سوال شما را من باید بگویم در این مورد من یک مقداری کوتاهی کردم. از بس برنامهها فشرده بود و رئیس این فستیوال هم همیشه در دسترس نبود که بشود راحت ازش سوال کرد.»
فستیوال روتردام که یکی از معتبرترین برنامههای بینالمللی شعرخوانی محسوب میشود تا کنون میزبان بسیاری از شاعران بزرگ معاصر جهان، از جمله اکتاویو پاز، گونترگراس، پابلو نرودا، شیمون هیسی و ... بوده است. برنامههای این فستیوال در طول یک هفته (۱۸ تا ۲۴ ژوئن) در تآتر شهر روتردام برگزار شد.
بهزاد کشمیریپور، گزارشگر صدای آلمان در تهران