«نامه رفسنجانی خلاف رای رهبر نیست». مصاحبه با محمد عطریانفر
۱۳۸۸ خرداد ۲۰, چهارشنبهتخریب هاشمی پس از انتشار نامه به رهبر انقلاب، رو به افزایش گذاشت. خبرگزاری فارس از جمله به تنهایی ۴۰ مطلب علیه رفسنجانی نوشت. سایت خبری آفتاب اما گزارش میدهد که هاشمی رفسنجانی چند ساعت پس از انتشار نامه به دیدار آیتالله خامنهای رفته و این ملاقات را از دیدارهای کارساز با رهبر انقلاب توصیف کرده است.
محمد عطریانفر، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی در گفتگو با دویچهوله، نوشته رفسنجانی را بیانیهای مینامد که بدون موافقت و همراهی رهبری منتشر نشده است. عطریانفر عقیده دارد که پاسخ این نوشته، پس از انتخابات داده خواهد شد.
دویچهوله: آقای رفسنجانی به زیرکی و واکنشهای حساب شده شهرت دارد. برای بسیاری سوال است که ضریب موفقیت بازخورد نامهی ایشان به آقای خامنهای چه اندازه است؟
محمد عطریانفر: آنچه آقای هاشمی در این نامه نوشتهاند، در طول چهارسال گذشته به صورت شفاهی به رهبر گفته شده و فکر نکنم آنچه امروز اجازه پیدا کرده که علنا نوشته شود، خلاف رای و نظر رهبری باشد. حداقل، رهبری با کلیات این نامه و انتشار آن مخالفتی ندارد و شاید نوعی همراهی هم داشته باشد. منطق سیاست هم همین است. آقای هاشمی اعتراض میکند به سیاهنمایی، دروغپردازی، آمار غلط دادن یا زیرسوال بردن استوانهها و حیثیت سی ساله نظام. این همه نکاتی است که رهبری در حال و گذشته بارها به آنها اشاره کرده که نباید مورد تعرض قرار گیرد.
پس سکوت آقای خامنهای را باید حمل بر عدم رضایت ایشان از احمدینژاد کرد؟ به نظر میرسد طرفداران آقای احمدینژاد منتظر حمایت از ایشان هستند...
نامه طوری است که از آن انتظار پاسخ نمیرود. آقای هاشمی بیانیهای منتشر کرده که رهبری با انتشار علنی آن مخالفتی نداشته است. این نامه گزارشوارهای به رهبراست. البته نخبگان سیاسی علاقمندند که بازخورد اثر این نامه را در مواضع رهبری به صورت یک پاسخ دریافت کنند. به نظر من، اگر رهبری بخواهند در این یکی دو روزه، پاسخی در تاکید به گفتههای آقای هاشمی بدهند، این به صورت گسترده و نگرانکنندهای علیه آقای احمدینژاد بهکار گرفته میشود. در این صورت، شاید آرامش انتخابات بهکلی بههم بخورد یا آقای احمدینژاد دیگر نتواند سربلند کند. از این جهت، عقیده دارم که آقای خامنهای، حداقل در یکی دو روز آینده پاسخی نخواهند داد و این بحث را برای فرصتهای پس از انتخابات میگذارند.
گفتید منظور این نامه یا بیانیه، گرفتن پاسخ نیست. اما در آخر نوشته، از گرفتن سرچشمه با بیل سخن میرود. آیا رفتارها و عادتهای آقای احمدینژاد دستکم از نظر آقای رفسنجانی در مراحل آغازین خودش است که باید جلویش را گرفت، یا عملا در مراحل نهایی است؟
آقای رفسنجانی به طور استعاری، حرمت نگاهداشته اند. وگرنه نظر ایشان این است که در این چند سال، آقای احمدینژاد و اطرافیانشان از هیچ تهمت و دروغ و تهمتی فروگذار نکردهاند. به نظر آقای هاشمی، موضوعی به نام احمدینژاد و این رفتارها، در بحث کلان نظام سیاسی ایران چندان مهم نیست. مهم ابتدای راهی است که میتواند کشور را دوپاره کند: یک جریان رادیکال و افراطی و یک جریان نیرومند و معتدل و عاقل که رفتاری توسعهمند دارد. در نگاه و اندازهی ملی اگر نگاه کنیم، این اول راه است. یعنی تنها چهار سال است که احمدینژاد جلوی بیست و شش هفت سال ایستاده است. اما در حد چهارسال خودش، در آخر راه است.
انتظار اقای رفسنجانی از رهبری پاسخ نیست، چون پاسخ چیزی را حل نمیکند. مهم اینست که ارشاد و تدبیر رهبری به گونهای باشد که این رفتارهای نادرست دیگر تکرار نشود و ما شاهد رفتار معقول و معتدل نخبگان و نیروهای دیگر در عرصه سیاست باشیم.
فراتر از بحث خاندان هاشمی و جراحتهایی که شخص آقای هاشمی از حملات اخیر برداشتهاند، بحث دیگری هم در جریان هست. بسیاری دارند از ادبیات سیاسی جدیدی صحبت میکنند که با مناظره آقایان موسوی و احمدینژاد پا گرفت. تحلیلگران میگویند دری گشوده شده که دیگر بسته نمیشود. یعنی تقدس حاکمیت و چهرههای مطرح آن از بین رفته. آیا این نامه از طرف دیگر، تلاشی برای کنترل این روند نیست؟
مسئله افترا و توهین و شکسته شدن هاله و حریم شخصی مثل هاشمی از دیروزیا پارسال شروع نشده و بیشتر از ده سال قدمت دارد. پس از واگذاری قدرت به آقای خاتمی، علاوه بر نیروهای اصولگرا، بسیاری تندروهای منتسب به جریانهای اصلاحطلب هم چنین کردهاند. آقای هاشمی همهی اینها را تحمل کرده و اگر امروز واکنش جدی نشان میدهد، بخاطر این نیست که به بزرگان کشور توهین میشود. اساسا این خیلی اهمیت ندارد. اهمیت در این است که رییس جمهور یک کشور که شخصیت شماره دو نظام سیاسی ایران تلقی میشود، در یک رسانهی ملی با پنجاه میلیون بیننده، این صحبتها را بکند. اصل مطلب این است که آقای احمدینژاد و احمدینژادها را دیگر نتوان با ادامه این شیوه، کنترل کرد. این جنبه است که آقای هاشمی را نگران میکند که روندی انحرافی چه از سمت چپ و چه از سوی راست ایجاد و مسلط شود. این با آنچه در قبل نسبت به ایشان انجام شده، تفاوت ماهوی دارد.
تحلیلی خواندم که مناظره اول و حملههای آقای احمدینژاد را در قالب اصطلاحی زیر نام "شورش نظامیان علیه روحانیان" فرموله کرده بود. شما تهاجم و صراحت آقای احمدینژاد را ناشی از چه میبینید؟ تضمینهای پشت سر ایشان چیست؟
من رقابت و تقابل میان روحانیان و نظامیان را باور ندارم. خاستگاه آقای احمدینژاد اصولگرایی است و ایشان از این نردبان بالا رفته و به یک منزلتی دست پیدا کرده است. در این نقطه تاریخی اگر به چشم بصیرت به گذشته نگاه کنیم، اکثریت نیرومند و شاخص اصولگرایان با رفتار آقای احمدینژاد مخالفند و این مخالفت را نیز آشکارا اعلام کردهاند. منظور از نظامیان حامی ایشان هم، سپاه پاسداران است وگرنه ارتش به او کاری ندارد. بسیاری فرماندهان سپاه نسبت به اقدامها و رفتارهای آقای احمدینژاد انتقاد دارند و حتی از اول با او مخالف بودند.
اما همین آقای احمدینژاد را از جمله خودتان گفتهاید که با تلاش و حمایت احزاب پادگانی روی کار آمد...
حزب پادگانی و رای پادگانی غیر از تاثیری است که فرماندهان میتوانند در فرآیند سیاسی بگذارند. بله آقای احمدینژاد بخشی از آرای خود را متکی بر شبهنظامیان کرد و این معطوف به پیروزیاش شد. اما بلافاصله پس از پیروزی، رفتاری که با سپاهیان و فرماندهان کرد، وضعی پیش آورد که ما کمتر فرمانده صاحبنام و پرنفوذی در سپاه را بعنوان حامی ایشان میشناسیم. آقای احمدینژاد به دلیل غرور، حتی نسبت به ولینعمتهای خود در عرصه سیاسی یا شبهنظامی نیز بیتوجهی کرده است.
ولی آقای احمدینژاد در مناظرهها و سخنرانیها همواره مردم را ولینعمت خود معرفی کرده و نقطه اتکاء و مشروعیت خود را تودههای میلیونی مردم محروم معرفی میکند.
ایشان در دوره پیشین از نردبان گروهی بالا رفت که خاستگاه سیاسی او بود اما به دلیل پشت پا زدن به همه آن گذشته، الان گرفتار نوعی ضعف شده و دیگر نمیتواند به آنها تکیه کند. احمدینژاد در تشکل سیاسی خودش دچار غربت و تنهایی است، بنابراین برای پیشبرد برخی اهداف جاه طلبانه خود به طبقات محروم تکیه میکند. البته ایشان در همین زمینه نیز غیرقانونی و غیرمشروع عمل میکند. ایشان از پول درآمدهای سنگین نفتی، برخی کمکهای مالی را در قالب سهام عدالت و غیره برای مردم محروم هزینه میکند. خود همین کار، یعنی دادن حق مشروع مردم در آستانه انتخابات، یک نوع سوءاستفاده است برای خرید محبت و رای.
اقای رفسنجانی در آغاز نامه نوشته که قصد ندارد دولت موجود را مانند دولت بنیصدر معرفی کند. بههرحال، آقای احمدینژاد در صورت ابقاء یا شکست، چند ماه دیگر سرکار خواهند بود. آیا اساسا احتمال طرح بحث عدم کفایت ایشان وجود دارد ؟
شورای نگهبان حسب اختیاراتی که در قالب نظارت استصوابی دارد، همین الان اگر تشخیص دهد صلاحیت یک نامزد انتخاباتی مخدوش شده، میتواند او را حذف کند. اما پس از تنفیذ مسئولیت رییس جمهور، تنها پارلمان است که میتواند اعلام عدم کفایت کند. کند. دستکم باید ۵۰ نماینده مجلس شورای اسلامی طرح عدم کفایت را امضا کنند و دو سوم نمایندگان هم به این طرح رای دهند. اگر احمدینژاد به قدرت برسد که بسیاربعید است، باید مجلس کنونی و اصولگرا، این طرح را پیش ببرد. اکثریت نیرومندی با ایشان در مجلس مخالف است و ای بسا موضوع عدم کفایت در مجلس مطرح شود. فراموش نشود که پیش از جنجالهای اخیر، در همین مجلس نیز بحث بوده که آیا آقای احمدینژاد واجد کفایت لازم برای اداره کشور هست یا خیر.
مصاحبهگر: مهیندخت مصباح
تحریریه: شیرین جزایری