1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

نارسائى كمك به قربانيان فاجعه گردباد در آمريكا

۱۳۸۴ شهریور ۱۱, جمعه

در مناطق آسيب ديده از گردباد موسوم به «كاترينا» در جنوب ايالات متحده آمريكا هزاران انسان مصيبت زده در انتظار دريافت كمك هستند، ولى بنظر ميرسد كه سازمانهاى دولتى محلى با توجه به وسعت ابعاد فاجعه قدرت و آمادگى كافى براى كمك به همه آنان را ندارند. تفسيرى از دانيل ششكويتس همكار صداى آلمان در واشنگتن.

https://p.dw.com/p/A5Jd
عکس: AP

گردباد و طوفان موسوم به «كاترينا» قدرت تخريبى غيرقابل تصورى بظهور رساند، بطوريكه گوئى طبيعت ميخواست ظرفيت تحمل بشر را آزمايش كند. تنها واقعه قابل مقايسه با اين گردباد فاجعه زلزله زير دريا و ايجاد امواج سهمگين در سواحل آسيا بود كه به تسونامى معروف شد، با اين تفاوت كه در آن موقع قربانى آن واقعه كشورهاى در حال توسعه مانند اندونزى و سرى لانكا بودند و اكنون اين مصيبت بر سر آمريكا آمده كه يكى از قدرتمندترين كشورهاى صنعتى جهان و داراى قدرت مالى قابل توجه و نيز تجربه زياد در برخورد با سوانح طبيعى است. با توجه به اين واقعيات نميتوان فهميد چرا چهار روز پس از وقوع فاجعه هنوز وضع كمك رسانى به قربانيان آن اينقدر نابسامان و دچار هرج و مرج است.

بايد اذعان كرد كه هزاران مددكار داوطلب يا حرفه اى نهايت سعى خود را بكار ميبرند و با ازخودگذشتگى قابل تحسين و گاه بدون خواب و استراحت و تهت شرايط بسيار مشكل تلاش ميكنند كه به درماندگان كمك كنند. ولى بخاطر وسعت مناطق طوفان زده كه بالغ بر ۱۴۰ هزار كيلومتر مربع ميشود و جاده ها و پل هاى زيادى زير آب قرار گرفته و وسائل ارتباطى و خبررسانى منهدم شده اند كار زيادى از دست آنها ساخته نيست. معهذا اين سوال مطرح ميشود كه چرا اينقدر طول كشيد تا دولت مركزى آمريكا تحت رهبرى جورج دبليو بوش به كميته ملى مقابله با بحران دستور داد كه به كمك سازمانهاى محلى بشتابد كه خود قادر به انجام اقدامات موثر و كافى نبودند. باز اين سوال كه در ساعات اول پس از وقوع فاجعه ارتش آمريكا كجا بود تا افراد بيخانمان و سيل زده را نجات دهد و يا سدهاى شهر نيواورلئان را محكم كند؟

بهمين قياس وقتى در اين شهر حالت هرج و مرج آغاز شد و گروههائى از افراد غارتگر گاه در مقابل چشمان ماًمورين امنيتى اقدام به غارت خانه هاى مردم يا فروشگاهها كردند، معلوم شد كه بايد از قبل فكر كار را ميكردند و نيروهاى امنيتى محلى را تقويت ميكردند. اين نارسائيها نتيجه ناتوانى نيست، بلكه كشمكش بر سر مسئوليت ها و اختيارات بين سازمانهاى دولتى و مصادر امور كه در نظام فدراتيو، يعنى استقلال داخلى ايالات كشور خودبخود پيچيده است، و كسى بدرستى نميداند كه آيا مراجع محلى و شهرى مسئول انجام امرى بخصوص هستند يا سازمانهاى ايالتى و يا ادارات مركزى در واشنگتن، كار را به اينجا ميكشاند كه هيچكس خود را موظف و مسئول در امرى نميداند.

يك طرف قضيه هم تعيين اولويت ها است كه اين روزها در آمريكا همه چيز و هر كار تحت الشعاع مبارزه با تروريسم قرار گرفته و اين امر حتى شامل حفظ محيط زيست و كمك رسانى به اهالى در موقع وقوع سوانح طبيعى هم ميشود. انواع سوانح طبيعى از قعر اقيانوسها برميخيزند، ولى وقوع آنها قابل پيش بينى است ولهذا رئيس جمهورى مانند جورج دبليو بوش هم كه اصولأ علاقه زيادى به موضوع حفظ محيط زيست ندارد بايد بالأخره به فكر بيفتد كه تا چه حد ميتوان از مردم كشور توقع صبر و تحمل و فداكارى داشت؟