1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

مينو مرتاضى/ انتخابات و استفاده ابزارى از زنان

۱۳۸۴ خرداد ۱۲, پنجشنبه

بسيارى از كانديداهاى جناح راست و حتى نظامى ها از دختران زيبا كه لباس هاى قشنگ پوشيده اند، براى تبليغ به نفع خود استفاده ميكنند. مگر استفاده ابزارى از زنان ممنوع نيست؟ چرا زن ميتواند تبليغ كند و راى بدهد، اما حق انتخاب شدن ندارد؟ قانون اساسى بدون حضور زنان تدوين شده و بايد تغيير كند. اين قانون زن ايرانى را بى پناه در قبال آسيب هاى اجتماعى رها كرده است.

https://p.dw.com/p/A6O1
عکس: dpa

شوراى نگهبان صلاحيت كليه زنان داوطلب شركت در انتخابات رياست جمهورى را در حالى رد كرده كه سه نفر از آنان سابقه نمايندگى مجلس را دارند. بخشى از فعالان سياسى زن روز چهارشنبه يازدهم خرداد ماه در اعتراض به اين تصميم و نابرابرى هاى جنسيتى موجود در عرف و قوانين در حوالى نهاد رياست جمهورى دست به تجمع زدند. مينو مرتاضى لنگرودى از جمله شركت كنندگان در اين تظاهرات ۱۵۰ نفره در مصاحبه با راديو آلمان به تشريح مواضع اين گروه پرداخت.

مصاحبه: مهیندخت مصباح

دویچه وله: خانم مرتاضی، تجمع دیروز چگونه بود و با حضور چه کسانی برگزار شد؟

مينو مرتاضی: فعالان حوزه ی حقوق زنان و تشكل هایی که گردانندگانشان زن هستند در اعتراض به رد صلاحیت های شورای نگهبان نسبت به زنانی که داوطلب پست ریاست جمهوری شده بودند و تفسیرش از قانون اساسی در معنای کلمه ی رجال قرار بود روبروى مقر ریاست جمهوری اجتماع کنند که اجازه ندادند تا نزدیک آن شويم . همان خیابان پاستور نرسیده به میدان آنجا جمع شديم تعدادمان نيز حدود ۱۵۰ نفر بود. یکساعت و نیم آنجا جمع شديمو شعارهايى سرداديم داير بر اینکه ما برابری و عدالت جنسی را طالب هستیم. صحبتهایی داشتيم راجع به آن بخش از قانون که زن ستیز است و زنان را از حق مشارکت در مسایل اجتماعی یا سیاسی منع می کند.

دویچه وله: فکر می کنید شورای نگهبان مخاطب واقعی برای مطالبات زنان است یا چاره ی دیگری باید اندیشیده بشود؟

مينو مرتاضی: نه مخاطب واقعی را ما مردم می دانیم. این انگشت را نشانه رفتیم به سمت این که مردم بفهمند و ببینند و با اینکار نشان دهیم که جنبش زنان در ایران تنها یک توهم نیست، بلکه یک واقعیت است. خواست ما این نیست که بطور صوری زنی رییس جمهور یا وزیر یا وکیل بشود، بلکه ما می گوییم آن چیزی که در ايران با تفسیر سنتی از زن شناخته شده، كليشه زن کدبانو، زن معشوقه و یا زن مادراست. معشوقه که هیچوقت هیچ حقوقی نداشت و در سایه بود، زن کدبانو یک حقوق نصفه نیمه داشت و اگر مادر نمی شد همان حقوق نصفه نیمه را هم نداشت. مقدمه ی قانون اساسی در بخشی که راجع به زن صحبت می کند، نقش مادری را عمده می کند. حالا خود جامعه به زنان می گوید که مادر نشوید، رشد جمعیت بالاست. در عین حال، اگر بنا باشد دختر فقط برای شوهرداری تربیت بشود حتا نمی تواند شوهر پیدا کند زيرا بخاطر نرخ بالای بیکاری درایران پسران داوطلب ازدواج مايلند همسرشان نيزشاغل باشد وقتی که زن کدبانو تبدیل می شود به زن کارگر، کارش پذیرفته شده، اما قوانین او را هنوز نصفه نیمه نگاه می کند. وقتی به زنی که کار مساوی با مرد می کند بيست يا سى درصد حقوق کمتر می دهند و او را کمک خرجی حساب می کنند و نه سرپرست خانوار، چه کسی اینجا آسیب می بیند؟ زنی که کمتر حقوق می گیرد می تواند در برابر لبخندهای کثیف کارفرما مقاومت کند یا زنی که بیشتر یا برابر حقوق می گیرد؟؟

دویچه وله: شما نوک پیکان اعتراض تان را متوجه می کنید به قانون اساسی که تغییر كند و به معرض پرسش عمومی گذاشته شود یا بقول شما تنها موارد زن ستيزش شامل تحول گردد؟

مينومرتاضی: جنبش زنان همانطور که از اسمش برمی آید طیف گسترده ای از زنان با تفکرات مختلف را دربرمی گیرد. زنانی هستند که خواهان دگرگونی قانون اساسی اند، زنانی هستند که خواهان تعدیل و اصلاح آن هستند. من معتقدم که بايد لااقل آن بخش از قانون اساسی که در مورد زنان هست، اصلاح شود. به دلیل اینکه این قوانین که زن را نصفه نیمه می بیند، زن ایرانی را بی پناه در برابر آسیب های اجتماعی رها ميكند. من به این بخش کار دارم. هنگام تدوین و تغییر نوع اش هم باید زنان حضور داشته باشند. قانون اساسی در ایران هرگز با حضور زنان نوشته نشده و ما خواهان این هستیم که کارشناسان زن و روح زنانه هنگام تدوین قانون اساسی وجود وحضور داشته باشد.

دویچه وله: خانم مرتاضی با این تعبیض جنسیتی آشکار و صحبت هایی که می فرمایید چه موضوعی در قبال انتخابات دارید؟

مينو مرتاضی: در واقع این تبعیضات در حدی ست که رسانه ی ملی رادیو و تلویزیون که سالهاست صفت ملی اش را از دست داده از حضور خانم کولایی که سخنگوی آقای معین است بعنوان یک زن جلوگیری می کند. جالب اینجاست كه بسیاری از کاندیداهای جناح راست و حتا نظامی ها از دختران زیبا با لباسهای قشنگ و کلاههایی برای کاندیداها بر سر براى تبليغات استفاده ميكنند. ما می خواهیم بگوییم اگر استفاده ی ابزاری از زن ممنوع است، این چه کاری ست که می کنید. چرا زن حق رای دادن دارد اما حق انتخاب شدن ندارد. زنانی که با اینها همکاری می کنند و تبلیغ می کنند ما متاسفیم براى زنانى كه با اينها همكارى تبليغاتى ميكنند و تن می دهند از آنها استفاده ی ابزاری بشود.

دويچه وله: خانم مرتاضى منظورم از طرح اين سوال بيشتر اين بود كه آيا اميدى داريد كه با شركت در انتخابات موجب گزيده شدن نامزدي شويد كه حقوق بيشترى دستكم در حرف براى خانمها در نظر ميگيرد؟

مينو مرتاضی: مردم ایران همواره بیش از اینکه از خرد جمعی بهره ببرند از یک غریزه ی جمعی پیروی می کنند. ناامنی در ایران یک احساس غریزی ست که هرکسی را در هر قشری وادار می کند تا واکنش نشان دهد. مثلا شما نگاه کنید، روشنفکران بخاطرنبود آزادی بیان و عواقب بیان آزاد باید مصیبت هایی را تحمل کنند. ناامنی در اقشار مختلف کاسب، كارمند، بازاری، زن، مرد، دانشجو و اینها وجود دارد. این باعث می شود که خیلی با احتیاط در انتخابات شرکت کنندو کسانی که می روند به سمت انتخابات، آن حس مدنی ای که باید قبلا در آدم شکل بگیرد و اجازه بدهند افرادی بتوانند آزادانه رای بدهند، این اتفاق نمی افتد. مردم در موقع انتخابات با یکسری تبلیغاتی مواجه می شوند که کسی را بربگزینند. الان همه جا عکسهاى رنگی، لبخند و شعارهاى فریبنده ديده ميشود. اما واقعیت قضیه این است که هیچکس در مورد مسایل اساسی یعنی برقرارى احساس امنیت سخنى نميگويد.

جنبش زنان هم طیف های وسیعی از انواع تفکرات را درون خودش دارد. اما به دلیل زن ستیز بودن قوانین طبعا اين جنبش توجه اش بیشتر به کاندیدایی جلب می شود که بحثها و برنامه های متنوع تر و عمیق تری در مورد رفع تبعیض ها نسبت به زنان داشته باشد. اما هنوز اجماع واحدی روی اینکه جنبش زنان از کدام کاندیدا حمایت بکند وجود ندارد. البته، جنبش زنان در ایران هنوز آن تشکیلاتی را ندارد که بتواند چنین تصمیم گیری هایی را جمعی اتخاذ كند..