منظور از ”اتحاد ملى” چيست؟ - گفتوگو با مجيد تولايى
۱۳۸۶ فروردین ۱۲, یکشنبهصفت "ملی"
دویچهوله: آقای تولایی، در ایران مسئولان حکومتی صحبت از ”اتحاد ملی” میکنند. منظورشان از صفت ”ملی” چیست و اینکه کدام نیروهای سیاسی قرار است در چارچوب ”اتحاد ملی” قرار بگیرند؟
مجید تولایی: با توجه به نحوهی نگرش و طرز تلقی بینشی مسئولین حکومتی و مجموعهی حاکمیت ایران، به نظر میآید که صحبت از صفت ”ملی” و ”ملیت” اساسا در این طرز تفکر جایی نداشته باشد. یک طرز تفکری که عموما همهی مواضع و معیارهایش در تصمیمگیری در رفتارها در انتخابها و در طراحیها بر پایهی پندارهای ایدئولوژیک است، اساسا نمیتواند ادعای ”ملیت” از نوع نگاههای ناسیونالیستی داشته باشد. در اینجا باید تصحیح کنم که وقتی صحبت از پندارهای ایدئولوژیک میشود، یعنی پندارهای ایدئولوژیک مبتنی بر باورهای بویژه مذهب و مذهب سنتی. لذا من فکر میکنم که نگاه ”ملی” و نگاه به ”ملیت” در ایدئولوژی دینی مجموعهی نظام حکومتی ایران در اساس جایگاهی ندارد. آن بخشی را هم که اینها ”ملی” خطاب میکنند، یا میخواهند که در چارچوب یک ”ملیت” روی آن به توافق برسند و به سمت خودشان جلب بکنند، در واقع آن بخشی است که میتواند در همین طرز تفکر ایدئولوژیک آنها ادغام شود و میتواند همخوانی و سازگاری با ایدئولوژی آنها داشته باشد.
بهرحال به نظر من یک تفکر مذهبی ایدئولوژیک-محور نمیتواند قابلیت و استعداد لازم برای همپوشان کردن طیفهای متنوع فرهنگی و قومی ایران را در چارچوب یک ملیت واحد پوشش بدهد. اساسا در اینجا هر دعوتی به وحدت ملی غیر از ”وحدت همه با من” و ”وحدت همه حول محور برنامههای من”، ”برای من”، ”در خدمت من” هیچ معنای دیگری نمیتواند داشته باشد.
از امت به ملت
ولی در عین حال مایلم اشاره کنم که تا حدود ده سال پیش مسئولان حکومتی صحبت از ”ملت” و ”ملی” نمیکردند، بلکه اگر کسی هم چنین میکرد، در جرگهی ”دشمنان” و ”ضدانقلاب” قرار میگرفت. در آن زمان تنها صحبت از ”امت” بود و نه ”ملت”. آیا تغییری ماهوی در این میان رخ داده است؟
به نظر من تغییری ماهوی رخ نداده و طرح دیدگاههای مبتنی بر ملیت یا ملیگرایانه به معنای این نیست که ما در چارچوب نظام جمهوری اسلامی شاهد شکلگیری پدیدهای بنام پدیدهی «دولت-ملت» جدید هستیم. من این رویکرد را بیشتر ناشی از یک اضطرار و ضرورت تبلیغاتی میدانم. من باور ندارم که اساسا در قاموس تفکر دینی و مذهبی ایدئولوژیک-محور هیأت حاکمه در جمهوری اسلامی «ملیت» به مفهوم تاریخی ایرانیاش، جایگاهی داشته باشد.
هرگاه که در اثر تهدیدها و فشارهای بیرونی و تهدیدهای خارجی احساس نگرانی و دلواپسیهایی به مجموعهی حکومت در داخل دست میدهد و احساس میکنند که در این نگرانیها میبایست پشتوانهای از یک اجماع ملی را نه در سطح هیأت حاکمه، بلکه در سطح برخورداریشان از حمایتهای مردمی داشته باشند، آنگاه است که به شعار ”ملت” و ”ملیت” و ”ملت ایران” روی میآورند، و البته همه با پسوند اسلامی. چنانکه دیدیم، امسال هم رهبری نظام شعار سال را ”اتحاد ملی و انسجام اسلامی” نامیدند. یعنی هنوز هم ملغمه و آمیزهای از ”ملیت” که عنصر و اس و اساس اسلامی و ایدئولوژیک در آن باشد، همچنان مد نظر آقایان است.
ولی شما درست میفرمایید. در سالهای اخیر از آنجا که تهدیدها و نگرانیها بیشتر شده، صرفا از جنبهی طرح یک شعار تبلیغاتی، بعضی مواقع احساس میکنند که باید بتوانند حمایت و جانبداریهای وسیعتری را از تودهی مردم داشته باشند و مسئلهی شعارهای ”ملی” و غیره را مطرح میکنند. حتا در اواخر دورهی جنگ هم ما شاهد آن بودیم که هرگاه در یک عملیاتی شکستها سنگینتر بود، یا در برنامهها و طرحهای نظامی الزام بیشتری را برای بسیج نیرو و اعزام به جبههها ایجاب میکرد، سرودهای ملی، آنهم از هر رقم، از سرود «ای ایران» زمان رضاشاه که مرحوم بنان خوانده بودند گرفته، تا سرودهای ملی و میهنی اصیل که در مواقع غیرعادی و غیراضطراری جزو سرودهای ممنوعهی تلویزیون جمهوری اسلامی هست و بود، بکار گرفته میشد؛ و از هر حربهای برای جلب حمایت و پشتیبانی و جانبداری مردم استفاده میکردند. الان هم همین طور است. گمان من بر این است که این یک رسیدن به یک تلقی جدید و یا یک تغییر ماهوی، آنطور که شما فرمودید، نیست.
مفهوم "دشمن"
آقای محسنی اژهای، وزیر اطلاعات به ”عوامل داخلی دشمن” هشدار دادهاند که اگر دست از فعالیتهای تخریبیشان برندارند، وزارت اطلاعات آنها را به مردم معرفی میکند. به نظر شما منظور ایشان چه کسانی هستند؟ اگر چنانکه ایشان گفتهاند به اصطلاح ”ستون پنجم دشمن” در این میان فعال است، چرا فقط قرار است به مردم معرفی شوند و آنها را دستگیر نمیکنند؟
من تصورم این است که اگر این مفهوم «دشمن» را از تحلیلها و نوع تلقی حاکم بر مسئولان، از جمهوری اسلامی بگیرید، کمتر چیزی باقی خواهد ماند که بر آن اساس بتوانند با ملت در طرح مسائل و مشکلات مربوط به کشور در میان بگذارند و برای آن بتوانند راه حل و برنامهای برای برونرفت از مسائل و مشکلات جاری ارائه بدهند. بطور کلی نگاه دشمنپندارانه و دشمنمحورانه اساسا در تفکر تمام مسئولان، از صدر تا ذیل در جمهوری اسلامی وجود دارد که در برخی مواقع به شکل یک «پارانویا» خود را نشان میدهد. به این صورت که بدون اینکه شما هیچ مصداق و عامل و مفهوم عینی برای این دشمن پیدا بکنید، هر مسئلهای، هر معضلی، هر مشکلی، هر بحرانی در داخل با طرح و تراشیدن یک دشمن فرضی قابل توجیه میشود و دیگر از ریشهیابی عوامل درونی، مشکلات، نارساییها و عوامل موجدش در داخل بکلی صرفنظر میشود.
اما از این که بگذریم، من نمیدانم منظور آقای اژهای، که بهرحال وزیر اطلاعات هستند و اشراف دارند به اطلاعات جامعی که در اختیارشان گذاشته میشود، چه کسانی هستند و چه طیفهایی را پوشش میدهد. اما تصور میکنم که خطاب ایشان بیشتر متوجه باندها و گرایشها و طیفهایی از نیروهای مؤثر در هیأت حاکمه در درون نظام باید باشد.
ستون پنجم
حال در دنبالهی همین صحبت شما میخواستم اشاره کنم که الان ماههاست که از سوی محافل نزدیک به دولت آقای احمدینژاد توهینها و تخریبهایی متوجه مسئولان سابق نظام جمهوری اسلامی است، مثلا تخریب چهرههایی مثل آقای خاتمی، رفسنجانی که درون-حکومتی هستند و یا حتا اصلاحطلبان و نیروهای ملی و مذهبی که خارج از حکومت قرار دارند. حال پرسشی که برای بسیاری مطرح میشود این است که آیا این نیروها جزو بهاصطلاح ”ستون پنجم” هستند، یا نیروهایی که چهرهی اینها را تخریب میکنند جزو ”ستون پنجم”اند؟
اگر این پرسش را باندها، عوامل، افراد و عناصر مرتبط با جناح حاکم در دولت مطرح بکنند، آنگاه به نظر من نیت و هدف آقایان از طرح ”ستون پنجم” باید طیفهای مخالف خودشان در نظام، در جناح مقابل در صفوف طرفداران آقای هاشمی یا بعضا اصلاحطلبان باشند. اما به عکس، اگر این توطئهنگری و این دشمنتراشیها از جانب محافل اصلاحطلب در بیرون از قدرت، اما در مجموعهی درون نظام، یا جناحهای وابسته به طیف آقای هاشمی مطرح شوند، قاعدتا باید منظور آنها جریان حاکم در دولت و آقای احمدینژاد و گردانندگان و مدیران وابسته به ایشان باشند.
یکی دیگر از شگفتیهای دولت آقای احمدینژاد این است که ایشان تقریبا تمامی مسئولان بالا و متوسط و حتا دونپایهای که در خدمت نظام حاکم بودهاند را تغییر دادهاند. این اقدامی است که در هیچیک از نظامهای حکومتی دنیا سابقه نداشته است. مثلا اینکه یک حزبی در انتخابات پیروز شود و دولت را تشکیل دهد و بعد بیاید و تمامی کارگزاران و مدیران با سابقه با تجربه را، مثلا سفیران و کاردارها و بعد در تمام وزارتخانهها تمام کارگزاران را تغییر دهد. سپس بعد از یکی دو سال تعجب کنند که چرا در کل نظام حکومتی یک بیثباتی ایجاد شده است. فکر میکنید این تغییرات بیرویه ناشی از چیست؟
من قبل از هر چیز همهی اینها را ناشی از بیاعتمادی شدید و احساس نگرانی عمیق با هم ناشی از بیاعتمادی آقای احمدینژاد به مسئولان قبلی در جمهوری اسلامی میدانم. و فکر میکنم که ایشان علیرغم ظاهر دوستانه و لبخند ظاهری به مخالفان خودشان، عمیقا از اعتمادکردن به همهی کسانی که نعل به نعل، طاق به طاق و مو به مو با برنامهها و نگرش ایشان موافق نیستند و با این نگرش بیعت نکردهاند، ایشان عمیقا به همهی اینها در هر سمتی، در هر سطحی و در هر مقامی که میخواهند باشند، چه فرماندار فلان شهرستان دورافتاده، چه استاندار، چه فرمانده، چه مدیر، چه وزیر و چه نمایندهی مجلس، بیاعتماد هستند. و احساس و ترس و نگرانیای که این بیاعتمادی در ایشان آفریده و میآفریند، باعث میشود که دست به یک چنین تغییرات وسیعی در سطح مدیریت و بدنهی اجرایی کشور بزند.
آقای مجید تولایی، خیلی متشکرم از اینکه وقتتان را در اختیار ما قرار دادید!
مجید تولایی: خواهش میکنم.