1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

مسعود كريمخانى (روزبهان) يا فاصله از واقعيت همچون شرط نزديك شدن به شعر

۱۳۸۳ اسفند ۲۸, جمعه

مسعود كريمخانى شاعر ايرانى مقيم آلمان تخلص «روزبهان» را براى خود برگزيده است. به همين دليل براى دوستداران و خوانندگان حرفه‌اى شعر و نقد شعر «روزبهان» نامى آشناتر از كريمخانى‌ست.

https://p.dw.com/p/A6HP

روزبهان متولد سال ۱۳۳۲ در شهريار در حومه تهران است. او كم نمى‌نويسد، اما در عين حال، هيچ شتابى هم در انتشار آثارش ندارد. از او تاكنون مجموعه شعرهاى «آواز بوميان زمين»، «شعرهايى كه شاعرشان را گم كرده‌اند» و دو كتاب در نقد شعر با عنوانهاى «نه چندان به ضرورت» و «قنارى در متافيزيك كلمه» منتشر شده‌اند. آخرين اثر روزبهان، رمان «ماه در حلقه انگشتر» به تازگى توسط «نشر چشمه» روانه بازار كتاب ايران شده است.

روزبهان از معدود كسانى‌ست كه در عين سرايش شعرهاى مدرن، بر سنت غنى شعر كهن پارسى تكيه دارد. تسلط او بر شعر كلاسيك پارسى بخصوص در ميان همنسلانش خيره‌كننده است، تسلطى كه پشتوانه‌ى حافظه‌ى غريب شاعر را نيز در كنار خود دارد.

يكى از آخرين شعرهاى روزبهان:

از فنجان قهوه‌ى تو برمى‌آيد و

بر موج مى‌رود

نگاهش كه مى‌كنى

نه موج نه درياست

خم مى‌شوى آرام و نامش را

با انگشت پايت بر ماسه‌هاى زير ميز مى‌نويسى

بايد گوش و چشمى مسلح داشت تا بتوان باور كرد كه سراينده‌ى اين شعر همزمان مى‌تواند در سرودن شعر كلاسيك نيز چيره‌دست باشد. شاعر، آنهم در ۱۷ سالگى غزلى را سروده كه پس از گذشت نزديك به ۳۵ سال، هنوز هم تازگى دارد. غزل «هواى خانه شاعر»:

كدام خاطره در ذهن باد زندانى‌ست

كه رقص تلخ علف غايت پريشانى‌ست

بهار گنجه‌ى باران گشود و خلعت داد

نصيب ماست كه در اين ميانه عريانى‌ست

ستاره باغ تو را بارور نخواهد كرد

كه باغ تشنه‌ى تو بارور ز حيرانى‌ست

قباى سبز به تن كن به شاخسار نشينن

كه شام باربدى صبح پاك و نورانى‌ست

به روح قدسى پيغمبرانت اى صبح

كه در دلم ز تو بس آيه‌هاى پنهانى‌ست

هواى خانه‌ى ما كرده‌اى دريغ دريغ

هواى خانه‌ى شاعر هميشه بارانى‌ست

روزبهان مانند هر شاعر واقعى ديگرى، زبان ويژه خودش را دارد، زبانى كه او را از ديگران متمايز مى‌كند و صدايش را در ميان صداهاى ديگر قابل تشخيص مى‌سازد. نگاه روزبهان به شعر، نزديك شدن به شعرش را براى آسان‌خواهان و آسان‌يابان دشوار مى‌كند: ”شعر چيزى‌ست پشت كلمه. يعنى بايد كلمه را به مثابه نشانه پس بزنيم تا به شعر برسيم. اگر بخواهى هر كلمه را در بازگشت به زندگى روزمره و زندگى واقعى توضيح بدهى، يعنى ارجاع به واقعيت بكنى، خواه‌ناخواه به شعر نمى‌رسى. هر چه ممكن است بايد از واقعيت دور شويم. هر چه بيشتر از واقعيت دور شويم به شعر بيشتر نزديك مى‌شويم“.

فرامرز سليمانى شاعر و منتقد شعر، درباره شعرهاى مجموعه «شعرهايى كه شاعرشان را گم كرده‌اند» نوشته است: ”اين شعرهاى كوتاه و كم، هزار پرسش بى‌پاسخ با خود مى‌آورند و با خود مى‌برند، گويى شاعر نيز شعرهايش را در راه گم كرده است و يا به آرامش رسيده است“.

خوانندگان، نخستين بخش نظر فرامرز سليمانى را تفسير مى‌كنند و آنها هم كه روزبهان را مى‌شناسند بى‌شك، «به آرامش رسيدن» شاعر را به‌تمامى تاييد خواهند كرد.

بهنام باوندپور