مسائل زنان و مرزهای ممنوعه • مصاحبه
۱۳۸۶ بهمن ۱۳, شنبهآسیه امینی، روزنامهنگار و همکار تحریریه "زنان" در گفتوگو با دویچهوله از کیفیت کار این ماهنامه و دلایل احتمالی توقیف آن میگوید.
شما در وبلاگ خود نوشتهايد در بسیاری نشريهها كار كردهايد كه بسته شدهاند، اما توقیف هیچکدام به اندازه توقیف" زنان" دل شما را نسوزانده است؛ چرا؟
آسيه امينی: واقعيت اينست كه در ايران، رسانهها و نشریات کتبی، توسط روزنامهنگاران مستقل منتشر نمیشوند، بلکه عمدتا پشت آنها گروهها و افراد سياسي قراردارند. حتی گاه اقتصاد اين روزنامهها بر اساس كاركرد رسانهای شان نيست. بسياری از آنها بر اساس وام يا اسپانسرهای اقتصادی و سیاسی گردانده میشوند. موضوع اين روزنامهها نيز موضوعهای عام هستند و فضای كشورما طوری نيست كه اينگونه روزنامهها به مسائل زنان نزديك شوند. در خيلی روزنامهها كه من با آنها كارمیکردم، حس همدلی نزديكي نسبت به مسائل زنان نبود. مجله زنان اگرچه از نظر فکری، نزديك به اصلاح طلبان بود اما حوزه فعاليت اش تنها مسائل زنان بود. ما نويسندگان آن كاملا استقلال داشتيم در انتخاب سوژههايمان و اینکه در مورد فعالیتهای داوطلبانه خود در حوزه زنان بنویسیم. اين برای من دردآور بود كه پس ازسالها نشريه ای چنین تاثیرگذار در طرح مسائل زنان، بسته شود.
به نظر شما، وبسايتها یا وبلاگها ظرفيت اين را دارند كه جای خالی مجله زنان را در طرح مسائل حقوق زن پر كنند؟
به نظر من هر رسانهای كاركرد خود را دارد. كساني كه میگویند وبسايت ميتواند جای مجله را بگيرد، بدانند كه دانه دانه گزارشها و مقالههای مجله، پشت اش يك حمايت اقتصادی داشت. حمایت فکری گروه مشاوران، تحریریه و مسئولان مجله را داشت. وبلاگ يك رسانه فردی است و حتی اگر چند نفره اداره شود، باز در تعريف رسانه به معنایی که مجله زنان داشت، نمیگنجد.
گفته ميشود وزارت ارشاد و دادستانی دستورالعملهای جداگانهای داده اند كه از درج اخبار مربوط به جنبش و حقوق زنان يا بازداشت فعالان مدنی زن پرهيز شود. شما در اين زمينه اطلاعی داريد؟
من فعلا در هیچ روزنامهای کار نمیکنم که این بخشنامه به من یا آن روزنامه ابلاغ شده باشد. در نتیجه در باره صحت و سقم این خبر نمیتوانم اظهار نظر کنم. اما چنین چیزی بعيد نيست. عليرغم تاكيد مكرر فعالان حقوق زن كه اين مسائل تنها در حوزههای اجتماعی طرح شود و جنبه سياسی و امنيتی پيدا نكند، مرزها محدوش شدهاند. مخدوش شدن مرزها هم به اين ترتيب است كه كنش اجتماعی شما، با واكنش های امنيتی سياسی مواجه میشود و واكنشهای سياسی هم، طبيعتا با مقاومت روزنامه نگاران و كنشگران اجتماعی مواجه میشود. من نميدانم در آينده نزديك يا دور قرار است چه روی دهد، تنها ميدانم كه محدود كردن، جز زياد كردن مقاومت و اعتراض نتيجه ديگری ندارد.
دلایل توقیف مجله زنان، از مسائل فمينيستی گرفته تا مسائل امنيتی مثل تضعيف بسيج یا برهم زدن امنيت روانی جامعه، طرح میشوند. خود شما بعنوان يك روزنامه نگار و همكار قديمی مجله زنان، علت حساسيت به آن را در چه میبینید؟
مدیرمسئول زنان، از شماره اول نوشته که ما با نگاه نوانديشی دينی به مسائل نگاه میکنیم. طرح اينكه مسائل مطرح شده در اين مجله با مبانی اسلام مغايرت دارد، يك سفسطه است. مسائل زنان در كشوری كه عنوان جمهوری اسلامی را بر پيشانی دارد، نيازمند اينست كه شما با مسائل دينی آشنا باشيد. بنابراين طبيعی است كسانی كه در اين حوزه قلم ميزنند به دنبال شناختن ريشه های سنتی و مذهبی مشكل باشند. اما در عين حال، زنان نويسندههايی دارد كه بنيان فكری شان سكولار است و اعتقاد دارند كه شناخت مسائل دينی ربطی به حق طلبی و برابری زنان ندارد. در مجله زنان هر دو تفكر حضور داشتند. به نظر میرسد که آنها به اين نزديكی اعتراض دارند. بهنظر من، برخورد با این نشریه کاملا سیاسی است.
الان خبرجديدی از روند توقيف مجله داريد؟ برای پيگيری چه می كنيد ؟
ما داريم همفكری و هماهنگی میکنیم برای اينکه شايد تجديد نظری در اين توقيف بشود. من البته شخصا فكر ميكنم اراده ای كه میخواهد مسئله زنان در جامعه طرح نشود، به اعتراض ما وقعی نخواهد گذاشت.