مسأله اتمى ايران و تحريمهاى بينالمللى
۱۳۸۴ دی ۲۱, چهارشنبه�د؟ تاثيرى خواهد گذاشت؟ و آيا اصلا چنين كارى با توجه به تركيب شوراى امنيت سازمان ملل متحد تحققپذير است؟
سياستمداران اروپايى كه در مورد ازسرگيرى تحقيقات اتمى در ايران خشمگيناند، بايست نكتههايى اساسى را به گفتههاى بدبينانه خود در باره پيشرفت اوضاع در آينده بيافزايند، نكتههايى كه فراتر از آنچه مردم تا كنون شنيدهاند باشد. تنها هنگامى كه افكار عمومى علاقهمند بتواند اطلاعات به دست بياورد است كه مىتواند استدلالهاى كسانى را دنبال كند كه تهديد مىكنند پرونده ايران را به شوراى امنيت سازمان ملل متحد ارجاع خواهند داد و تحريمهايى را عليه ايران مقرر خواهند كرد. اگرچه چند ماه پيش افكار عمومى مىپنداشت كه ايران را مىتوان از راه ديپلماتيك به چشمپوشى از برنامه اتمىاش واداشت.
سه كشور انگليس، آلمان و فرانسه از سوى اتحاديه اروپا ماموريت داشتند كه از ايران چيزى را بخواهند كه كسى از ديگر كشورها تا كنون نخواسته است: اگر چه ايران قرارداد منع گسترش سلاحهاى اتمى را امضا كرده و پروتكل الحاقى آن را نيز پذيرفته است، بايد از غنىسازى اورانيوم و حتى تحقيقات اتمى صرف نظر كند. ديگر كشورهايى كه در وضعيتى مشابه هستند اما اجازه اين كار را دارند. كشورهايى هم هستند كه اين قرارداد را امضا نكردهاند، مثل هند، پاكستان و اسراييل، و در اين زمينه با مشكلى روبرو نيستند.
تنها دليلى كه مىتواند براى چنين رفتارى در برابر ايران وجود داشته باشد، اين است كه اروپاييان به شدت به رهبران جمهورى اسلامى بىاعتماد هستند. اين بىاعتمادى البته با توجه به حرفهاى غيرقابل تكرار محمود احمدىنژاد، رييس جمهور ايران، مىتواند درككردنى باشد. اما ريشه اين بىاعتمادى به زمانى بس پيشتر از دوره رياست جمهورى احمدىنژاد برمىگردد. آغاز بحران اتمى به زمان رياست جمهورى محمد خاتمى بازمىگردد، كه در ضمن در غرب بسيار محبوب است. و خود سياستگذارى ايران در زمينه اتمى هم به سالها پيش از دوره خاتمى برمىگردد.
اما در همه اين سالها اروپا به خاطر آنكه مىخواست روابط خوب اقتصادى با ايران داشته باشد، چشم بر نقض حقوق بشر، نبود آزاديهاى مدنى و سركوب و پيگرد مخالفان سياسى در ايران بسته بود. و اينك به يكباره ايران تبديل به خطرى بزرگ در منطقه شده است؟ چون نمىخواهند باور كنند كه ايران باوجود منابع نفت و گازش نياز به انرژى اتمى دارد تا برق خود را تامين كند؟ يا بخاطر اينكه به ملاها اعتمادى ندارند؟
در حقيقت اروپاييها مىخواستند با ايران معامله كنند تا به امريكا نشان دهند كه با ديپلماسى هم مىتوان به موفقيت دست يافت. اما اينك به نظر مىرسد كه چيزى از اين خواست و هدف باقى نمانده است. كاخ سفيد مىتواند به حمايت اروپاييان افتخار كند. از جمله به ژاك شيراك، رييس جمهور فرانسه، كه به عراق براى داشتن رآكتور اتمى كمك كرده بود. و البته اتحاد ميان اروپا و امريكا عليه ايران تنها همچون ببرى است كه روى كاغذ نقاشى شده باشد و قدرت جهش ندارد. چون همه مىدانند كه پيشنهاد تحريم عليه ايران در شوراى امنيت سازمان ملل متحد با وتوى چين روبرو خواهد شد.
تحريم به هر حال در هيچ جايى مؤثر نبوده است. به جاى آن صداقت و شفافيت هميشه كارآيى خود را نشان داده است. صداقت و شفافيت چيزى است كه نه تنها از دولت ايران، بلكه از اروپاييان نيز بايد طلب كرد.