«مرغ مرگاندیش گشتیم از شما» <br> بزرگداشت جمالزاده و مسابقه داستانکهای ۸۸ کلمهای
۱۳۸۴ آبان ۱۶, دوشنبهمحمد علی جمالزاده (۱۳۷۶ـ۱۲۷۰) را برخی «پدر داستاننویسی مدرن ایران» میخوانند. این نظر گرچه مورد تایید همهی صاحبنظران نیست، در اهمیت و جایگاه آثار او و به ویژه مجموعهی «یکی بود یکی نبود» کمتر کسی تردید دارد. جمالزاده گرچه به قول محمود دولتآبادی «یک نوستالژی ایرانی داشت»، بیش از هر نویسندهی معاصر دیگری خارج از مرزهای ایران زیست. به روایتی او از ۱۰۶ سال عمل پردوام خود تنها ۱۳ سال را در ایران و بخش بزرگ آن را در سوئیس گذراند. جمالزاده ۱۷ آبان ماه ۱۳۷۶ در ژنو چشم بر جهانی فروبست که دو جنگ بزرگ و حوداث بیشمار آن را تجربه کرده بود.
شامگاه روز یکشنبه به مناسب سالروز در گذشت جمالزاده خبرگزاری میراث فرهنگی برنامهی بزرگداشتی در یکی از تالاارهای کاخ نیاوران برگزارد کرد. این بنگاه خبری که خود را «اولین خبرگزاری تخصصی حوزهی فرهنگ» میخواند مدتی است بخش کتاب خود را فعال و چندی پیش فراخوانی نیز برای یک مسابقهی داستانکهای ۸۸ کلمهای منتشر کرده است. مراسم روز یکشنبه، برنامهی معرفی برگزیدگان اهدای جایزههای این مسابقه نیز بودکه سه نویسنده، جواد مجابی، ابوتراب خسروی و شهلا دروینروح داوری آن را بر عهده داشتند. در این مراسم پس سخنان "مجيد باقر نژاد"، رييس هيات مديره خبرگزاری ميراث فرهنگی در مورد کار این خبرگزاری و گسترش بخش ادبیات آن، در مورد چگونگی اعلام فراخوان این مسابقهی اینترنتی توضیحاتی به حاضران داده شد. سپس نجف دریابندری، مترجم، در سخنان کوتاهی به بازگویی دو خاطره از دیدارهایی با جمالزاده پرداخت.
پس از سخنان دریابندری نوبت به جواد مجابی رسید که پس از سخنانی دربارهی آثار شرکتکنندگان در این مسابقه، بیانیهی هیات داوران را خواند و مراسم با اعلام نام برندگان و سخنان دو داور دیگر ادامه یافت. کمپانی ساعت سازی swatsch سوئیس حامی مالی این مراسم بود که به هر یک از داوران یک ساعت هدیه کرد. برندهی اول نیز یک «لپتاپ» و نفر دوم و سوم کامپیوتر جیبی جایزه گرفتند. به برندگان و هفت نویسندهی تقدیر شده نیز تعدادی کتاب هدیه شد که دیگر حامیان این برنامه، انتشارات ققنوس، افق، معین، روشنگران، چشمه و مجلهی بخارا در اختیار برگزارکنندگان قرار داده بودند.
یکی از نکتههای مهم کیفیت و محتوای آثار ارائهشده در این مسابقه بود. حدود چهل روز پیش، ۶ مهرماه، روزنامهی سرمایه در ادامهی خبر برگزاری این مسابقه پیش بینی کرده بود «پس از پايان داوریها داوران كه معمولاً از سوی بزرگان عرصهی ادب و قصه انتخاب شدهاند نظرات خود را اعلام میكنند. نظراتی كه معمولاً با شگفتی از ميزان استقبال و استعداد شركتكنندگان در مسابقات همراه است. آنان معمولاً در انتخاب بهترينها با مشكلات روبهرو هستند.» و عجیب این که همینطور هم شد و جواد مجابی در سخنان خود از جمله گفت:
«این مسابقه که با نام داستانکهای ۸۸ کلمهای به نام آغازگر داستاننویسی ایران، جمالزاده، از سوی خبرگزاری میراث فرهنگی ترتیب یافته است داوران این دوره را با ۵۰۰ شرکتکننده و بیش از ۱۲۰۰ اثر روبرو کرد که حاصل این رویارویی تاملاتی برای ما پیش آورد. یک: تعداد شرکتکننده و حج آثار شایستهی توجه بود و نوشتههای باارزش در آن کم نبود. ..»
روزنامهی سرمایه در ادامهی گزارش خود مینویسد: «گاهی داوران با بررسی آثار به نكاتی همچون افسردگی، ميزان علاقة شركتكنندگان به مرگ و ناراحتی نيز پی میبرند.» و مجابی در سخنان خود گفت:
«من مجموعهی این داستانها را که خواندم به نظرم آمد که چند نکته در آنها هست. یکی اینکه این نسل به شدت مرگاندیش و ملول است و نوعی سرسام تاریخی در اندیشه و تخلیش جا گرفته است...»
جواد مجابی سومین نکتهی بیانیهی داوران را چنین خواند:
«مضمون بسیاری از داستانها و فضای حاکم بر نوشتهها و لحن آنها داوران را متوجه نکتهای کرد که به عنوان آژیری اجتماعی فرهنگی باید بدان حساس باشیم. مضمون ۸۴ درصد داستانها مرگ است. مرگهای طبیعی و غالبا غیرطبیعی فضا را پوشانده. پس از خودکشی ۲۱ درصد نابودیها بر اثر زلزله و ۱۴ درصد ناشی از تصادف است. مضمون غالب دیگر، یعنی ۷ و نیم درصد، اعتیاد و شرح احوال مصرف کنندگان «کریستال» و «ککس» است که تفاوت ماهوی و ابزاری با افیونیان داستانهای نسل پیش را به رخ میکشد. کسانی که خود را به مترسک تشبیه کردهاند کم نیستند در این داستانها. داشتانهایی که عشق را مطرح میکنند بعد از رتبهای قرار دارد که ایمان به معجزات را توصیف میکند...»
اما داوران در بیانیهی خود بر نکتهی مهم دیگر نیز انگشت گذاشتند. در بیانیه آمده است، اینترنت «اولین دستاوردی را که در دسترس ما میگذارد صفحهای روشن در خلوت ماست که فرد میتواند با شهامت و بیریا آزادنه از خویش و دیگران در برابر افکار عمومی و عرصهای جهانی حرف بزند. به رغم وجود فضای آزادی بخش این رسانهی فراگیر غالب داستانکهای این مجموعه محتاط، ترسخورده، عادی و هنوز محاط به قاب کنترل شدهی اوراق چاپی بوده است.»
مهمترین نکته، اما، پرسشی است که داوران با توجه به درونمایهی غالب داستانکها در بیانیهی خود مطرح میکنند:
«حالا چرا اکثریت خوفناکی از جوانان به مرگ و اعتیاد میاندیشند، آیا این شعر مولانا را زنهاری خطاب به خود نمیبینیم که: مرغ مرگاندیش گشتیم از شما.»
بهزاد کشمیریپور، گزارشگر صدای آلمان در تهران