1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

مدرسه اى زير آفتاب سرد

۱۳۸۴ شهریور ۱۱, جمعه

پس از فروپاشى اتحاد جماهير شوروى در سال ۱۹۹۱ مغولستان داراى يك حكومت مستقل شد و با پاره اى رفرمهاى اقتصادى در جهت بهبود وضع مردم اقداماتى را آغاز كرد. جالب اين جاست كه عليرغم اين بهبود در پاره اى عرصه هاى زندگى اما سطح آموزش پايين آمد و سوادآموزى به شكل ملموسى كاهش يافت. بهمين دليل نيز دولت يكى از مركزى ترين اهدافش را غلبه بر اين كاستى گذاشته است.

https://p.dw.com/p/A6SS
عکس: AP

در منطقه اى به نام بورد به فاصله ۳۲۰ كيلومترى اولان باتر پايتخت مغولستان، خانواده دختركى كه نامش بوتيدماست زندگى ميكند. با يك ماشين خوب و مجهز ميشود اين مسير را شش ساعته طى كرد. اما خانواده بوتيدما مثل ساير خانواده هاى منطقه چادرنشين است و ماشينى در اختيار ندارد. زندگى عشيرتى، راه و رسم هزاران ساله اين منطقه است. خانه آنها يك چادر مغولى است كه در آن همواره به سوى جنوب بازميگردد. تا افق تنها استپ است كه ديده ميشود و آفتاب سرد زمستان كه ميتابد. زندگى در اين دشت پهناور تنها به دامدارى گره خورده.

مدرسه بوتيدما در ده همسايه قرار دارد كه درعين حال مركز تجمعى براى اهالى منطقه هم هست. در تمامى مناطق مختلف مغولستان چنين مراكزى وجود دارند كه در آن مدارس دولتى تاسيس شده اند. مدارسى كه آموزش از دبستان تا كلاس دهم را به عهده دارند و شبانروزى هستند، بطوريكه شاگردان در صورت خواست خانواده ميتوانند در آنجا زندگى كنند. با وجود اين مدارس شهرى اسم ورسم بهترى دارند. بايگال پدر بوتيدما چوپان است. او ميگويد:

”كيفيت مدرسه اين مركز خوب است به همين دليل هم ما دخترمان را به آنجا ميفرستيم. او بزرگترين فرزند ماست و چون يك دختر است طبيعى است كه بايد به آموزش او اهميت بيشترى بدهيم.”

براى خانواده بوتيدما تحصيلات دخترشان اكنون بيشترين ارجعيت را دارد. و اين در مغولستان چيز غريبى نيست. آمار مدارس نشان ميدهند كه تعداد دختران محصل، بويژه در سالهاى بالاتر دبيرستان بيشتر است. در دانشگاه ها حتى هفتاد درصد دانشجويان را دختران تشكيل ميدهند. اين به نقش متفاوت دختران و پسران در خانواده عشاير بستگى دارد. پسران بايد خيلى زود ياد بگيرند در مواظبت از گله كمك پدرانشان باشند. اما به جز اين دليل ديگرى هم براى اولويت دادن درس دختران وجود دارد و آن اينكه دختران پس از ازدواج به قبيله خانواده شوهر ميپيوندند. به همين خاطر هم اكثر خانواده ها معتقدند كه دخترانشان با داشتن مدارج بالاى تحصيلى در زندگى در خارج از عشيره خودى موقعيت راحت تر وبهترى خواهند داشت.

راديو تقريبا در تمام چادر هاى روستا راديو و حتى تلويزيون در برخى از آنها پيدا ميشود. برق بسيارى از چادرها و باطرى راديوها فقط بوسيله انرژى خورشيدى پر ميشوند كه توسط مخاذن دخيره انرژى خورشيدى كه در زمين كارگذاشته شده اند تامين ميگردد. تلويزيون و راديو تنها وسايل ارتباط با دنياى خارجند. وسيله اى كه در فصل طولانى زمستان اهميتى دوچندان پيدا ميكند، بويژه براى بردن آموزش و تازه هاى علم تا دورافتاده ترين گوشه استپ هاى مغولستان. چندسالى است كه پروژه آموزش از راه دور با استفاده از تلويزيون و راديو آغاز شده و سازمانهاى كمك رسانى بين المللى مثل يونسكو و يونيسف برنامه هايى در رشته هاى مختلف توليد كرده اند كه بخصوص از طريق راديو اشاعه مييابند.

يكى از اهالى ميگويد:

”آموزش از راه دور براى زندگى عشيره اى ما بسيار مناسب است، شايد مناسب ترين روش براى كسانى كه فرسنگها از مركز فاصله دارند. با كمك راديو و كتابهاى مربوط به برنامه هايى كه تهيه شده هركس ميتواند سواد خود را ارتقاء دهد. اما ما نياز به مواد درسى بيشترى داريم و توانايى يادگيرى بالاترى داريم.”

واقعيت هم اين است كه در اين گوشه از جهان بدون آموزش از راه دور پيشبرد امر سوادآموزى بسيار مشكل ميباشد. سيستم سنتى مدرسه، آنطور كه در خيلى از نقاط دنيا متداول است، با زندگى عشيره اى به سادگى قابل انطباق نيست. در اين ميان فقر خانواده ها هم ترمز مهمى است. بطوريكه خيلى از كودكان پس از چند سالى مجبور به ترك مدرسه ميشوند. به چنين كودكانى آموزگاران متحرك يارى ميرسانند. يك نمونه از اين آموزگاران باتما است. او از منطقه اى به منطقه ديگر ميرود و به درس و مشق دانش آموزان رسيدگى ميكند، به سوالات آنها پاسخ ميدهد و مشكلاتشان را جويا ميشود. او ميگويد:

“هم دانش آموزان تشنه يادگيرى اند و هم والدين آنها بخصوص مادران مشتاق پيشرفت فرزندانشان. اما بـى پولى و راه هاى طولانى دغدغه اصلى آنهاست. آنها تصور ميكنند كه در پايتخت همه چيز، مدارس، و شانس ساختن زندگى در همه عرصه ها بهتراست و در خيلى موارد در اشتباهند. كيفيت آموزش در برخى از مدارس بمراتب بدتر از روستاها، حتى روستاهاى عقب مانده است. علاوه بر اين زندگى گران است و هزاران نفر بر تعداد بيكاران ماه به ماه اضافه ميشود. به همه اين ها بايد ميزان بالاى جنايت و جنحه در پايتخت را افزود.