محافظهکاران و طرفداری از اصول آیتالله خمینی
۱۳۸۶ بهمن ۲۵, پنجشنبهبعد از اظهارات فرمانده سپاه که حمایت از اصولگرایان را «یک تکلیف» دانست و اعتراضات گسترده نسبت به موضعگیری صریح یک نظامی در مورد مسائل سیاسی، حسین شریعتمداری مدیر مسئول کیهان نیز از فرمانده سپاه خواست اظهارات خود را پس بگیرد.
شریعتمداری سخنان فرمانده سپاه را مغایر با نص صریح وصیتنامه آیتالله خمینی عنوان کرد.
روز پنجشنبه، ۲۵ بهمن، فرمانده سپاه در اظهارات تازهای گفت که حرفش بد فهمیده شده و او قصد دفاع از یک جناح سیاسی معین را نداشته است. با این همه به نظر نمیرسد که این اظهارات به بحث دخالت سپاه و بسیج که به خصوص از انتخابات مجلس هفتم ابعاد تازهای به خود گرفته به کلی پایان دهد.
در بارهی ابعاد و چند و چون بحث جاری، عباس عبدی به دویچهوله میگوید که طرفداری از اصول آیتالله خمینی برای جناح محافظهکار، تنها یک بهانه و در حقیقت یک ناندانی است.
دویچه وله: آقای عبدی ساختار دولت فعلی یک ساختار نظامی است. اکثر وزرا و مدیران دولت فعلی از فرماندهان سابق سپاه هستند و بر همه هم آشکار است که سپاه از جریان اصولگرایی دفاع میکند. پس چرا سخنان اخیر فرمانده سپاه تا این حد واکنش برانگیخته؟
عباس عبدی: خوب یک دلیلش به خاطر این است که تعارض کاملا صریح و روشنی را با وصیتنامه امام دارد و خوب اینها هم از دو جهت نمیتوانند این راه را یا این شکل و شیوه را ادامه دهند؛ یکی از جهت ادعایی که خودشان نسبت به امام دارند، حالا صادقانه و غیر صادقانهاش بحث دیگری است، یکی هم از جهت مخالفتهایی که از این طرف نسبت به نقض صریح این وصیتنامه صورت میگیرد و به همین دلیل است که میبینیم این اتفاق افتاده. ضمن اینکه به هر حال آن کسانی هم که نظامی هستند و آمدهاند توی دولت در هر صورت گفته نمیشود که آنجا نظامیان در پست نظامیشان هستند. اما این سخنان فرمانده کل سپاه با لباس نظامی از منظر نظامی و از موضع نظامی، یک نوعی صراحت نقض آن وصیتنامه میشود.
آیا انتخاب سردار افشار از فرماندهان سابق سپاه به ریاست ستاد انتخابات کشور با وصیتنامه آیتالله خمینی مغایرت ندارد؟
خوب به یک معنا خیر. وصیتنامه یک متن حقوقی نیست که ما بنشینیم آن را تفسیر حقوقی بکنیم و حقوقدانها بگویند این انطباق دارد یا انطباق ندارد. اگر به این معنا نگاه کنیم خوب نه. ایشان در حال حاضر نظامی نیست و خیلی کسان دیگر هم قبلا توی سپاه بودند و بیرون آمدند و در کارهای دیگر مشغول شدند. از این حیث مشکلی نیست، مشکل جای دیگر است. نفس بیرون آمدن یک نفر از سپاه و فعالیت غیر نظامی کردن، مشکل اصلی نیست، مشکل آن محتوای قضیه است که آیا واقعا چنین فردی از سپاه کنده شده، از نیروی نظامی به طور کامل کنده شده و آمده توی حوزه شهروندی و غیر نظامی یا نه فقط یک امر صوری و ظاهری است. آنچه که الان خطرناک است و نسبت به آن اعتراض هست این نیست که این آقایان قبلا سپاهی بودند، خوب باشند، خیلی کسان دیگر هم سپاهی بودند. آنچه که اعتراض هست این است که اینها هنوز منفک از سپاه به معنای تشکیلاتی و روابط و برنامهریزی و هماهنگی نشدهاند و فقط لباس سپاه را درآوردند و آمدند توی کارهای غیر نظامی. بنابراین از حیث ظاهری، نه، هیچ تعارضی با آن وصیتنامه ندارد اما خوب خیلی ها تفسیر میکنند از این حیث که باطن قضیه و واقعیت قضیه چیز دیگری است.
حسین شریعتمداری مدیر مسئول کیهان هم اخیرا در یادداشت اخیر خودش در روزنامه کیهان به اظهارات فرمانده کل سپاه اعتراض کرده و گفته باید عذرخواهی کند. فکر میکنید این میتواند به این مفهوم باشد که سپاه قدرتش دارد از تمام جریانات اصولگرا بیشتر و بالاتر میشود؟
ما نمیتوانیم سپاه را در کنار بقیه نیروهای سیاسی قرار دهیم و بگوییم بیشتر میشود یا کمتر میشود. نیروی سیاسی تا وقتی که متکی به نیروی نظامی باشد، در نهایت تعیین کننده خط و مشی اصلیش نیروی نظامی خواهد بود یا حداقل بخش نظامی آن خواهد بود. بنابراین مقایسه کردن بین سپاه و نیروهای دیگری که حالا اسم اصولگرایی را بر خودشان گذاشتهاند و اینکه بگوییم کدامشان قویتر هستند و کدامشان ضعیفتر درست نیست. اینها هرکدام یک نقش خاصی را در این چارچوب قدرت بازی میکنند.
مسئله اهانت به نوادگان آیتالله خمینی هم این روزها بحث بر سرش هست ، به خصوص بعد از اعتراض آقای حسن خمینی نسبت به اظهارات فرمانده سپاه. فکر میکنید این جریان اصولگرایی که همیشه داعیه «در خط امام بودن» و «طرفدار صد در صد امام بودن» را داشته چرا الان با نوادگان آیتالله خمینی درافتاده؟
والا اصلا مشکل این نیست که آنها داعیهاش را دارند. بخش اعظم اینها هم وقتی که مرحوم امام زنده بودند در واقع می شود گفت در آن دوگانهای که امام از اسلام ناب محمدی و اسلام آمریکایی بیان کردند، یک بخش قابل توجهی از اینهایی که امروز مشهور به اصولگرا هستند، در آن مقوله اسلام ناب محمدی ایشان قرار نمیگرفتند. بنابراین این ادعاها بعد از فوت ایشان است،یعنی هزینهای برایشان ندارد و در واقع میتوانند از این طریق نانی بخورند. اما اینکه چرا به ایشان توهین کردند من شخصا نمیخواهم بگویم صرف اینکه به نواده امام برخورد کردند مشکلی دارد. اینها خیلی راحت خواهند گفت که قبلا هم در زمان خود امام با یکی دیگر از نوادههای امام برخورد کردند. بنابراین این مسئله، به خودی خود مسئله مهمی نیست و آنها هم از این موضع به حاج حسن آقا برخورد نکردند که شما چون نوه امام هستید ما با شما برخورد میکنیم، به موضع سیاسیاش برخورد کردند. نکته کلیدی این است که ایشان هم از موضع سیاسی امام است که این حرف را زده است، نه موضع سیاسی شخص خودش. بغرنجی قضیه در اینجاست که حسن آقا در واقع از موضع متولی بودن اندیشه و دیدگاه های امام این اعتراض را کرده و حالا اینها هم از این موضع حمله کردند و توهین کردند. اینجاست که تضادهای درونی این جناح مشهور به اصولگرا یا منتسب به اصولگرا نمود پیدا کرده والا توهین کردن به کسان دیگر می تواند خیلی راحت هم باشد و فرزند امام هم باشد ولی اصلا خودش به خودی خود مسئله نیست. قبلا هم حسین آقا فرزند آقا مصطفی بود که خوب کلی هم علیه او حرف زدند، الان هم میزنند. اینش به خودی خود به نظرم مسئله ای نیست. حمله به حاج حسن آقا از موضع اینکه ایشان وارث نه به معنای حقوقی قضیه به معنای سیاسی، وارث اندیشههای امام بوده و از آنها دارد دفاع میکند، از این موضع حمله شدن به هر حال برایشان بار سنگینی داشته و به همین دلیل هم هست که من تصور میکنم حالا به روزنامه کیهان یا جاهای دیگر دستوری داده شده است که یک جوری قضیه را رفع و رجوع کنند. در واقع روزنامه کیهان هم بیش از اینکه خواسته باشد موضع شخصی گرفته باشد، من فکر میکنم که دستوری داده شده برای رفع و رجوع کردن این قضیه و درآوردن از دل ایشان و کسان دیگری که به این موضوع حساس هستند. والا حمله به صفت شخصی به حاج حسن آقا نبوده، بیشتر به صفت همان متولی بودن آن ارثیهای است که از امام به عنوان میراث امام مانده. از این حیث بوده که مورد تهاجم و حمله قرار گرفتهاست.