1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

مبادا غمنامه‌ى ناكازاكى تكرار شود

۱۳۸۵ مرداد ۱۸, چهارشنبه

۶۱ سال از حمله‌ى هسته‌اى به ناكازاكى ژاپن گذشت، حمله، بيش از ۱۴۰ هزار كشته و زخمى بر جاى گذاشت. هزاران انسان ديگر طى سال‌هاى بعدى، از تأثيرات تشعشعات هسته‌اى يا جان دادند و يا زندگى را در رنج و بيمارى گذراندند. اگر از گذشته ياد نگيريم، تكرار مى‌شود و اگر تكرار شود، فاجعه پشت فاجعه برجاى خواهد گذاشت.

https://p.dw.com/p/A5EH
عکس: dpa - Bildfunk

ناكازاكى يادواره‌اى شد تا نقاب از چهر‌ه‌ى مسابقه‌ى تسليحاتى برگيرد. تا از ياد نبريم، آنچه آن را مسابقه‌ى تسلحياتى مى‌ناميم، معنايش هزاران كشته و زخمى است، معنايش كشتار بى‌حد و حصر آدمى است.

امروز در شصت و يكمين سالروز بمباران هسته‌اى ناكازاكى مراسمى در اين شهر با حضور جونيشرو كوئيزومى نخست‌وزير و ايتو شهردار شهر برپا شد. شهردار، قدرت‌هاى اتمى جهان را به كاهش و خلع سلاح هسته‌اى فراخواند. او از آمريكا، كره شمالى، هند، پاكستان، ايران و اسراييل انتقاد كرد و از تمامى انديشمندان اين رشته خواست تا دست از ساختن بمب هسته‌اى بكشند.

شهردار ناكازاكى گفت: رأس ساعت ۱۱ و دو دقيقه‌ى نهم اوت سال ۱۹۴۵ انفجار يك بمب‌، تنها يك بمب، زندگى ۷۵ هزار تن از هموطنانمان را گرفت، چطور مى‌توانيم شيون‌هايشان را فراموش‌ كنيم‌، فريادهاى شكنجه‌ى آنانى كه اينچنين از نعمت زندگى محروم گشتند؟ و با وجود اين اكنون، بيش از ۳۰ هزار سلاح هسته‌اى در سراسر جهان آماده است تا بتوان اين بار بشريت را نابود كرد.

كى‌كويو ناكامورا از بازماندگان انفجار هسته‌اى ناكازاكى در حاليكه سعى مى‌كرد، اشك از چشمانش جارى نشود، در مراسم چنين گفت: اگرچه فراموش كردن آنچه كه ۶۱ سال پيش رخ داد، براى من مشكل بود، ولى در تمامى سال‌هاى گذشته سعى ‌كردم تا آن را از ياد ببرم و خاطراتش را پس بزنم، اما درد، بزرگتر از اينها بود. اكنون مى‌دانم، بقيه عمرم را بايد به آگاه كردن مردم بپردازم، تا بدانند، جنگ چقدر بى‌معناست و چه غمنامه‌هايى كه بدنبال ندارد. وقتى اينك به نسلى نگاه مى‌كنم كه تجربه‌اى از جنگ ندارد و رؤياى ژاپن بزرگ را در سر مى‌پروراند، به ياد سال‌هاى پيش از جنگ جهانى دوم مى‌افتم و ديگر نمى‌توانم آسوده باشم و چيزى نگويم.

از اين مراسم كه بگذريم،‌ نگاهى كوتاه به موزه‌ى ”بمب‌هاى اتمى“ ناكازاكى خالى از معنا نخواهد بود. روبروى در ورودى موزه جمعيتى پرشور موج مى‌زند. گروه‌هاى مختلفى از كودكان، جوانان، خانواده‌ها و يا بازديدكنندگانى مستقل، وارد موزه مى‌شوند و با عبور از اتاق‌ها و راهروهاى مختلف مشتاقانه به توضيحات راهنما گوش مى‌دهند و راهنما داستانى مى‌گويد، داستانى دهشتناك از دوران كودكى‌اش‌. تاكاى مياشيتا راهنماى موزه مى‌گويد: كارم را در سراسر سال داوطلبانه انجام مى‌دهم، بخصوص در سالروز اين واقعه خيلى‌ها به بازديد موزه مى‌آيند. ۶۱ سال پيش در كلاس ششم درس مى‌خواندم. در حدود ۴۰ كيلومترى مركز انفجار بمب، راهى مدرسه بودم. ناگهان انفجارى مهيب رخ داد، هجوم آتش را ديدم، بسيارى را ديدم كه زخمى بر زمين افتاده‌ بودند. چند تن از اعضاى خانواده‌ام را در اين واقعه از دست دادم، به همين دليل اكنون، اينجايم و هدايت بازديدكنندگان از موزه‌ را بر عهده دارم.

مياشيتا پيرزنى كوتاه قامت با چهره‌اى جدى و تبسمى دلپذير بر لب، تى‌شرتى به تن دارد كه بر آن نوشته شده: Peace Guide يا راهبر صلح و اين همان كلماتى است كه ناكازاكى، امروز بر خود حك كرده است. ناكازاكى با ۴۰۰ هزار ساكنان امروزينش يادواره‌ا‌ى شده كه نه تنها گذشته را نشان مى‌دهد‌، بلكه با تكيه بر تجربه‌ى هلاكتى لجام‌گسيخته رهنمون ‌آينده‌ى نو مىشود.

ناكازاكى روزى دروازه‌ى ژاپن براى داد و ستد با غرب بود. از طريق داد و ستد با غربيها مردم شهر با پيروان آيين مسيحيت ارتباط برقرار كردند و اين بود كه پس از باز شدن فضاى ژاپن، بندر ناكازاكى بسرعت به مركز كليساهاى فرقه‌هاى پروتستان و كاتوليك تبديل شد.

در نهم اوت ۱۹۴۵ يعنى در زمان پرتاب بمب‌ هسته‌اى بر سر شهر، حدود يك‌سوم جمعيت ۲۴۰ هزار نفره‌ى ناكازاكى مسيحى بودند. اگر مجسمه‌ى سنگى حضرت مريم،‌ از شعله‌هاى آتش در امان نمانده و امروز سياه است، بى‌دليل نيست. در پارك صلح و خاطره‌ى ناكازاكى كه روزى از بزرگترين كليساهاى آسيا بود، مجسمه‌هاى برخى از شخصيت‌هاى مقدس مسيحيان را مى‌بينيم كه از آتش و امواج پرحرارت حاصل از بمب هسته‌اى سياه گشته‌اند.

ساكنان ناكازاكى ساليان سال به ياد قربانيان خود، مراسمى بى‌سر و صدا به پا مى‌كردند، اما چند سالى است كه اين مراسم‌‌، رنگ و بويى ديگر به خود گرفته است. مردم ژاپن مصمم شده‌اند تا در سالروز بمباران هسته‌اى، نه تنها واقعه را به خاطره‌ها بازآورند، بلكه هشدار دهند، هشدار به امكان وقوع تجربه‌اى مشابه كه اين بار شايد در جايى ديگر اتفاق بيفتد.

در سالروز حمله‌ى هسته‌اى به ناكازاكى، گروه‌هاى مختلفى از نوجوانان ۱۲ تا ۱۴ ساله‌ را مى‌بينيم كه از نقاط مختلف ژاپن به موزه‌‌ى شهر آمده‌اند، در سالن‌هاى درون موزه، حلقه‌هايى تشكيل داده‌اند و نظراتشان را مى‌گويند. نوجوانان ژاپنى، گذشته را با امروز وامروز را با آينده پيوند مى‌دهند.

يكى از آنان آرزو مى‌كند كه مردم از گذشته بياموزند و جنگ در خاور ميانه پايان گيرد و صلح جانشين شود. آنان از آزمايش‌ موشك‌هاى دوربرد كره شمالى سخن مى‌گويند،‌ مى‌گويند، مبادا كه تاريخ تكرار شود.