1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

مادران صدراعظم، دختران فوتبالیست

۱۳۸۷ تیر ۱۴, جمعه

پنجاه سال از تصویب قانون برابری زن و مرد در آلمان می‌گذرد. اکنون در این کشور واقعیت از نظر موقعیت اجتماعی دو جنس چیست؟ زنان آیا هنوز "جنس دوم" هستند؟ نوشته‌ای آمیخته به طنز برپایه‌ مقاله‌ای از روزنامه‌ "دی ولت".

https://p.dw.com/p/EWIc
یک خانم مدیر موفق
یک خانم مدیر موفقعکس: picture-alliance/chromorange

از پنجاه سال پیش تا امروز دنیا تغییرات زیادی کرده است، در بسیاری مسائل، از جمله در زمینه‌هایی که به زنان مربوط می‌شود. آلمان را در نظر گیریم. این کشور آنی نیست که پنجاه سال پیش بود و زن آلمانی دیگر زن نیم قرن گذشته نیست. اول ژوئن سال ۱۹۵۸ یعنی پنجاه سال پیش قانونی به اجرا گذاشته شد که سرنوشت جمهوری فدرال آلمان را تغییر داد: قانون برابری حقوقی شهروندان زن و مرد، قانونی متفاوت با تعلیمات کلیسا!

"نابرابری" اما هنوز وجود دارد. از آن تعبیرهای مختلفی به دست داده می‌شود. در زیر نوشته‌ای را می‌خوانید بر پایه‌ی مقاله ای از روزنامه Die Welt به قلم روبین آلکساندر. نویسنده با بیانی طنزآمیز و شاید هم با لحنی کمی "مردانه" هفت مورد از نابرابری‌های موجود میان زن و مرد در جامعه آلمان را از دید خود برشمرده است.

پنجاه سال پیش پارلمان آلمان با اکثریت آرا قانونی را تصویب کرد که به موجب آن از مردان این حق سلب شد که باید و نباید امور همسرانشان را تعیین کنند. از آن پس دیگر مردی اجازه ندارد برای زنش تعیین کند که وی تا کی کار کند، چه کاری کند و اصلا کار کند یا در خانه بماند. مرد حق دخالت در دیگر حقوق همسرش را هم ندارد، مثلا در دارایی‌های زن. البته این جمله که: "زنان و مردان حقوقی برابر دارند" پیش از آن هم در قانون اساسی وجود داشت، اما این پرسش کک کسی را نمی‌گزید که آیا این برابری در موارد معین حقوقی و به صورت ماده و بند در قانون وجود دارد یا نه.

اوضاع پس از آن به گونه‌ای دیگر شد، به گونه‌ای کاملا متفاوت با گذشته، چنان که دیگر کسی در ‌آلمان حال و حوصله شنیدن این جمله را ندارد: "آلمان کشوری است برای زنان".
۵۰ سال راهی طی شد که گاه با سنگلاخ "پاراگراف" و "تبصره" هم فرش شده بود، تبصره‌هایی که در موردهایی بازگشتی به عقب بود.

و حالا مادران آلمانی صدراعظم می‌شوند و دختران‌شان قهرمان فوتبال جهان. دخترها نمرات بهتری می‌گیرند، در همه دوره تحصیل. آنان خود تصمیم می‌گیرند که چکاره شوند: مدیر کنسرن، مجری شوی تلویزیونی یا پرستار، شاید هم خانم خانه و یا از هرکدام کمی.

مردان باید اعتراف کنند که آنان هم دلیلی برای جشن گرفتن دارند، زیرا پنجاه سال تلاش برای رهایی زن، به معنای پنج دهه حرکت در راه ‌آزادی است. ولی آیا همه مردان جشن می‌گیرند؟ خیر! درست برعکس! مردان شاکی‌اند. مردان فکر می‌کنند که دیگر کامل نیستند و به نیمه‌ای بی‌خاصیت تبدیل شده‌اند. البته کم نیستند مردانی که می‌گویند: آنچه در این پنجاه سال اتفاق افتاد، تنها به نفع زنان نبود، ما مردان را هم به جلو برد.
بیاییم تک، تک مواردی را که این مردان به آن اشاره می‌کنند، برشماریم و ببینیم آیا حق با آنهاست؟

زنان می‌توانند، مردان مجازند

در گذشته زنان همیشه مجبور بودند انتخاب کنند: بین فرزند و کار، بین همسری و معشوقه‌گی، بین فمینیسم و مبارزه برای برابری، یا شوهر. مردان شاکی‌اند که: امروزه زنان هرکاری که بخواهند می‌توانند بکنند. در مقابل مردان اجازه دارند هرکاری بکنند.

تیم ملی فوتبال زنان آلمان که عنوان‌دار قهرمانی جهان نیز هست.
تیم ملی فوتبال زنان آلمان که عنوان‌دار قهرمانی جهان نیز هست.عکس: picture-alliance/ dpa/dpaweb

درست است، زنان همه کاری می‌کنند و همزمان. زن "همه‌فن‌حریف"، شعار زن امروزین آلمان شده است. الگو هم مثلا وزیر خانواده آلمان، خانم فون‌درلاین است که با لبخندی محو ناشدنی همه کارها را زیر بال وپر گرفته است. کارهایی که انجامشان در آن واحد تا دیروز غیرممکن به نظر می‌رسید. او هفت فرزند دارد، اندامش هنوز متناسب و ترکه‌ای است. اورزولا فون درلاین، تحصیلات عالی و موفقیت اجتماعی و سیاسی را با شوهر و یک پدر مریض که در خانه او زندگی می‌کند، یکجا دارد! چقدر عالی! و بیش از عالی، چقدر سخت!

تکلیف مردان با زنانی از این دست چیست؟ آیا مردان قادر به انجام همه کاری و همزمان هستند؟ خیلی‌هایشان می‌گویند: "نه! ولی ما اجازه داریم همه کاری بکنیم." این مردان در مقابل وزیر خانواده خانم اورزولا فون درلاین، به رییس حزب سوسیال دمکرات آقای مونته فرینگ اشاره می‌کنند که بخاطر مراقبت از همسر بیمارش، مبارزه سیاسی با مخالفان حزب را رها کرده است. اشاره‌ای پرعتاب: "این اتفاقات بخاطر ۵۰ سال رهایی زن در ‌آلمان می‌افتد"!

تحصیلات بهتر، دستمزد کمتر

از همان دبستان، دخترها با نظم بیشتری از پس مطالب و وسایل درسی‌شان برمی‌آیند. بعدا در دبیرستان نمره‌های بهتری می‌گیرند. با معدل بالاتر وارد دانشگاه می‌شوند و به‌دنبالش هم پایان‌نامه عالی‌تری در دانشگاه می‌گیرند. و بعد؟ بله، بعد در مقابل کار یکسان تنها ۷۶درصد مردان دستمزد می‌گیرند. چه حیف، خوب بالاخره می‌گویند "جنس برتر"!

قوانینی بدست زنان برای مردان

زنان کابینه آلمان
زنان کابینه آلمانعکس: AP

آلمان فقط صدراعظم زن و وزیر خانواده زن ندارد، وزیر دادگستری‌اش هم زن است. قوانین روز به روز بیشتر با دخالت زنان تنظیم می‌شوند و با هدف ایجاد برابری واقعی میان زن و مرد در همه زمینه‌ها، ولی سودش را مردان هم می‌برند. مثلا وعده افزایش حق اولاد، درحقیقت یارانه‌ای است برای مردان. دولت با وابسته کردن میزان حق اولاد به دستمزد، در واقع مردان را معیار قرار داده و برای دوره نگهداری پدر از فرزندش ارزش بیشتر قائل شده است. مورد دیگر حق سرپرستی مشترک از فرزند برای مادر و پدر در زوج‌هایی است که ازدواج نکرده‌اند. تا کنون این حق به مادر تعلق داشت. این ایده البته به خودی خود ایرادی ندارد و با هدف تشویق مردان به نگهداری از فرزند طرح شده، حتی در صورتی که قباله ازدواج را امضا نکرده باشند. ولی بهرحال بازهم مرد از آن بهره می‌برد.

بچه‌داری، وظیفه مادر و دولت

هرقدر هم که از سرپرستی از کودک ستایش کنند، باز واقعیت این است که هرکدام از والدین دوست دارند ساعاتی از روز را به امور شخصی خود اختصاص دهند، به کار، موفقیت شغلی، ‌آموزش، تفریح یا ورزش و یا استراحت. پیش‌ترها نگهداری از بچه وظیفه تمام و کمال مادر بود، شغل تمام وقت او. امروز مادران سعی می‌کنند هرطور شده پدر را هم به وظیفه پدریش آشنا کنند و بخشی از بچه‌داری را به او بسپارند، البته نه به پدر واقعی، بلکه به "دولت – پدر"! و این آن "پدری" است که تا سال ۲۰۱۳ سه میلیارد یورو برای ساختن مهدکودک ویژه کودکان دو و سه ساله سرمایه‌گذاری کرده است. فکر می‌کنید گردانندگان این مهدکودک‌ها چه کسانی هستند؟ هم همانطور که حتما حدس زده‌اید: زنان!

رُفت و روب، وظیفه‌ای نه زنانه، نه مردانه

۵۰ سال پیش زنان فمینسیت اولین کاری که کردند این بود که وظیفه شست وشو، رفت و روب، آشپزی و در یک کلام خانه‌داری را به عنوان وظیفه‌ای زنانه نفی کردند و به این انتظارات دهن کجی نشان دادند. حالا دیگر اتوکشی، شستن، پختن و رُفتن را زن خانه انجام نمی‌دهد، ولی این کارها به مرد خانه هم واگذار نمی‌شود، هرگز! برای این وظایف زنان مهاجر و فقیری استخدام می‌شوند که به زحمت حقوقی معادل شش تا ده یورو دریافت می‌کنند. همین زنان هم هستند که در واقع به مردان فرصت پیشرفت‌های شغلی فراوان داده‌اند تا مثلا برای مارک‌هایی مثل زیمنس، میله و غیره، آشپزخانه‌های تمام اتوماتیک تولید کنند.

خانواده‌ای در آلمان، خانواده‌ای در توسکانا

مردان همیشه می‌توانستند خانواده تشکیل دهند. حالا ولی بهتر از عهده این کار برمی‌‌آیند، طوریکه حتی چند خانواده می‌توانند تشکیل دهند! هنرپیشه‌ها و قهرمانان فوتبال دیگر در مقابل دوربین‌ها با یک زن سکسی بیکینی‌پوش خود را نمایش نمی‌دهند، بلکه دختر نازنین‌شان را در ‌آغوش می‌گیرند. آنها حالا در شرکت به همکاران می‌گویند که باید هرچه سریع‌تر کارشان را تعطیل کنند، چون جگرگوشه‌شان در مهدکودک منتظر است و مهدکودک هم ساعت چهار بعدازظهر تعطیل می‌شود. قانون حتی به آنها این امکان را می‌دهد که سال اول پدری را در خانه بمانند − البته بگذریم که کمتر مردی این کار را می‌کند؛ مردان فقط از این امکان‌ها برای موقعیت های بهتری برای خود استفاده می‌کنند، مثلا برای یافتن ایده‌های جدیدتر کاری و یا مسافرتی به توسکانا با حقوق دوماه اول مرخصی بچه‌داری!

یکی از زیباترین فازهای زندگی، مشاهده چگونگی رشد و بزرگ شدن کودک است که مردان حتی یکبار هم دوست ندارند در ‌آن دخیل باشند. آنان ترجیح می‌دهند با استفاده از امکانات دولتی، هیجان زندگی خانوادگی تازه‌ای را تجربه کنند، در میانه ۵۰ سالگی با زنی جوانتر. وظیفه‌ای هم برای تامین خانواده قبلی ندارند، هرچه باشد زنان به همت مبازرات‌شان حالا دیگر می‌توانند خودشان کار کنند و زندگی‌شان را سامان دهند.

کار؟ برای زن من؟ اٰگر صرفه دارد!

گفته می‌شود آنچه زنان این روزها می‌خواهند در درجه اول کار است. آیا این تهدید موقعیت مردان است؟ خیر! بسیاری می‌گویند: اگر صرف داشته باشد، چه اشکالی دارد؟ ولی زنان موفقیت شغلی هم می‌خواهند و طبعا حقوق حسابی و پست مدیریت. آیا این هم برای مردان مشکلی نیست؟ واقعیت این است که بازهم نه! چون هنوز که هنوز است رسیدن زن‌ها به موقعیت بالای مالی در جامعه امری استثنایی است. شغل‌های پردرآمد هم چنان در دست مردان است. از ۳۰ شرکتی که سهامشان DAX (شاخص بازار بورس در آلمان) را تشکیل می‌دهند، فقط یکی از آنها مدیرشان زن است.

مریم انصاری