مأموریت رایس در خاورمیانه
۱۳۸۶ مهر ۲۴, سهشنبهکوندولیزا رایس، وزیرخارجهی ایالات متحدهی آمریکا میکوشد هم اسرائیلیها و هم فلسطینیها را بر پایهی اصلهای معینی به اشتراک نظر برساند. در کنفرانس بزرگ خاورمیانه در آمریکا همین اصلهای مشترک مبنای مذاکرات خواهد بود. ولی نتایجی که تاکنون حاصل شده، بسیار رقیق است. تفسیری از پتر فیلیپ
حق دارد وقتی وزیر خارجهی آمریکا در سفر اخیر خاورمیانهاش بگوید، ما نمیخواهیم دو طرف مناقشه را برای گرفتن عکس یادگاری به آمریکا دعوت کنیم، بلکه کارهای خطیرتری در پیش رو داریم. اگر قرار باشد که در اواخر ماه نوامبر یک کنفرانس خاورمیانه در «آناپولیس» در نزدیکی واشنگتن برگزار گردد، آنگونه که پرزیدنت بوش اعلام داشته است، آنگاه باید پیشرفتهای قابل ملاحظهای در مورد حل مناقشهی خاورمیانه حاصل گردد.
تا اینجا حرفی نیست، ولی به نظر میآید که در مورد "چگونگی" آن هنوز توافقی حاصل نشده است. و اینکه طبق معمول، اصل قضیه در جزئیات مسئله نهفته است. اینکه محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین انتظار دارد که در مسائل لاینحل متعدد شفافیت ایجاد شود؛ از جمله در مورد موقعیت اورشلیم/بیتالمقدس، مسئلهی آوارگان فلسطینی، تعیین مرزهای میان دو دولت و نیز مسئلهی شهرکهای یهودینشین در مناطق اشغالی. در برابر آن اسرائیل بیشتر مایل است که فعلا تعهدی ندهد و تنها خود را محدود سازد به اینکه یک سند کارپایه تدوین شود که برای چندمین مرتبه برخی اصول اولیهی برقراری یک صلح در آن برشمرده شود، ولی الزامآور نباشد.
چنین سندهایی در گذشته بارها تدوین شدهاند و ارزش آن تنها کاغذی بوده است که بر آن نگاشته بودند. مهمترین این اسناد، بیشک قرارداد اسلو است که بعدها از سوی سیاستمداران اسرائیلی ازهم گسیخت، و طرح صلح خاورمیانهی چهارجانبه موسوم به «نقشهی راه»، که از سوی آمریکا، سازمان ملل، روسیه و اتحادیهی اروپا تدوین شده بود، نیز دچار سرنوشتی مشابه گشت. هم اسرائیلیها و هم فلسطینیها هر دو به این «نقشهی راه» استناد میکنند، ولی از برداشتن گامهای عملی در آن جهت پرهیز دارند.
حال قرار است در آناپولیس همه چیز تغییر کند. این آخرین فرصت برای پرزیدنت بوش است که مناقشهی خاورمیانه را جدی گیرد و در پی این همه ناکامی در منطقه، شاید در اینجا بتواند چند امتیاز مثبت برای خود به ثبت برساند. جرج دبلیو بوش به این امر نیازمند است تا چهرهی خدشهدارشدهی خود در جهان عرب را ترمیم کند. وی از زبان وزیر خارجهاش، که تاکنون برای بوش بیسابقه بوده است، میگوید: واشنگتن باید تمام تلاش خود را بکار گیرد تا تأسیس یک دولت فلسطینی را امکانپذیر سازد.
اینکه چگونه میخواهد این کار را انجام دهد تا بیآنکه به رویارویی با سیاست اسرائیل درنغلتد، هنوز یک معماست. بوش و بسیاری پیشینیان وی بیش از اینها دست اورشلیم را باز گذاشته بودند، تا امروز به مرحلهای برسند که به ناگهان "فرمان عقبنشینی" صادر کنند.
ولی با این حال ایهود اولمرت، رئیس ضعیف دولت اسرائیل به این نتیجه رسیده است که باید به استقبال طرح بوش رفت. از این رو وی، هم باید با انتقادگران در مورد سیاست داخلیاش دست و پنجه نرم کند و هم با دوستان حزبی تاکنونیاش. اولمرت امروز به ناگهان میگوید اسرائیل میتواند بخشی از اورشلیم شرقی / بیتالمقدس را رها کند و اینکه ملحق کردن این بخش به خاک اسرائیل یک اشتباه بوده است.
این گام نخستی است که گامهای دیگر را در پی خواهد داشت. اینکه اولمرت توان پایداری در پیمودن این راه خواهد داشت یا نه، پرسشناک است. همهی اینها بستگی به موفقیت یا ناکامی کنفرانس آناپولیس خواهد داشت. این کنفرانس باید پیشرفتهای مشخص را نشان دهد و باید بیش از یک وقت ملاقات برای انداختن عکس یادگاری باشد، که چیزی جز اتلاف وقت نیست.