1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

كوشش‌هاى يك دندان‌پزشك آلمانى در راه برقرارى صلح در خاورميانه

عباس كوشك جلالی۱۳۸۵ دی ۱۲, سه‌شنبه

دكتر مانفرد فرايزه (Manfred Freise) يك دندان‌پزشك آلمانى‌ست كه سياست اين كشور را در گذرگاه‌هاى حساس تاريخى تحت تاثير قرار داده، در سياست جهانى نيز موثر بوده و اكنون كه به سن ۷۸ سالگى رسيده، هنوز از سعى خود در تحقق ايده‌هايش دست برنمى‌دارد. او سال‌هاست كه از جمله در يافتن راه حلى براى بحران خاورميانه كوشاست و يكى از طراحان اصلى كنوانسيون ژنو و پس از آن نقشه‌ى راه براى حل بحران اين منطقه جهان است.

https://p.dw.com/p/A7Ux
«يايد براى تحقق صلح همه دست در دست هم دهيم. بايد صلح را پاسدار باشيم. مردم جهان محتاج صلح‌اند.»
«يايد براى تحقق صلح همه دست در دست هم دهيم. بايد صلح را پاسدار باشيم. مردم جهان محتاج صلح‌اند.»عکس: AP Graphics

مقاله‌اى برای استقرار صلح در خاورميانه

تلفن محل كارم زنگ می‌زند. گوشى را برمى‌دارم و خود را معرفى می‌كنم. دكتر مانفرد فرايزه است. او را نمی‌شناسم. می‌پرسد:

- شما همونى هستيد كه نام تون از محله‌ای ‌در نزديكى شهر تهران برداشته شده؟

با تعجب از اطلاعاتى كه در مورد نامم دارد، می‌پرسم كه او كيست؟ وقتى پرفسور موثقى را معرفى می‌كند، متوجه می‌شوم. پرفسور پرويز موثقى يكى از دانشمندان عزيزى ست كه چندى پيش در موردش مطلبى نوشته‌ام و اوست كه شماره‌ام را به دكتر فرايزه داده. صدايش مرا از گنگى در مى‌آورد:

- مقاله‌ی من رو گنشر، بهترين مقاله‌ای ‌دونسته كه در سال‌هاى اخير در مورد خاورميانه نوشته شده. من خوشم نمی‌ياد كه از خودم تعريف كنم و خودم رو بزرگ جلوه بدم، اما اين يه واقعيته.

در مورد بحران خاورميانه تا كنون صدها كتاب و هزاران مقاله نوشته شده. چه كنفرانس‌ها كه در مورد اين منطقه‌ی بحرانى جهان تشكيل نشده، اما ادعاى بهترين مقاله، برايم بسيار اغراق‌آميز می‌نمايد. اما‌ هانس ديتريش گنشر، وزير امور خارجه‌ی پيشين آلمان، كه سال‌هاى طولانى يكى از سكانداران اصلى سياست خارجى آلمان بوده، اين موضوع را مطرح كرده! تصميمى می‌گيرم و از او می‌خواهم تا مقاله‌اش را توسط پست الكترونيكی، ايميل، برايم بفرستد تا پس از مطالعه‌ی آن..

حرفم را قطع می‌كند:

- عزيز من، ايميل مال بچه‌ها يا نوه‌هاى منه. من كه با ايميل كار نمی‌كنم. الان كراواتم رو می‌بندم و ميام پيش‌تون. راستى يه زنگ هم مى‌زنم به بترمن (Bettermann). حالا كه قراره بيام اونجا، بد نيست يه سرى هم به اون بزنم و نظرش رو در مورد مقاله بپرسم. نظرتون چيه؟”

حالت عجيبى داشتم. فكر می‌كردم چرا نپرسيد كه آيا من هم وقت دارم يا نه؟ ”الان كراواتم رو می‌بندم و ميام پيش‌تون!” دكتر بترمن، مدير عامل صداى آلمان” ، پيش او هم می‌ره، خيلى جالبه!

هنوز در گيجى به سر می‌بردم كه زنگ تلفن هوشيارم می‌كند. منشى دكتر بترمن است:

- آقاى بترمن خواستند، همين كه دكتر فرايزه رسيد، پيش او برود.

نيم ساعتى نمی‌گذرد كه به دكتر فرايزه خوش‌آمد می‌گويم. پس از سلام و احوال‌پرسی‌هاى اوليه به او می‌گويم كه منشى آقاى بترمن تلفن كرده و خواسته تا او ابتدا آنجا برود.

- آقاى جلالى عزيز من در مورد شما از موثقى شنيده‌ام. من يك نسخه از مقاله‌ام رو به شما می‌دم. بخونيدش و نظرتون رو به من بگيد.

او را تا اتاق مدير عامل مشايعت می‌كنم و خود در دفتر انتظار می‌نشينم و مشغول خواندن می‌شوم. مقاله از همان ابتدا چنان نظرم را جلب می‌كند كه غرق خواندن می‌شوم.

راهكار اسقرار صلح در خاورميانه

”سرانجام جنگ لبنان سبب شد تا اسرائيل با واقعيت‌هاى موجود در منطقه روبرو شود. مشخص شد كه اسرائيل در همه‌ى زمينه‌ها آسيب‌پذير است و ديگر ارتش اين كشور نمی‌تواند در صحنه‌ی نبردها تنها پيروز ِ ميدان باشد. نظر جهانيان مخالف سياست اين كشور گشته و سردمداران اسرائيل براى تامين امنيت مرزهاى خود به نظاميان اروپايى محتاج گشته‌اند. اين روند تاييدى‌ست بر ديدگاه آرنولد توين بی، فيلسوف ِ تاريخ‌دان انگليسی، براى برقرارى صلحى پايدار در خاورميانه، كه در سال ۱۹۷۴ منتشر شد و هنوز مفاد آن كاملا به اجرا در نيامده است. اما اكنون راه براى صلحى پايدار و حقيقى در خاورميانه مهيا گشته. نبايد فرصت به دست آمده از دست برود.

فلسطينيان بايد بپذيرند كه در كشورى زندگى می‌كنند كه همجوار با كشور اسرائيل است و اسرائيليان هم بايد به مرزهاى قبل از جنگ ۱۹۶۷ بازگردند. سربازان جهانى حافظ صلح نيز بايد در مرزهاى مشترك اسرائيل و فلسطين مستقر گردند و تضمينى باشند براى صلحى پايدار. اين پيشنهاد ِ آرنولد‌توين‌بى، ده سال پيش با موافقت اتحاديه عرب روبرو گشت و بعد حافظ الاسد، رئيس جمهور وقت ِ سوريه نيز آن را پذيرفت. در چنين شرايطى بود كه طرح نقشه‌ی راه (Road map) به تصويب رسيد، طرحى كه در رابطه‌ی تنگاتنگ با كنوانسيون ژنو قرار داشت و سران ۸ كشور صنعتى جهان نيز آن را تصويب كردند و اعلام داشتند كه صلح فراگير در خاورميانه، كليدى ست براى حل ديگر بحران‌هاى منطقه.

بسيارى از مقامات اسرائيلى نيز با اين طرح موافقند. خانم زيپى ليونی، نخست وزير اسرائيل، با شهامت ابراز می‌دارد كه تمام سرزمين‌هاى اشغالى پس از ۱۹۶۷ بايد تخليه و به فلسطينيان پس داده شود. اگر در كنوانسيون ژنو آمده است كه فلسطينيان بايد از حق بازگشت پناهندگان صرف نظر كنند، اما مهاجران فلسطينى به خاطر سختى‌هاى مهاجرت، غرامت دريافت می‌كنند تا بتوانند در صورتى كه مايل باشند در كشور تازه تاسيس شده فلسطين زندگى كنند. كشور فلسطين بر مبناى كنوانسيون ژنو، كشورى با ساختار غيرنظامى خواهد بود و بخش‌هاى عربى و يهودى‌نشين بيت‌المقدس يا اورشليم نيز پايتخت اين دو كشور ِ همسايه خواهد بود.

ويليام فاف (William Pfaff) پژوهشگر مسائل اجتماعى و فرستاده روزنامه‌ى هرالد تريبون در پاريس، شرط اجراى اين كنوانسيون را با روشنى تمام در اين روزنامه متذكر شد. او در اين رابطه می‌نويسد:

«ملت‌هاى اروپا بايد تامل تاريخى خود را در قبال خاورميانه به كنارى نهند. آنها ديگر نبايد به خواست دولت آمريكا در دخالت نكردن در امور اين منطقه پربها دهند. كشورهاى اروپايى بايد با تمام قوا به پشتيبانى از كنوانسيون ژنو بپردازند. اين بهترين راهكار براى خدمت به فلسطينيان، مردم اسرائيل و حتا ايالات متحده‌ی آمريكا ست.»

نوشته‌ی ويليام فاف در روزنامه‌ی هرالد تريبون در حالى منتشر شد كه دولت آمريكا با حمايت بى‌رويه از طرح اسرائيل بزرگ، پرداخت ِ كمك‌هاى مالى ِ ميلياردى به اين كشور، وتوى قطعنامه‌هاى پيشنهادى در شوراى امنيت ِ سازمان ملل متحد عليه اسرائيل، تسهيلات مالياتى فراوان براى شهروندان آمريكايى‌اى كه به طرح‌هاى شهرك سازى در اسرائيل كمك می‌كنند و كمك به صنايع نظامى اسرائيل، وجهه‌ی اين كشور را در ميان مسلمان جهان با جمعيتى حدود يك ميليارد و چهارصد ميليون نفر، به شدت مخدوش می‌كند. مردم كشورهاى مسلمان تنفر خود را به گونه‌هاى مختلف، از جمله اقدامات تروريستى‌ای ‌مثل رخداد تروريستى يازدهم سپتامبر ِ سال ۲۰۰۱ در آمريكا، از سياست ايالات متحده‌ی آمريكا در قبال خاورميانه ابراز می‌دارند.

مردم خاورميانه محتاج بى‌طرفى اروپائيانند. بايد با پشتيبانى از مصوبات كنوانسيون ژنو، از دولت اسرائيل خواست تا به مرزهاى تعيين شده در اين كنوانسيون عقب نشينى كند، اسراى فلسطينى را آزاد سازد و طرح شهرك سازى را متوقف كند. اما درست در چنين شرايطى ايهود اولمرت، نخست وزير اسرائيل، ۶۹۰ طرح شهرك سازى ديگر را به تصويب می‌رساند. دولت آلمان بايد سرانجام متوجه اين امر شود كه سه چهارم مردم كشورش در حال حاضر به رغم حوادث دردناك تاريخى در جنگ جهانى دوم و وجود اسارتگاه‌هايى مثل آشويتس و جنايت عليه يهوديان، با سياست دولت كنونى اسرائيل مخالف‌اند. آنها با نظر خانم اِوِلين هِشت گالانسكى (Evelyn Hecht Galanski)، دختر رئيس سابق شوراى يهوديان آلمان موافقت دارند كه در روزنامه‌ی آلمانى فرانكفورتر آلگماينه تسايتونگ می‌نويسد:

«به شمار يهوديانى كه در سراسر جهان مخالفت خود را با سياست‌هاى دولت اسرائيل اعلام می‌كنند، هر دم افزوده می‌شود، سياستى كه ضد كنوانسيون ژنو عمل می‌كند، از ۳۹ سال پيش تا كنون بر اشغال مناطق فلسطينى نشين تاكيد می‌ورزد، حقوق مردم فلسطين را در مناطق اشغالى پايمال می‌سازد، همه روزه فلسطينيان را تحقير می‌كند و حملات نظامى به مردم فلسطين را، كه وطنى ندارند، ادامه می‌دهد. فلسطينيان هدف حملات هدفمند نيروهاى اسرائيل قرار می‌گيرند و كشته می‌شوند. زمين‌هاى فلسطينيان از مالكيت‌شان خارج می‌شوند، زيرساخت‌های سرزمين‌شان ويران می‌گردد، خانه‌هاى‌شان منفجر مى‌شوند، حصارى بتونى به دورشان كشيده می‌شود، ساختن شهرك‌هاى يهودى نشين همچنان ادامه مى‌يابد و دولت اسرائيل به نوار غزه و لبنان لشكركشى می‌كند. ما يهوديان كشورهاى اروپايى اين اقدامات دولت اسرائيل را نبايد بيش از اين تاب آوريم. روند دايره‌وار تخريب مناطق فلسطينى توسط اسرائيل، تامين بودجه براى سازندگى مناطق ويران شده توسط كشورهاى اروپايی، بازسازى اين مناطق و تخريب مجدد توسط نظاميان اسرائيل، فقر عمومى ِ فلسطينيان و ويرانى ِ زيربناى اقتصادى آنها سرانجام بايد پايان پذيرد.”

به اين مقاله چند مدرك ديگر نيز ضميمه شده بود. يك نامه‌ی صميمى از آرنولد توين بی، فيلسوف و تاريخ‌دان ِ بزرگ انگليسی، كه براى دكتر مانفرد فرايزه نوشته شده و تاريخ بيست و سوم آوريل سال ۱۹۷۴ را بر خود دارد. در اين نامه توين‌بى در جواب به نامه‌ی دكتر فرايزه در باره‌ی طرحى براى حل بحران خاورميانه ، با تمام پيشنهادهاى او موافقت كرده است. پيشنهادهايى كه پايه‌هاى اوليه كنوانسيون ژنو را تشكيل می‌دهند. يك نامه‌ی خصوصى و صميمانه ديگر نيز از طرف عبدالله فرانجی، نماينده‌ی آن زمان ِ سازمان آزدابيبخش فلسطين در آلمان در كنار مقاله است. فرانجى در اين نامه از صميم قلب براى دكتر فرايزه آرزوى موفقيت كرده و بر اين نظر است كه خلق فلسطين زحمات او را براى تحقق خواست‌هاى آنها ارج می‌نهد و خدمات او را فراموش نخواهد كرد.

بعضى راهكارهاى ديگر

دكتر فرايزه از دفتر رئيس صداى آلمان بيرون می‌آيد. من هنوز در حال نگاه‌كردن به مطالب اويم. در آستان در است كه با صداى بلندى مرا متوجه خود می‌كند و خطاب به من می‌گويد:

- مطلب رو خونديد؟ چه نظرى داريد؟

به طرف در خروجى می‌رويم. می‌گويم:

- بياييد قهوه‌ای ‌با هم بخوريم و در مورد مقاله‌تان گپى بزنيم. می‌گويد:

- من يك ساعت و نيم ديگه بايد نوه‌هام رو از كودكستان به خونه ببرم. فرصت يك قهوه رو حتما داريم.

مى‌گويم كه مقاله‌ی بسيار جالبى ست و اطلاعات فروانى در آن نهفته است. می‌گويم كه مقاله با شهامت فراوانى نوشته شده، بخصوص اين كه در آلمان نوشته شده و به خاطر سابقه‌ی تاريخى اين كشور در جنگ جهانى دوم ارزش ديگرى می‌يابد، زيرا سياست‌مداران آلمانى به همين علت در انتقاد به سياست اسرائيل در قبال فلسطينيان با محظورات فراوانى روبرويند. در جواب تاملى نمی‌كند و می‌گويد:

- من می‌تونم چنين حرفايى بزنم. می‌دونيد، من پدرم يكى از افراد رهبرى سنديكاى راه آهن سراسرى در دوران هيتلر بوده و در جنگ جهانى دوم عليه نازيسم كلى مبارزه كرده. من با مقامات اسرائيل بهترين روابط را دارم. براى فلسطينى‌ها هم تا بحال خيلى كارها انجام داده‌ام. هدفم تحقق صلحه توى خاورميانه نه جبهه گيرى‌هاى بى‌هدف عليه اين و اون. من می‌تونم اين انتقادها رو بكنم. من پلى هستم براى نزديك كردن ديدگاه‌هاى مختلف. چه كسى ائتلاف احزاب سوسيال دمكرات و دمكرات آزاد رو در سال ۱۹۶۹در آلمان بوجود آورد. مگه من نبودم؟ اسنادش هست. بزودى يك كتاب در همين مورد منتشر می‌شه.

از او می‌پرسم، چه پيشنهادهاى مشخصى براى برقرارى صلح در خاورميانه داريد؟ می‌نشيند، به فكر فرو می‌رود. كمى شير در قهوه‌اش می‌ريزد، بسته‌ای ‌شكر باز می‌كند، در فنجان سرازير می‌كند و هم می‌زند. و من خيره به او می‌نگرم. سر بلند می‌كند، به چشمانم خيره می‌شود و آغاز می‌كند:

”صدور سلاح‌هاى جديد به منطقه‌ای ‌كه قرار است مذاكرات صلح در آن آغاز شود، فقط به بحرانى‌تر شدن منطقه می‌انجامد و بايد جلويش گرفته شود.”

مى‌خواهم بدانم ، نظرش در مورد ايران ، به عنوان متحد حماس و حزب‌الله چيست.

- ”سياست كشور شما بايد سياستى روادارانه گردد. سياستى كه مدارا با ديدگاه‌هاى ديگر مبناى آن باشد. اما سياستى كه بنيادش بر نفى كشتار شش ميليون يهودى به دست نازى‌هاست با واقعيت‌هاى تاريخى تطبيقى ندارد. البته اين استدلال را می‌توان فهميد كه وقتى اسرائيل ۲۰۰ بمب اتمى دارد، پاكستان و هند هم بمب اتمى دارند، چرا ايران نداشته باشد. اما اين را در نظر بگيريد كه رئيس جمهور ايران خواستار نابودى اسرائيل شده و بسيار فكر می‌كنند كه ايران در پى يافتن سلاح اتمى ست تا اسرائيل را از صفحه‌ی روزگار محو كند. ما نيز در كشورمان از توليد سلاح هسته‌ای ‌صرف نظر كرديم. اين در حالى بود كه ما بهترين شرايط را براى توليد چنين سلاح‌هايى داشتيم. كشور شما داراى منابع عظيم انرژى در بخش نفت و گاز است. به هر حال من فكر می‌كنم كه بايد ايران حماس و حزب الله را به مذاكره براى صلح ترغيب كند. يايد براى تحقق صلح همه دست در دست هم دهيم. بايد صلح را پاسدار باشيم. مردم جهان محتاج صلح‌اند. صلح براى مردم عراق كه به‌خاطر جنگ احمقانه‌اى كه آمريكائيان بوجود آورده‌اند، به خاك و خون غلطيده‌اند، صلح براى افغانستان و صلح براى ديگر كشورهاى جهان. و وظيفه‌ی من هم در اين ميان اين است كه پلى باشم براى ديدگاه‌هاى مختلف در تحقق اين صلح.”

كارتى را كه آدرس‌اش در شهر بن در آن بود به من می‌دهد و خداحافظى می‌كند و می‌رود. و من از پشت به مردى ۷۸ ساله می‌نگرم كه انرژى جوانان ۲۵ ساله را دارد و می‌خواهد طرحى صلح آميز و نو در جهان دراندازد.