كنفرانس اسلام: گفتگو با چه كسى؟
۱۳۸۵ مهر ۶, پنجشنبهشركت كنندگان در اين كنفرانس مشتركا خواهان ادامهى اجراى اپراى «ايدومنئو» اثر موتزارت در برلين شدند كه داراى صحنهسازىهايى انتقادى نسبت به دين است و از ترس واكنشهاى خشونتآميز توسط اسلامگرايان راديكال لغو شده بود.
دولت آلمان با كنفرانس اسلام در برلين در نظر دارد مناسبات خود را با بيش از سه ميليون مسلمانى كه در اين كشور زندگى مىكنند، بر شالودهاى تحملپذير قرار دهد و به اين ترتيب با نيروهاى بنيادگرا مقابله كند. قرار است در پايان گفتگوهايى دو تا سه ساله ميان مسلمانان و نمايندگان دولتى، قراردادى اجتماعى بوجود آيد و قاعدههاى تعهدآورى را براى همزيستى تصريح كند. شويبله افزون بر پنج نمايندهى انجمنهاى اسلامى، ده تن از شخصيتهايى را به اين كنفرانس دعوت كرده بود كه نمايندهى يك «اسلام مدرن و سكولار» محسوب مىشوند.
با برگزارى نخستين نشست سران براى همپيوندى در ماه ژوئن و با نخستين كنفرانس اسلام روز ۲۷ سپتامبر، دولت فعلى آلمان تا كنون بيش از تمام دولتهاى پيشين كار در حق همپيوندى مسلمانان مهاجر به آلمان و به رسميت شناختن اسلام انجام داده است. اما به نظر مىرسد كه كل روند گفتگوها تا كنون نيز ناهماهنگ و متضاد بوده است. قرار است مسلمانان از يكطرف جدايى نه چندان پيگيرانهى سياست و دين را در آلمان بپذيرند و از طرف ديگر با نمايندگان دولت آلمان در بارهى مسايل كاملا سياسى مربوط به امنيت داخلى يا پيكار عليه ترور مباحثه كنند.
گزينش طرفهاى گفتگوى مسلمان نيز قابل درك نيست. درست است كه جوامع اسلامى بزرگ حتا رويهم فقط بخش كوچكى از مسلمانان ساكن در اينجا را نمايندگى مىكنند، اما آنها تنها نمايندگانى هستند كه به معناى محدودتر دينى، به نمايندگى از طرف اسلام سخن مىگويند و بر روى امورى كه در مساجد موعظه مىشود تاثير مىگذارند. بنابراين آنها بايد نمايندگان بيشترى مىداشتند.
ديگر شخصيتهاى دعوت شده مانند سيران آتش و نسلا كلك كه از مبازران حقوق زنان هستند نيز اگر چه كار مهمى براى حقوق زنان تركتبار در آلمان انجام مىدهند و در اين رابطه به حق همواره از نو با انجمنهاى اسلامى درگير مىشوند و نمايندگى منافع شمار بزرگى از مسلمانان سكولار را بر عهده دارند، اما آنان بيشتر منتقد اسلام هستند تا نمايندهى اين دين. تعهد آنان در اين ميان از طرف سياستمداران آلمانى به اندازهاى به عنوان الگو مورد ستايش قرار مىگيرد كه انسان با شگفتى از خود مىپرسد كه دولت اصلا دربارهى چه موضوعى مىخواهد با آنان گفتگو كند.
يك گفتگو تنها هنگامى معنا مىدهد كه انسان با كسانى بر سر ميز مذاكره بنشيند كه نظر مشابهى ندارند. بنابراين بايد هدف همهى كنفرانسهاى بعدى اسلام در درجهى نخست برابر نهادن حقوقى اسلام با ساير مذاهب باشد كه طبعا هزينهى خود را براى هر دو طرف دارد. دولت آلمان بايد به اين مساله عادت كند كه در كنار مسيحيان و يهوديان، مسلمانان نيز در نهادهاى نظارت عمومى وجود دارند. مسلمانان بايد حتىالمقدور خود را در يك انجمن سراسرى متحد كنند، چيزى كه آثار اوليهى آن را از هم اكنون مىتوان مشاهده كرد. و آنان بايد بپذيرند كه براى به دست آوردن موقعيتى ممتاز مانند موقعيت كليسا، نقش سازندهاى هم در چارچوب نظم بنيادين آزاديخواه و دمكراتيك ايفا كنند.
از تدريس اسلام در مدارس گرفته تا خشونت خانگى، در بافت محدودتر اسلامى نيز مشكلاتى براى حل كردن وجود دارد، حتا اگر نتوان همواره دين را مسئول اين مشكلات دانست. اما بر خلاف آن، مبارزه با ترور، امنيت داخلى و نيز بيكارى زياد در ميان جوانان مهاجر جزو مسايل سياسى هستند كه بايد در پارلمان و يا نشستهاى سران براى همپيوندى حل و فصل شوند. و در كنار همهى اين مسايل نبايد فراموش كرد كه اكثريت بزرگ مسلمانان در آلمان، ارتباطى با افراط گرى ندارند و تا كنون نيز دست به اقدامات خشونتآميز نزدهاند.
Rainer Sollich