كتاب برگزيده مركز فرهنگى زنان ● گفتگو با منصوره شجاعى
۱۳۸۴ اسفند ۲۴, چهارشنبهمركز فرهنگى زنان روز سه شنبه شانزدهم اسفند ضمن برگزارى مراسم روز زن، بهترين اثر منتشر شده در حوزه مطالعات زنان در سال جارى را معرفی کرد. "داد بیداد"، کتابی به قلم ویدا حاجبی و مجموعهای از سرگذشت شکلگیری زندان زنان سیاسی در دهه پیش از انقلاب. این کتاب تجربههای ۳۷ زندانی و شماری از خانوادههای انها را در بر میگیرد و مستندی است از وقایع آن روزگار.
به نظر داوران، اهميت كار ویدا حاجبى، گردآورى خاطرات زنان زندانى سياسى دوره قبل از انقلاب است كه رنج و مقاومت آنها را با توجه به شرايط ويژه زن بودنشان نقل مى كند.
منصوره شجاعى عضو مركز فرهنگى زنان و مسئول كتابخانه مركز در مصاحبه با صدای آلمان، از روند گزينش اين كتاب و برنامههاى آينده مركز گفت.
--------------------------
خانم شجاعى كتابخانه تخصصى زنان در طول يكسالى كه از آغاز به كار آن میگذرد، حامل چه دستاوردهايى براى مركز فرهنگى بوده است؟
منصوره شجاعى: با تشكر از توجه شما نسبت به اين حركت فرهنگى، بايد بگويم كه كتابخانه همزمان با افتتاح خود در هشت مارس سال گذشته، يك نوآورى انجام داد و آن تعيين جايزه تنديس ”صديقه دولت آبادى“ بود براى بهترين اثر در حوزه مطالعات زنان. در واقع كتابخانه و تنديس هر دو با هم متولد شدند. به غير از اين، كتابخانه توانسته در اين يكسال حدود دويست مراجعه كننده را جذب كند، عضو كند يا سرويس بدهد به مراجعه كنندگان. با كمك يكى از اعضا، خانم فيروزه مهاجر ما توانستيم يك پايان نامه در حوزه مطالعات زنان را با استفاده از منابع كتابخانه و راهنمايى، تكميل كنيم. در مورد تنديس صديقه دولت آبادى بايد بگويم پارسال بخاطر اينكه شرايط مان متفاوت بود و وقت كمى داشتيم، داورى را از بين اعضاى مركز انتخاب كرديم و به كتاب خانم حميرا مشيرزاده ”از نظريه تا جنبش اجتماعى“ يا تاريخ دو قرن جنبش فمينيستى در ايران جايزه را داديم. امسال از شهريور ماه شروع كرديم به گزينش و سعى كرديم از تشكل خود فراتر برويم و داوران ديگرى را دعوت كرديم براى همكارى كه عبارت بودند از خانمها گلى امامى، مژده دقيقى، بنفشه حجازى، شهلا اعزازى، اميليا نرسيسانس و از مشاوره خانمها ثريا قزل اياق،شهلا شركت و شهلا لاهيجى هم بسيار استفاده كرديم.
از اعضاى داخل مركز بنده و خانمها فيروزه مهاجر ونرگس طيبات جزو هيات داوران بوديم. در واقع يك حلقه گستردهتر از پارسال حدود ده دوازده نفر كه سه نفرشان اعضاى مركز بودند و باقى از بيرون، كار را پيش برديم. ما حدود ۱۲جلسه داشتيم و ۷۶ اثر را بررسى كرديم. از ميان اين آثار ۲۰ كتاب به مرحله نيمه نهايى و سرانجام شش كتاب به مرحله نهايى رسيدند. اين شش كتاب زير نگاه پدر، خاطرات مهرماه فرمانفرماييان، داد و بيداد خانم حاجبى، دلگير پروين اعتصامى، فروع فرخزاد و عالمتاج قائم مقامى از روح انگيز سراجى، ، مادر و پنجاه سال زندگى در ايران اثر توران ميرهادى، ما هم در اين خانه حقى داريم؛ خاطرات نجمى علوى و مردم شناسى خانم نرسيسانس بودند.
دو عنوان به مرحله نهايى رسيد. يكى مردم شناسى جنسيت و ديگرى داد بيداد كه هيات داوران طى جلسات مختلف و بحثهاى اقناعى گوناگون به اين نتيجه رسيد كه با وجود اهميت ديگر كتابها، داد بيداد اثر خانم ويدا حاجبى كه خاطرات زندان زنان سياسى دوران پهلوى بود حائز اهميت بسيار است. خانم گلى امامى بيانيه هيات داوران را تهيه كرد و خانم دقيقى به ايشان كمك كرد. در مراسمى كه ما روز هفتم مارس به مناسب همين كار برگزار كرديم حانم حاجبى صدايشان را فرستادند و پيام بسيار زيبا و سخنرانى خيلى جالبى كردند و چون خودشان نبودند جايزه را به يكى از افرادى كه در دوران پهلوى با ايشان هم بند بودند، به خانم زهره تنكابنى داديم و واقعا مراسم باشكوهى بود. البته ما دلمان میخواست كه خانم فريده لاشايى هم در اين مراسم باشند اما ايشان به دليل بيمارى شديد نتوانستند در جمع ما باشند. خواهرزادههاى خانم حاجبى در اين مراسم بودند و حدود دويست نفر از زنان فعال و نويسنده، هنرمند در اين مراسم حضور داشتند و مراسم دلپذيرى بود. بخصوص زمان اهداى جايزه كه تجليل شد از تاريخ مبارزات زنان در ايران.
با توجه به اينكه داد بيداد قبلا جايزه منتقدان كتاب را هم سال گذشته برده بود، چه اهميت يا ويژگى در اين كتاب بود كه باز آن را برگزيديد؟
منصوره شجاعى: توضيح كامل در گزارش هيات داوران آمده كه بخاطر صداقت در بيان روايات تاريخى و به خاطر تاكيد بر حضور زنان در اين بخش از فعاليتهاى سياسى و اجتماعى بود و ديگر اين كه موضوع آن در چارچوب بحث تاريخ شفاهى بود. چون مركز فرهنگى زنان و خانم نوشين احمدى خراسانى سالهاست روى بخش تاريخ شفاهى زنان دارند كار میكنند كه میتوان از جمله به مقالههاى نوشته ايشان در جنس دوم و يا كتاب سناتور اشاره كرد كه نگاهى است به تاريخ شفاهى زنان. بايد گفت تاريخ شفاهى زنان چيزهايى است كه در تاريخهاى رسمى ديده نمى شوند. اگر قرار باشد يك كتاب تاريخ چاپ شود، مسلما مسائلى كه خانم حاجبى در كتابشان مطرح كرده يا خانم احمدى در سناتور آورده يا ديگران، در جاى ديگرى نيست و اين توجه به تاريخ شفاهى زنان است. همان روزى كه اين جايزه به خانم حاجبى داده شد، ما خواهش كرديم از خانم منصوره اتحاديه كه يكى از مورخين صاحب نام ايران هستند بيايند درباره اهميت تاريخ شفاهى صحبت كنند. اگر فرصتى شد همه اينها روى سايت ما خواهد آمد و دوستان میتوانند استفاده كنند.
اصولا بر اساس چه جنبههايى كتاب سال از طرف مركز فرهنگى انتخاب میشود. استنباط خود من با توجه به توضيحاتى كه میدهيد، اينست كه به تاريخ و حركتهاى مطرح نشده زنان توجه بيشترى داريد.
منصوره شجاعى: گرايش اصلى، حوزه مطالعات زنان است. تا بحال هر جايزهاى در ايران بوده، اصولا متوجه آثار ادبى، رمان، فرمهاى ادبى و شعرو داستان كوتاه بوده اما هرگز نگاه به مطالعات زنان نشده. جايزهاى كه سالى يكبار از طرف دولت در نمايشگاه كتاب برگزار میشود ، حوزههايش متنوع تر است و عرصههاى فلسفى و اجتماعى و علوم انسانى را در نظر دارد و اصولا داستان و رمان نيست اما در حوزه مطالعات زنان هيچگاه مرورى نشده كه به اينگونه آثار جايزه داده شود. مركز فرهنگى زنان تصميم گرفت حوزه اصلى داورى را مطالعات زنان بگذارد و به ادبيات داستانى نپردازد. ما يكسرى معيارها گذاشتيم كه آثار تاليفى به ترجمه اولويت داشته باشند. البته اگر نويسنده كتاب ايرانى باشد و كتابش در خارج به زبان ديگرى نوشته شده باشد و اين را در ايران ترجمه كرده باشند، اين استثناء است. زبان اثر بايد فارسى باشد. يكى از معيارهاى ما اينست كه يك كتاب مخاطب عام داشته باشد، به اين دليل ما فارسى را زبان واحد میدانيم ومعيار ديگر اين كه كتاب در ايران چاپ شده باشد. اگر كتابى خارج از ايران چاپ شده باشد، در حوزه داورى ما نمى گنجد. ديگر اينكه نويسنده در قيد حيات باشد. معيارهاى جزيى ديگر هم داشتيم: اينكه روايات كتاب چقدر صحت دارند، منابع آن چگونه مورد استفاده قرار گرفتهاند، شكل كتاب، چاپ آن، معتبر بودن مستند بودن آن معيارهاى ما و مورد استفاده قرار گرفتن آن و مفيد بودن اش براى جامعه زنان كه بايد بگويم البته اين معيارها هميشگى و ثابت نخواهند بود.
آيا لزوما همه افرادى كه در هيات ژورى هستند بايد خانم باشند؟
منصوره شجاعى: بله؛ اين تاكيد ما بود. پافشارى مركز بخاطر اين بود كه ما كلا جايزه صديقه دولتآبادى را مولودى زنانه میدانيم كه از آغاز انتخابها تا لحظه داورى در يك دايره زنانه محك میخورد و نميخواستيم رقابتهاى جارى در مباحث داورى و جايزههاى ديگر را به اين عرصه راه بدهيم. میخواستيم به دور از عقل مذكر تصميم گيرى كنيم. آقايان اكثر جاها داورى میكنند، در هيات داورى جايزه مهرگان و گلشيرى و كارنامه، همه و همه آقايان هستند. البته در اينگونه جوايز، اعضاى ژورى ما هم هستند مثل خانم دقيقى كه عضو هيات داورى مهرگان هستند. خانم امامى همينطور يا خانم قزلاياغ كه عضو داورى بينالمللى هانس كريستيان اندرسن بودهاند و بارها تجربه داشتهاند. ما سعى كرديم با تجربه ترين داوران را كه علاقمند به حوزه زنان هستند، جمع كنيم و حركتى كاملا زنانه داشته باشيم.
اگر احيانا عكساین وضعیت پيش بيايد و بگويند كه فلان كتاب را چون يك مرد نوشته فقط به دست داوران مرد میسپاريم، شما چنين چيزى را تحمل میكنيد؟
منصوره شجاعى: ما نگفتيم چون سوژه مردانه است، مرد داورى كند و چون سوژه زنانه است زنها! ما گفتيم قصد داشتيم اين حركت از يك حلقه زنان فعال عبور كند و چون اين حق را براى خود قايل هستيم براى آقايان هم اين حق را قايليم. بحث ما البته جنس نيست بلكه نگرش است. بحث عقل مذكر است! اين عقل مذكر میتواند توى سر من زن باشد و میتواند در سرهيچ مردى كه دور و بر من است، نباشد. اگر میدانستيم آقايانى هستند كه نگاه برابر دارند ودور از رقابت و برترى طلبى دارند، آنها را دعوت میكرديم.
ضمنا آقايان هميشه تريبون داشتهاند. چرا ما زنان يكبار نخواهيم اين كار را بكنيم. خيلى داورىها هست كه فقط آقايان هستند. مثلا داورى محيط زيست امسال سه آقا بودند در صورتيكه اكثر آثار محيط زيستى را خانمها نوشته بودند و اصلا كتابى هم كه جايزه گرفت، مال يك خانم بود و كتاب خود بنده چون ترجمه بود، شامل حال رقابتها نشد. هر سه كتاب فيناليست مال خانمها بود. هر سه داور مرد بودند و هيچكس اعتراضى نكرد. اين اتفاق بارها افتاده و به نظر من اعتراض بردار هم نيست. شايد فكر كرده بودند خانمى در حد داورى وجود ندارد.
شما در صحبتهايتان هنگام ارائه جايزه به داد بيداد گفتهايد امسال سال چگونگى حضور و سخن گفتن در شرايط بحران است. اينك بخصوص با توجه به رفتارى هم كه روز هشتم مارس با زنان شد، واقعا میخواهيد چه كنيد و برنامههاى بعدىتان چه هستند؟
منصوره شجاعى: اصولا برنامهريزى استراتژيك ما روى مسايل فرهنگى است. حتى وقتى در تجمع پارك دانشجو حضور پيدا میكنيم، بخاطر همراهى و همدلى با دوستانى است كه زحمت كشيده بودند و اين مراسم را برگزار میكردند. اين هم از نظر ما يك حركت فرهنگى بود و هيج چالشى با دستگاه قانونگذار نداشت. ما طبق اصل ۲۷ قانون اساسى مجاز بوديم تجمع مسالمت آميز به مناسبت روز زن داشته باشيم. درآن تجمع قرار بود سرود بخوانيم و خانم بهبهانى هم شعر بخوانند. من فكر نمیكنم اين حركت منافاتي داشته باشد با حرفى كه ما روز تنديس زديم و گفتيم امسال سال فرهنگ سازى است و میخواهيم از زنان فرهنگى كمك بگيريم و پيش رويم.
كلا سياستهاى ما ادامه فعاليت كتابخانه مركز است. بچهها دارند روى توليد كار میكنند ما توانستهايم دو سرود توليد كنيم. شعر اولى را نوشين احمدى گفته دومى را سيمين بهبهانى. بچهها خودشان سرودها را ضبط كردهاند. چقدر مقاله ما نوشتهايم. در عرصه توليدات فرهنگى و مكتوب نامه زن را درآوردهايم. سعى كردهايم به تئاتر و هنر بيشتر اهميت بدهيم. سايت جديدى افتتاح كردهايم و دوستان مركز فرهنگى را حتى آنهايى را كه تا بحال دست به قلم نبرده بودند، به مسير نوشتن انداختهايم. حتما تا پايان سال من میدانم كه مركز فرهنگى با كسانى كه ذوق خود را آزمودهاند، بيشتر میتواند كار كند و توليدات مكتوب بيرون بدهد. اينها كارهاى فرهنگى و آگاه سازى است. دورههاى فيلم میخواهيم بگذاريم. هميشه ما در شرايط بحران به اين نتيجه میرسيم كه چقدر در حوزه فرهنگ سازى كم كار كردهايم. كار چاپ، كتابخانه، هنر، تئاتر، سينما و موسيقى همه كارهايى هستند ضرورى و مهم و ما در اين زمينه فعاليت خواهيم داشت.