1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

كارگاه هاى آموزش ازدواج

مريم انصارى۱۳۸۳ بهمن ۱۴, چهارشنبه

جلوگيرى از تجربه هاى تلخ البته بسيار آموزنده است، به شرط آنكه به قيمت جلوگيرى از تجربه هاى شيرين تمام نشود!

https://p.dw.com/p/A6T2
عکس: DPA

مدتى است كه كارگاه هايى به نام كارگاههاى آموزش ازدواج در سطح دانشگاهها برگزار ميشود. هدف از ايجاد كارگاه هاى ازدواج چه ميتواند باشد و اصلا كارگاه ازدواج چه معنى دارد؟ چرا لزوم تاسيس اين كارگاه ها در ايران احساس ميشود و آيا اين دوره ها واقعا دست ‌آوردى براى جوانان دارند؟

آقاى دكتر احسان قيصرى‌ استاد دانشگاه و از مسئولين اين دوره ها هدف كارگاه هاى آموزش ازدواج را چنين توضيح ميدهند:

”هدف از برگزارى كارگاه هاى ازدواج اين هست كه بدليل معضلاتى كه در روابط زنها و مردها ازآغاز و در طول زند گى برايشان پيش ميايد، و اين معضلات منجر به تلخ شدن زندگى و بعضا جدايى خواهد شد،تصميم گرفته شده كه توسط افراد كارشناس و متخصص در زمينه مسائل زندگى و مسائل روانشناسى دوره هايى گذاشته بشود، تا جوانانى كه قصد تشكيل زندگى را دارند، به دليل اينكه تجربه بسيار ملموس و واضح و مشخصى از بحث مسئله زندگى و ازدواج ندارند، ما به آنها يكسرى آگاهى و اطلاعاتى را بدهيم كه با آن آگاهى ها و اطلاعات واقعى و با ديدى صحيح وارد زندگى شوند.

چگونه به دختران و پسران جوانى كه قصد ازدواج دارند اما در محيطى زندگى ميكنند كه به آنها آزادى هاى كافى براى تجربه هاى ملموس و شخصى و شناخت عميق از يكديگر را نميدهد، ميتوان از روى كتب و جزوه هاى ‌آموزشى راه و رسم زندگى را ‌آموخت و آنها را براى يك ازدواج موفق ‌آماده ساخت؟

”ما در كارگاه هاى آموزش ازدواج به زوج هاى جوان مياموزيم كه چه افرادى براى زندگى آينده شما، براى يك زندگى هميشگى و مستمرفرد مناسبترى است. يا ضريب موفقيت آنها را در زندگى به آنها آموزش ميدهيم تا فردى را كه به عنوان شريك زندگى و همراه زندگى خودشان ميخواهند انتخاب كنند، فردى مناسب باشد.”

ولى با استفاده از چه روشى ميشود اين را فهميد كه مثلا دختر وپسر جوانى كه به يكديگرعلاقمند شده اند به درد هم ميخورند يانه، با كمك تست هاى روانشناسى و ارزيابى شخصيت‌؟

”در بحث شرايط منطبق دوفرد، در واقع افراد را آگاه ميكنيم كه اگر به فردى علاقمند شده اند‌، تمايل به ازدواج با كسى را پيدا كرده اند، به اين نكات دقت كنند، كه آيا آن فرد از نظر فكرى، از نظر فرهنگى، از نظر اعتقادى و مذهبى، از نظر تحصيلات، از نظرخواسته ها، احساسات به هم چقدر نزديك هستند. و از طرفى اين افراد به ما مراجعه ميكنند و ما روحيات و روان آنها را هم سنجش ميكنيم.”

آيا دراين دوره ها فقط دختران و پسرانى كه قصد ازدواج دارند شركت ميكنند يا كسانى هم هستند كه ازدواج كرده اند و براى كسب آگاهى هاى بيشتر به كلاسهاى آموزش ازدواج مرجعه ميكنند؟

”مراكزى كه اين دوره ها را ميگذارند، چه در دانشگاه ها، چه درمراكز فرهنگى، چه در مراكز مشاوره اى، دريك مرحله براى افرادى كه هنوز ازدواج نكرده اند، در آستانه ازدواج هستند، اين دوره ها گذاشته ميشود. يا براى كسانى كه ازدواج كرده اند و در آغاز زندگى هستند. و درواقع در مرحله دوم هستند.

و آيا امكان استفاده از اين دوره ها بطور مختلط وجود دارد، يا زوجهاى جوان بايد در كلاسهاى جداگانه ياد بگيرند با همسر خود چه رفتارى داشته باشند؟

” هردو اين ها هست. در بعضى از جلسات و كارگاه ها دختر ها و پسرها مشتركا شركت ميكنند، چون بخشى از بحثها بايد مشترك باشد. تمام مسائلى را كه به صورت مشترك هردو نفر به عنوان يك نوع انسان با آن برخورد دارند، براى ‌آنها جلسات مشترك گذاشته ميشود. در واقع يك سرى ويژگى هايى را خانمها دارند، يك سرى ويژگى هايى را ‌آقايان. يك سرى موارد و نكاتى را بايد آقايان بطور ويژه در قبال همسرشون رعايت بكنند، خوب طبيعتا ‌آنها را به آقايان فقط گفته ميشود. اين در واقع كارى هست كه آقايان فقط بايد انجام بدهند. مثلا فرض كنيد كه نوع محبتى را كه بايد به همسر يا نوع رابطه با كسى كه ميخواهند با او ازدواج كنند، اين را فقط به ‌آقايان گفته ميشود. مواردى هم به خانمها گفته ميشود كه در واقع خانمها به تنهايى بايد آن كارها را انجام بدهند در مقابل همسرشان. يكى اين قسمتهاست، قسمتهاى ديگرى هم هست كه برميگردد به مسائل جنسيت افراد كه مسائلى كه در خصوص بحث جنسيت هستش، آنها را هم به صورت جدا گفته ميشود. در واقع مباحثى بصورت جدا گفته ميشود، كه جدا گفتن آنها كارايى خيلى بهتر و موثرتر ومفيدترى را دارد.”

اما آيا يك مرد مثلا نبايد از سيستم فكرى و جسمى زنش اطلاع كافى داشته باشد؟ و يا يك زن نبايد بداند همسرش چه ويژگى هاى خاص خود به عنوان يك مرد دارد؟

”درباره ويژگى هاى خاص و صفتهاى خاص خانمها و ويژگى ها و صفتهاى خاص آقايان، خصوصا بهداشت جسمى و بهداشت روانى، هيچ اشكالى ندارد كه همسر او هم اين اطلاعات را داشته باشد، كه عموما هم دارند و بايد هم داشته باشند. كه دقيقا احساسات جسمى و روحى و روانى همديگر را بدانند. اما در بعضى از قسمتها خانمها بيشتر تمايل دارند كه آنچه كه ميخواهند در خصوص آنها گفته بشود، به صورت جداگانه، فقط به جنس آنها گفته بشود. حتى اگر هم قرار است آقايان آنها را بدانند، آنهم بصورت جدا گفته بشود.”

دركشورهاى اروپايى اما گويا نيازى به اين كارگاه ها نيست. پاره اى آموزشها در دوران دبستان و دبيرستان در كلاسهاى بيولوژى داده ميشود و در ادامه هم نوجوانان وجوانان در تجربه فردى به بسيارى از اين آموزشها دست پيدا ميكنند. آيا برگزارى كارگاه هاى ‌آموزش ازدواج تنها نياز كشورهايى نيست كه به دليل نبود آزاديهاى لازم امكان اين تجربه از جوانان سلب ميشود، يا آنكه اين دوره ها حتى ميتواند در اروپا هم مفيد وقابل استفاده باشند؟ نظر آقاى دكتر قيصرى اين است كه:

”من فكر ميكنم اين طرح بر اساس فرهنگ، مذهب، اعتقادات، تاريخ، مسائل جغرافى، مسائل علمى و سطح كشور ميتواند در هر كشورى به مناسبت حال آن كشورادا بشود و طبيعتا آثار خيلى مثبتى را هم در بر دارد. در كشورهاى اروپايى اولا آموزش هايى كه داده ميشود، آموزش بيشتر بيولوژى هست، آموزش هايى است كه بيشتر جنبه جسمى دارد تا مسائل روحى، معنوى و آيين زندگى، ثانيا ما ميخواهيم جلوگيرى كنيم از بحث تجربه. انسان با موجودات ديگر يكى از تفاوت هايش اين است كه ما موجودات ديگر را در واقع سپرى قرار ميدهيم براى تجربه نكردن همه امور روى انسان. حالا اگر بياييم بگوييم جوانان در كشورهاى اروپايى خود همه چيز را تجربه ميكنند، خوب اين در اين تجربه يعنى بايد چندين بار سرشان به سنگ بخورد. ما ميخواهيم از همان اول جلوگيرى كنيم از تجربه هاى تلخ.”

جلوگيرى از تجربه هاى تلخ البته بسيار آموزنده است، به شرط آنكه به قيمت جلوگيرى از تجربه هاى شيرين تمام نشود!

و بالاخره محتواى آموزشى اين كارگاه ها تا چه اندازه تحت تاثير آمار، تحقيقات علمى و پيشرفتهاى روانشناسى است ويا عقايد مذهبى، اين را نيز از زبان آقاى دكتر قيصرى مشاور خانواده، كودكان و نوجوانان بشنويد:

”چون مقوله زندگى تحت تاثير همه عوامل متعددى هستش كه در محيط فرد وجود دارد، يعنى تحت تاثير مسائل اجتماعى، مسائل علمى، مسائل شخصى، مسائل مذهبى، تاريخى، مسائل زندگى و جغرافيايى هست، يك فرد در طول زندگى تحت تاثير يك يا دو يا چند عامل نيست. طبيعتا در اين كارگاه هاهم همه عواملى كه تاثير دارد در زندگى، به آنها پرداخته ميشود. حالا ممكن است در يك جامعه اى، تاثير بعضى از عوامل خيلى شديدتر باشد. مثلا در يك جامعه اى تاثيرات فرهنگى زيادتر باشد، در يك جامعه اى تاثيرات علمى بيشتر باشد به دليل اعتقادى كه افراد بيشتر به علم دارند، گاهى اعتقاد بيشتر به فرهنگ دارند، گاهى مواقع اعتقاد بيشترى به سنت دارند، گاهى به مذهب، تمام اين نكات لحاظ ميشوند. و به تمام نكات پرداخته ميشود. موفقيت اين كارگاه ها هم به اين دليل است كه فقط به يك بعد خاص پرداخته نميشود. و براى گروه خاص هم اين كارگاه ها قرار داده نميشود. براى افراد مذهبى و بسيار معتقد گذاشته نميشود، براى افراد غير مذهبى هم گذاشته نميشود، بلكه براى همه گروه ها و همه عقايد و انديشه و انسانها گذاشته ميشود، براى همه جوانها با تفكرات متفاوت، لذا در اين كارگاه ها به تمام نكات به صورت ريز اشاره ميشود و تاثير آن نكته ها يك به يك اشاره ميشود تا نكات مثبت در زندگى تشديد و نكات منفى تضعيف شوند.”