قطع کمک دولتی به احزاب: سودمند یا مضر؟
۱۳۸۶ آذر ۸, پنجشنبهدر زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی، دولت طرحی را تصویب کرد که به موجب آن با شکلگیری خانه احزاب، حزبهای ثبتشده در وزارت کشور میتوانند از کمک دولتی یا یارانه از طریق خانه احزاب برخوردار شوند.
دولت نهم اما با برچیدن خانه احزاب، عملا امکان دریافت کمک دولتی را برای احزاب غیرممکن ساخت و جدیدا نیز بودجه احزاب را از محل بودجه عمومی حذف کرد.
در قبال این رویکرد دولت نهم دو دیدگاه وجود دارد. گروهی معتقدند که احزاب باید مستقل باشند و دریافت کمک از دولت به استقلال آنها ضربه میزند. در مقابل گروه دیگری هستند که اعتقاد دارند دریافت کمک دولتی هیچ منافاتی با استقلال احزاب ندارد.
محمد عطریانفر، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی با حذف بودجه دولتی احزاب موافق است. به گفته او: «هیچ دلیلی ندارد که دولت به احزاب کمک مالی بکند، چون این رقم کمکی که صورت میگیرد، رقم بسیار ناچیزی است، اما عوارض و آفاتی که در رابطه با این کمک به احزاب وارد میشود، از منافع و خواص مادی آن در احزاب بسیار بیشتر است. فکر میکنم ما بیشتر باید هدفگیری کنیم به سمت اینکه احزاب حقوق معنویشان را از حاکمیت، دولت و از نظام درخواست بکنند. اگر این را مبنا قرار بدهیم، فکر میکنم خیلی بهتر است.»
دکتر ابراهیم یزدی، دبیرکل نهضت آزادی ایران، که حزب متبوعش از سوی دولت غیرقانونی اعلام شده و بنابراین مشمول هیچگونه کمکی نمیشود، کمک دولت به احزاب را در چارچوب کنونی نظام سیاسی ایران بیفایده و حتی مضر میداند.
او دراین باره تصریح میکند: «در ایران تصویب کردهاند که بودجه بدهند به احزاب، ولی هیچ نوع مقررات و معیارهایی برای اینکه چه کسی باید تصمیم بگیرد و چگونه باید این کمکها بشود و در چه ضوابطی بشود، وجود ندارد. انتخابات در ایران حزبی نیست که این معیارها باشد. بنابراین کمک به احزاب میرود به سمت و سوی بودجه دولت یا آن مقامی که باید این کمکها را بکند و احزابی که هوادارش هستند کمک را میکند، به احزابی که هواداراش نیستند یا کمک نمیکند یا بسیار کمک ناچیزی خواهد کرد. بنابراین در مورد عدم یا استمرار این کمکها به احزاب سیاسی در ایران، من هم براین باورم که قطع بشود بهتر است، برای اینکه در شرایط کنونی تنها به دولت و حکومت امکان میدهد در چارچوب قانون به آن احزاب و گروههایی که موافق هستند و حمایت میکنند کمک بکند، که اگر این هم نباشد، بازهم از محل بودجههای دیگری که فراوان در اختیارشان هست، به این گروهها و احزاب سیاسی هوادار خودشان کمک خواهند کرد.»
خسرو سیف، دبیرکل حزب ملت ایران میگوید که حزب او از نظر دولت غیرخودی است و به رسمیت شناخته نشده است و به همین دلیل هیچگاه از کمک دولتی برخوردار نبوده با این وجود، وی در این مورد معتقد است که دولت اگر قرار باشد به احزاب کمک کند، قطعا این کمک به نفع احزاب طرفدار دولت و به ضرر احزاب منتقد خواهد بود.
او معتقد است: «در کشورهای آزاد جهان به طور کلی احزاب ردیف بودجه دارند. احزاب، چه مخالف چه موافق از آن ردیف بودجه استفاده میکنند. ولی در کشور ما که آزادی وجود ندارد و اصولا احزاب خودی و غیرخودی وجود دارد. یعنی اگر تا به حال هم از این ردیف بودجه مبلغی پرداخت میشد، به احزاب خودی بود. احزاب غیرخودی که احزاب ملی و با سابقه، ۶۰ ۵۰ ساله، مورد قبول آقایان نیست و هیچ موقع جزو احزاب بهحساب نمیآیند و به این ترتیب ما بطور کلی نه از این بودجه تا بحال استفاده کردهایم، نه استفاده خواهیم کرد. چون در کشور ما وقتی بودجهای برای احزاب در نظر میگیرند و پرداخت میکنند، انتظار دارند در اختیارشان باشیم. یعنی بهنوعی حزبهای دولتی محسوب میشوند.»
در مقابل این دیدگاهها، دکتر محمدجواد حقشناس، عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی معتقد است که به دلیل ساختار سیاسی کشور ما، احزاب نیاز به کمک و حمایت دولتی دارند و حذف ردیف بودجه احزاب، نتیجه نگاه غیرتکثرگرای دولت نهم است.
شریعتی بر این باور است که «احزاب در ایران پدیدهایست که نیاز به حمایت و فرهنگسازی دارد و اصولا مقولهی احزاب قابل مقایسه با کشورهای اروپایی، بخصوص انگلستان، فرانسه و آلمان نیست که بخواهیم وضعیت اینجا را با آنجا مقایسه کنیم. به نظر میرسد برای گسترش فرهنگ حزبی نیاز به یک حمایت اولیه هست، اینکه فرهنگسازی صورت بگیرد. با نگاهی که دولت به مقولهی تحزب دارد و اصولا سازگار نیست نگاه دولت با مقولهی تحزب، این ردیف حذف شده است.»
سعید شریعتی، عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت، عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی نیز معتقد است در شرایط فعلی که احزاب امکان دریافت هیچگونه کمک مالی از حمایتکنندگان را ندارند، دولت باید بودجهای برای احزاب در نظر بگیرد و حذف این بودجه را نشانه نبود فرهنگ تحزب در دولت نهم میداند.
او در این باره متذکر میشود: «در شرایط عمومی فعالیت احزاب در حال حاضر در ایران شما وقتی نگاه میکنید، احزاب نمیتوانند بههیچ عنوان با اسپانسرهای مالی خودشان در تماس باشند و هیچ کس این امکان را ندارد که بیاید از احزابی که گرایش فکری دارند، بنگاههای اقتصادی و جایی که توانایی مالی دارند بیایند به احزابی که در واقع همفکر آنها هستند کمک مالی بکنند. چون بسرعت از طرف دولت و بخشهای امنیتی دولت مورد مواخذه قرار میگیرند که شما به فلان حزب کمک مالی کردید و به فلان حزب که مخالف یا منتقد دولت است شما کمک کردید. این است که وقتی این مانع بزرگ هست، شما نمیتوانید بگویید که حالا این رایانه را اگر ما ندهیم به احزاب، احزاب میتوانند بروند خودشان را تقویت بکنند.»
حقشناس میافزاید: «اگر مانع جدی نبود، اصلا نیازی به یارانهی احزاب نبود و خود احزاب به هرحال همانطور که امور سیاسیشان رتق و فتق میکنند، قطعا میتوانستند مسایل مالی خودشان را رتق و فتق بکنند. به نظر من در مجموع باید همه اینها را ما نشانهی عدم پذیرش فرهنگ تحزب در دولت نهم بدانیم.»
محمد عطریانفر، اما معتقد است اگر قرار است کمکی از سوی دولت به احزاب شود، بهتر است این کمک غیرمالی و به صورت غیرمستقیم باشد: «اگر ما در ایران بخواهیم این را عملی کنیم، مناسبتر این است که دولت نوعی از کمکهای غیرنقدی را در حق احزاب اعمال بکند. به این معنا که مثلا مکانشان را در اختیارشان قرار بدهد یا فرض کنید اجازه بدهد از امکانات دولتی استفاده بکنند که در واقع از نوعی یارانه بهرهمند باشند، نه اینکه به صورت مستقیم پولی را در اختیار بگذارند، در قالب اعداد و ارقامی که مبتنی میشود بر تعداد جلسات تشکیل شده، برگزاری سمینارها یا چه میدانم، جلسات آموزشی و اینها. این شیوهها تناسبی با فضای سیاسی ایران ندارد. من تصور میکنم حداکثر توقعی که میشود احزاب از دولتها داشته باشند، این است که متوقع باشند و کمکهای غیرمستقیم را دریافت بکنند.»
در نهایت سعید شریعتی معتقد است که قطع بودجه دولتی احزاب حتی اگر به نفع آنها هم باشد، قطعا با نیت خیرخواهانه دولت نهم صورت نگرفته و تنها به منظور ضربه زدن به احزاب مستقل است.
میترا شجاعی