1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

قانون جديد سقط جنين، گامى مثبت اما ناكافى

۱۳۸۴ فروردین ۲۵, پنجشنبه

مصوبه جديد مجلس در مورد تسهيل مقررات مربوط به سقط جنين اگرچه نسبت به قوانين سابق كه تنها به زنان در صورت به خطر افتادن سلامت جسمى شان اجازه سقط جنين ميداد، گامى مثبت ميباشد، اما در برخورد با معضلات بسيارى كه زنان و دختران جوان با آن دست بگيربانند، هنوز تضمين كننده حقوق زنان و تاميين امنيت جانى آنها در شرايطى كه مجبور به اين عمل شوند، نيست. اين قانون به تغييراتى نياز دارد كه بايد مورد بحث و بررسى قرار گيرد. صداى آل

https://p.dw.com/p/A6OC
فریبا داوودی مهاجر روزنامه نگار، فعال حقوق زنان و حقوق اجتماعی
فریبا داوودی مهاجر روزنامه نگار، فعال حقوق زنان و حقوق اجتماعیعکس: DW

مان گفتگويى داشته با خانم فريبا داوودى مهاجر، روزنامه نگار، فعال حقوق زنان و فعال اجتماعى و نظر ايشان را در زمينه كاستى هاى اين مصوبه جويا شده است.

مصاحبه گر: مريم انصاری

دويچه وله: خانم داودی مهاجر، تصويب قانون سقط جنين، اگرچه گام مهمی به جلو بود، اما آيا اين مصوبه (در صورتی که از سوی شورای نگهبان هم تاييد بشود)، واقعا کمکی به تامين حقوق زنان می کند؟ با توجه به اينکه طبق آماری که در ايران منتشر شده است سالانه ۸۰ هزار زن به شکل غیرقانونی و در شرايطی که سلامت شان به خطر می افتد دست به اين عمل می زنند.

داودی مهاجر: اين ماده واحده تصويب شده و قرار است به شورای نگهبان برود که تفاوتهايی با مصوبات قبلی در سال ۸۱ البته در پزشکی قانونی اجرا می شد، دارد. ولی يک نکاتی هم هست که بايد به آن توجه کرد. يکی اينکه، در طرح جديد تنها سقط در مراکز درمانی دانشگاهی و دولتی براساس تعرفه های مصوبه ی جراحی بايد صورت بپذيرد. و اين به نظر می رسد که نمی تواند تصمیم درستی باشد. بخاطر اينکه اولا، ما همين الان با سالانه ۴۰۰ میليون تومان کسری بودجه در بخش بهداشت و درمان مواجه هستيم و اصولا شايد همه ی زنان مايل نباشند که در مراکز دولتی و درمانی دانشگاهی و دولتی اقدام به سقط بکنند. نکته ی بعد، اينکه این کار حکم نوعی بی اعتمادی به مراکز خصوصی و پزشک های خصوصی را دارد که کاملا اين استدلال هم غلط است. بخاطر اينکه وقتی ۳ پزشک و نماينده ی پزشک قانونی يک سقط را تايید می کنند، اللقاعده در مراکز خصوصی ديگر نمی شود از آن سوء استفاده کرد. اين يک نکته است که به نظر من قيد غلطی ست در اين قانون و بايد حتما اصلاح بشود. و نکته ی بعد اين است که واقعا همه ی کسانی که اقدام به سقط می کنند، يعنی اين ۸۰ هزار نفری که حالا آمار خيلی دقيقی هم نيست و همه ی کارشناسان هم می گويند که دقيق نيست، اينها همه ی شان آدمهايی نيستند که لزوما حالا به دليل رعايت نکردن مثلا موارد پيشگيری يا اينکه خودشان در خطر مرگ هستند، يا اينکه بچه ها ناقص اند، اقدام به سقط جنين کرده اند. و من فکر می کنم بايد به حال اينها فکری کرد. بخصوص اينکه، مشکل ما اين است که الان طبق قوانين اسلام، قبل از دميده شدن روح بايد اينکار انجام بشود، يعنی قبل از ۴ ماه، ولی ما مشکلاتی داريم که ممکن است بعد از ۴ ماهگی اتفاق بيفتد. يعنی من واقعا نمی دانم که اگر يک مادری متوجه شد که در ۵ ماهگی بچه اش بفرض مبتلا به ايدز است، اين آدم بايد چکار بکند. آيا بايد بچه ای مبتلا به ايدز به دنيا بيايد، آيا اين بچه عسر و حرج برای دولت و برای جامعه و برای مادرش و برای بقيه ی اعضای اجتماع ايجاد نمی کند. من مطمئنم که اگر اينها توضيح داده می شد برای علما موثر میبود، چون ببينيد اگر شما ۳ يا ۴ سال پيش به نظر علما مراجعه می کرديد، آنموقع حتا بهيچوجه حاضر نبودند آن قيد مثلا ناهنجاری ها و اختلالات ژنتيکی را برای کودک جهت سقط جنين قبول بکنند. می گفتند فقط در شرایطی که، يعنی در آن ۵۱ موردی که برای مادر مشکلاتی را ايجاد می کند. ولی در همين فاصله ی ۳ـ ۲ سال بهرحال نيازها، مصلحت جامعه و بسياری مسايل ديگر باعث شده است که همين قيد يعنی اختلالات ژنتيکی و ناقص الخلقه بودن بچه را اضافه بکنند.

دويچه وله: ولی گذشته از اين قيد ۴ ماه، شما به مسئله بسیار درستی هم اشاره کرده ايد و آن اينکه، دختران جوانی که ناخواسته حامله می شوند و ازدواج نکرده اند و يا زنانی که مورد تجاوز جنسی قرار گرفته اند، برای اينها نيز بايد فکری بشود. يعنی اين قانون برای حل معضلاتی که امروز جامعه ی ايران با آن روبروست کافی نیست.

داودی مهاجر: قطعا همينطور است. ما با مشکلات ديگری روبرو هستيم، ما با زنانی روبرو هستيم، با دختران جوان ۱۶ تا ۳۰ ساله ای که در میان آن ۸۰ هزار نفر اقدام به سقط جنین می کنند روبرو هستيم که يا به دليل تجاوز باردار شده اند يا به دليل رعايت نکردن اصول اخلاقی و بهرحال بدون شوهر رسمی باردار شده اند و خود اينها معضلاتی را در جامعه ايجاد می کند که اينها بهرحال مبادرت به سقط می کنند و معمولا در مراکز غيرحرفه ای و حتا غيربهداشتی اينکار را می کنند. حتا باندهايی هم در اين رابطه بوجود می آيد، بعنوان واسط و رابط تا اين سقط ها را انجام بدهند که خود اينها مشکلاتی را در بهداشت عمومی ايجاد می کند. شما خبرهای زيادی می شنويد از کودکانی که در زباله دانی ها پيدا می شوند يا در کوه و بيابان پيدا می شوند، يا از جنين ها که دختران جوانی بر اثر سقط می ميرند و همه ی اينها مشکلات ماست. امروز در ستون حوادث روزنامه ها مرتب می خوانيد و مواجه هستيد با مزاحمت های خیابانی، دزدی دختران در خيابانها و مسايل مختلفی زيادی که اکنون موضوع برنامه و صحبت ما نيست. ولی اينها بايد چه بکنند، يعنی دخترانی که آبروی شان در خطر است و مايل نيستند که وضعيت اخلاقی شان حتا برای اقوام و اطرافيانشان مشخص بشود و اينها بهرحال مبادرت به سقط می کنند و آنوقت آن سقط های غيرقانونی و مخفی که ما به اصطلاح آنها را «سقط های زيرزمينی» می نامیم، آنها مشکلات زيادی ايجاد می کنند. اگرچه اين قانون يک گام به جلو بود و ما واقعا از شورای نگهبان انتظار داريم که اين را تصويب کند، ولی به نظر من اين قانون بايد حتما کاملتر بشود .

من گاهی فکر می کنم که بستن چشم بر روی معضلات اجتماعی مان بهرحال آن معضلات را حل نمی کند و عوارض زيادی را ايجاد می کند. شما اگر الان سری به خيابان ناصر خسرو بزنيد، می بينيد تمام داروهای ناياب آنجا با قيمت بالا و عوارض زياد فروخته می شود برای سقط جنين. حتا بعضی از آدمها از داروهای سقط حيوانات استفاده می کنند، سقطی که برای حيوانات است. پس بايد فکری کرد تا آنها هم کاناليزه بشوند و بهرحال هم ما بدانيم که چه تعدادی از دختران جوان در جامعه مواجه با بارداری های ناخواسته هستند و هم اينکه چه عوارضی را جدی نگرفتن اين موضوع برای ما ايجاد می کند، و من فکر می کنم بايد به اين مسايل توجه کرد، گذشته از معضلات اجتماعی که شما هم می دانید به گونه ای زنجيروار هستند و ما نمی توانيم فقط بگوييم سقط جنين. ما بايد فقر، بيکاری، ازدواجهای فاميلی، اعتياد، فحشا و روسپيگری را ببينيم و همه ی اينها را کنار هم قرار بدهيم بعد فکر کنيم به وضع قوانين جديد و حل مسايل آن. و من فکر می کنم تنها در اين شرايط است که می توانيم تصميمی درست و صحيح در ارتباط با حاملگی و داستان سقط جنين بگيريم.