1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

فقر علت اصلى گرسنگى

۱۳۸۵ فروردین ۲۱, دوشنبه

تا سال ۲۰۵۰ ميلادى جمعيت جهان دو برابر جمعيت كنونى آن خواهد بود. ۹۷ درصد كسانى كه تازه چشم بر جهان خواهند گشود در كشورهاى باصطلاح جهان سوم خواهند بود، يعنى در كشورهايى كه هم اكنون هم با مشكل تغذيه و گرسنگى دست به گريبان هستند.تا هنگامى كه اراده سياسى لازم براى ايجاد اشتغال و مقابله با فقر وجود نداشته باشد، از شمار گرسنگان جهان هم كاسته نخواهد شد.

https://p.dw.com/p/A5z3
"آنجا كه استبداد سياسى و رژيم ديكتاتورى حكومت مى‌كند، گرسنگى هست و مرگ بر اثر گرسنگى."
"آنجا كه استبداد سياسى و رژيم ديكتاتورى حكومت مى‌كند، گرسنگى هست و مرگ بر اثر گرسنگى."عکس: AP

سازمان تغديه جهانى برآورد مى‌كند كه هم اكنون ۸۵۰ ميليون نفر از مردم جهان غذاى كافى براى خوردن در اختيار ندارند. هر روز هزاران نفر بر اثر گرسنگى مى‌ميرند. اما چرا اين طور است؟ و آيا چنين وضعيتى در جهان طبيعى است و بايد آن را پذيرفت؟ كره زمين به قدر كافى بارآور هست كه بتواند به جمعيتى بسيار بيشتر از آنچه امروز بر روى آن زندگى مى‌كنند غذا بدهد.

سوء تغذيه، گرسنگى دامن‌گسترى كه حتى منجر به مرگ مى‌شود، پديده‌هايى طبيعى نيستند. بيست سال پيش سازمان تغذيه جهانى تاكيد كرد بر اينكه ”مشكل اين نيست كه مواد غذايى به قدر كافى وجود ندارد، بلكه مشكل آن است كه اراده سياسى براى مقابله با گرسنگى وجود ندارد.“ در اين باره هانس – يواخيم پرويس، دبيركل سازمان كمك به گرسنگان در آلمان مى‌گويد: ”فقر علت اصلى گرسنگى است. اينكه انسانها نمى‌توانند چيزى براى خوردن بخرند، اينكه بايد به اين فكر كنند كه امروز را چگونه به سر بياورند، همه ناشى از فقر است. و اين پديده را بويژه در كشورهاى افريقايى مى‌توان مشاهده كرد.“

تقريبا نيمى از جمعيت جهان روزانه فقط دو دلار براى گذران زندگى در اختيار دارد. و يك پنجم مردم جهان حتى كمتر از يك دلار در روز درآمد دارند و در نتيجه در فلاكت مى‌زيند، اين مردم هستند كه شبها با شكم خالى سر بر بالين مى‌گذارند، تغذيه‌شان بسيار بد است و چه بسا بر اثر سوء تغذيه و گرسنگى مى‌ميرند.

در هر جاى جهان كه دولتهايى باشند كه سياستى سالم و صادق را پيش برند و امكانات اشتغال با درآمد مكفى بوجود آورند، در آنجا فقر و گرسنگى هم كاهش مى‌يابد. در برابر اما آنجا كه استبداد سياسى و رژيم ديكتاتورى حكومت مى‌كند، گرسنگى هست و مرگ بر اثر گرسنگى. زيمبابوه را مى‌توان مثال زد، كه سالها پيش خود مواد غذايى به كشورهاى ديگر صادر مى‌كرد، اما امروز وابسته به كمك كشورهاى ديگر است. سياستمداران زيمبابوه با سياست‌گذاريهاى غلط موجب سقوط اين كشور شدند. هانس – يواخيم پرويس مى‌گويد: ”تحولات مثبت سالهاى اخير در رابطه با مبارزه با گرسنگى را بيش از هر جا مى‌توان در چين و هند مشاهده كرد. در اين دو كشور تعداد گرسنگان به طور بسيار مشهودى كاهش پيدا كرده است. اما در برابر در افريقا شمار گرسنگان افزايش يافته است.“

در كشورهايى كه مردم آن فقيرند و در نتيجه قدرت خريدشان پايين است، كشاورزان كه معمولا تنها به اندازه خود و خانواده‌شان محصول توليد مى‌كنند، انگيزه‌اى براى توليد بيشتر ندارند. اما هر جا كه در آن قدرت خريد مردم بالا باشد، توليد هم زياد است. مهمترين اقدامى كه مى‌توان براى حل مشكل گرسنگى كرد اين است كه امكانات اشتغال با درآمدهايى مكفى براى گذران زندگى و تغذيه مناسب بوجود آيند. طبيعى است كه اين مشكلى است كه در درجه نخست خود كشورهاى در حال رشد بايد به آن بپردازند. اين كشورها بايد همانند چين و هند به گونه‌اى اقتصادشان را سامان دهند كه بخش خصوصى انگيزه براى فعاليت پيدا كند. بايد از حد نفوذ دولت در عرصه اقتصاد بكاهند و با فساد مبارزه كنند تا بخش خصوصى بتواند رشد كند.

اما كشورهاى بزرگ صنعتى هم بايد در اين زمينه فعال شوند و كمك كند. همان گونه كه هانس – يواخيم پرويس مى‌گويد ”كشورهاى صنعتى بايد بگذارند تا محصولات كشورهاى فقير هم به بازارهاى آنها راه پيدا كنند. از اين طريق كه ماليات گمركى و ديگر عوارض را كاهش دهند و واقعا به اين كشورها امكانى براى عرضه توليدات خود بدهند. براى نمونه اين كشورها مى‌توانند پنبه كشت و صادر كنند. اگر اين كشورها بتوانند براى مثال پنبه خود را در كشورهاى صنعتى بفروشند، درآمد خوبى به دست خواهند آورد. وقتى كه درآمد خوب باشد، مواد غذايى هم در اين كشورها بيشتر توليد خواهد شد.“