1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

فقدان استراتژى در سياست خارجى ‌آمريكا؟

۱۳۸۵ تیر ۲۸, چهارشنبه

مناقشه در خاورميانه ميان اسرائيل و لبنان همچنان در حال تشديد است. در ايران رئيس جمهور احمدى‌‌نژاد سرمست از شعله‌ور كردن ناآرامى از سوى سازمان حزب‌الله است، سازمانى كه مورد حمايت ايران و سوريه مى‌باشد. در عراق هر روزه ده‌ها نفر در اثر سوءقصدهاى خونين جان مى‌دهند و از عاملان و انگيزه‌هاى ايشان اثرى نيست. و اينها تنها مشتى از خروار است. بايد پرسيد، ايالات متحده‌ى آمريكا و سياست خارجى‌اش در كجاى اين مناطق بحر

https://p.dw.com/p/A5ES
بحران در سياست خارجى آمريكا؟
بحران در سياست خارجى آمريكا؟عکس: AP

انى جاى دارد؟ تحليلى از «ينس بورشرز» / واشنگتن

جرج دبليو بوش سال ۲۰۰۲ برق از چشمانش مى‌باريد، چهره‌اى داشت مصمم و هر جمله را چند بار تكرار مى‌كرد تا منظورش را بيان كند. وى كشورهاى ايران، كره‌ى شمالى و عراق را «محور شرارت» خواند و اينكه تصميم راسخ‌ دارد، وارد عمل شود. و گفت:

”ما خوب تأمل خواهيم كرد. مسئله فقط اينجاست كه وقت زيادى نداريم. وقتى خطر ايجاد شود، من در انتظار پيشرفت آن نخواهم ماند. و هنگامى كه خطر لحظه به لحظه نزديك‌تر مى‌‌شود، من منفعل نخواهم بود.”

حال به نظر مى‌آيد جرج بوش سال ۲۰۰۶ در جنب‌وجوش و تلاش است؛ به‌دنبال كلمات مى‌گردد و در پى متحدانى براى خود است. بوش از رويكرد ديپلماتيك سخن مى‌گويد و از بردبارى:

”شما مى‌بينيد كه ديپلماسى چگونه عمل مى‌كند، و آنهم نه تنها در مورد كره‌ى شمالى، بلكه در مورد ايران نيز. شايد براى كسانى دردناك باشد كه تماشاگر اين صحنه‌اند. ولى زمان نياز است و همگان مانند ما فكر نمى‌كنند. فرآيند ديپلماتيك مسيرى است آرام و دشوار.”

بايد گفت كه هنوز مسئله بر سر محور شرارت باقى مانده: از عراق هر روز خبر از قتل عام‌ها مى‌رسد و ايران در خاورميانه و نزديك مشغول زورآزمايى است. جمهوريخواهان محافظه‌كارى مانند «نيوت گينگريچ» مى‌گويند، دولت آمريكا باورمندى خود را از دست داده است:

”ما كره‌ى شمالى را تهديد كرديم اگر موشك خود را شليك كند، پيامدهاى سرسختى را بايد انتظار بكشد. و آنها شليك كردند. بعد تهديد كرديم كه چينى‌ها با آنها مقابله خواهند كرد. هيچ اتفاقى نيافتاد. سپس با يك قطعنامه‌ى سرسختانه‌ى سازمان ملل تهديد كرديم. ولى قطعنامه‌اى ضعيف از آب بيرون آمد، چون در غير اينصورت چينى‌ها با آن موافقت نمى‌كردند. و پيامدى هم در كار نيست.”

بيلى كريستول، از پيشتازان نومحافظه‌كارى در عرصه‌ى مطبوعات در اين زمينه بدترين شكل دشنام را برمى‌گزيند و مى‌گويد: سياست خارجى بوش ”كلينتونى” است، يعنى گويى كه رئيس جمهورى سابق بيل كلينتون همچنان سكان كشتى را در دست دارد. و بوش در برابر اين اتهام از خود چنين دفاع مى‌كند:

”برخى معتقدند، آمريكا هميشه به تنهايى وارد عمل مى‌شود. برعكس، ما براى حل اين مسائل يك چارچوب چندجانبه فراهم آورديم. و مسائل را نمى‌توان يكشبه حل كرد.”

ولى اين جرج بوشِ چندجانبه بسيارى از همرزمان خط مشى سياسى سابق را به خشم آورده است. در انتقاد از سياست خارجى برخى اعضاى حزب جمهوريخواه او را فردى ضعيف و پرنرمش مى‌دانند. دمكرات‌ها جنگ عراق را ريشه‌ى ضعف آمريكا قلمداد مى‌كنند. باورمندى لشكركشى آمريكايى از ميان رفته و هر روز در عراق شاهد آن هستيم كه چگونه اين ابرقدرت از نظر نظامى دست‌وبالش بسته است و از نظر سياسى ناموفق. جوزف بايدن از حزب دمكرات بوش را متهم مى‌كند كه:

”خير، ما در عراق موفق نيستيم، زيرا كه راه حل سياسى نداريم. ناتوانى اين دولت در تدوين يك استراتژى سياسى براى عراق، سخن گفتن از موفقيت را دشوار مى‌كند.”

بوش بارها ادعا كرده بود، جهان پس از سرنگونى صدام حسين امن‌تر شده است، ولى واقعيت‌هاى سياسى اين ادعاها را پس رانده‌اند. و حال كره‌ى شمالى، ايران و بعد جنگ حزب‌الله و اسرائيل تصوير ديگرى ارائه مى‌دهند. دولت آمريكا تنها توانسته اعلام دارد، كاندوليزا رايس، وزير امور خارجه‌اش عازم خاورميانه خواهد شد. ولى اينكه با چه كسى، چه زمان و كجا گفتگو خواهد كرد، بر كسى معلوم نيست.