1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

فريبا داوودى مهاجر/ عدم مشاركت زنان درانتخابات رياست جمهورى

۱۳۸۳ اسفند ۱۲, چهارشنبه

آيا اساسا براى زنان كه در اميدوارى هاى آغازين جنبش اصلاح طلبى با تمام شور به ميدان آمدند، زمينه و انگيزشى جهت مشاركت فعال در انتخابات باقى مانده و از سوى ديگر آيا اينك فعالان حقوق زن مى توانند از زمان سود برده و در گرماگرم انتخابات به طرح مشكلات و واقعيت هاى موجود بپردازند؟

https://p.dw.com/p/A6OQ
عکس: DW

نامزدهاى احتمالى انتخابات رياست جمهورى، هر كدام برنامه و شعارى براى جلب نظر راى دهندگان مطرح ميكنند كه البته حقوق زنان در آن جايى ندارد اما آيا اين شرايط همزمان بستر مناسبى براى طرح خواست هاى ناديده گرفته شده زنان فراهم نكرده؟ آيا فرصت مغتنمى نيست كه نامزدهاي مرد و به طور كلى شخصيت هاى سياسى مورد اين پرسش قرار گيرند كه به راستى در موردحقوق زن و برابرى جنسيتى جه نظرى دارند؟ خانم داوودى مهاجر، روزنامه نگار و فعال حقوق زن به چند پرسش راديو آلمان در اين زمينه ها پاسخ ميدهد.

پرسش ها: مهيندخت مصباح

دويچه وله: خانم داودی مهاجر، انتخابات فرصت خوبی برای طرح مطالبات زنان فراهم کرده. شما خواسته های زنان را چگونه دسته بندی و اولويت بندی می کنيد؟

فريباداودی مهاجر: ما در حالی به استقبال اين انتخابات می رويم که هنوز دولتمردان و سياست ورزان ما اعتقاد به عدالت جنسيتی بين زن و مرد ندارند، هنوز ما خشونت جسمی و روانی عليه زنان را بر پيکر جامعه ی خودمان تحمل می کنيم، هنوز مردهای جامعه ی ما بخودشان حق می دهند که برای ما حقوق مان،نقش مان ، حدود مشارکت سياسی ـ اجتماعی مان و تکاليف مان را مشخص بکنند. ما در شرايطی به استقبال انتخابات می رويم که هنوز حدود زنان در عرصه های مديريتی نه تنها مطلوب نيست، بلکه بعضی آن را ريسك و بعضی آن را ويترينی تلقی می کنند. متاسفانه حتا به سلامت روانی و جسمی توجه لازم نمی شود و ما هنوز شاهد بحثهای جدی در مقوله سقط جنين هستيم. هيچ برنامه ريزی کلانی را برای اشتغال زنان و استفاده از اين سرمايه ی اجتماعی در بحث توسعه نداريم. سهم زنان ايرانی ازثروت، قدرت و منزلت بسيار پايين است .در عصر انفجار اطلاعات بخش اندکی از اين اطلاعات در اختيار زنان جامعه ی ما قرار دارد.

از طرف ديگر،ما هنوز مشکلات جدی با طرح بيمه ی زنان خانه دار داريم، زنان سرپرست خانوار ما واقعا از كمترين امکانات رفاهی برخوردار نيستند. مدير کل دفتر آسيبهای اجتماعی سازمان بهزيستی آماری ارائه كرده که با ۶۰۰ هزار ازدواج ثبت شده در سال ۸۲، حدود ۷۰ هزار مورد به طلاق منجر شده که ٪۱۳/۵ در واقع کل ازدواجهای ثبت شده است. چرا اين اتفاق می افتد، برای اينکه در جامعه ای که پيچيده است و در حال گذار از سنت به طرف مدرنيته است هنوز ما الگوهای سنتی را در بخش های آموزشی و رسانه ها ترويج می کنيم. مقايسه ی آمار سال ۷۵ تا ۸۲ در زمينه ی اشتغال هم نشان می دهد که ما ٪۱۹ کاهش اشتغال زنان را در بخش صنعت داشته ایم، ٪۱۲ کاهش اشتغال در بخش خدمات داشته ايم، و اين در حالی است که ترکيب جنسيتی دانشجويان آموزش عالی ما در سال گذشته در سيستم دولتی ٪۱۴۰ و در دانشگاه آزاد ۹۶ ٪ افزايش داشته است.

سهم زنان مان هم از قانون مدنی با آن الگوهای قديمی همانجوری تداوم دارد و ما اصلا شاهد تغييرات تاثيرگذاری در قوانين مربوط به زنان نيستيم، و اين در حالی است که جامعه شناس بزرگ فرانسه اعلام می کند که قرن آينده، قرن زنان است. بعد، زنان ما به دنبال تعريف ديگری از خودشان و نقش هايشان هستند، اما حاکميت تن به اين تعاريف جديد هم نمی دهد، مايلند مهارتهای خودشان را افزايش بدهند و مهم ترين موضوع الان بحث پيوستن به کنوانسيون رفع تبعيض از زنان است که اصلا هيچکس راجع به آن صحبتی نمی کند و آنقدر هزينه بردار شده كه صحبت در باره اش ديگر حاشيه اى شده. آقای هادی معتمدی يکی از مدیر کل های ديگر سازمان بهزيستی، اعلام کرده سن فحشا برای دخترهای ايرانی يک زنگ خطر شده. ۴۰۰۰ زن و دختر فراری در کشور شناسايی شده اند كه طبق آمار ۸۰ درصدشان همان شب اول به دام باندهاى قاچاق زنان و سكس مى افتند. اعتياد، فقر، بيکاری، طلاق و پديده ی زنان ويژه و بعد هم پديده ی اخير مزاحمت های خيابانی که آخرين شليک به امنيت زنان در جامعه ی ما بوده است، تمام اينها موانع ساختاری اند. هيچ برنامه ريزی کلانی براى زنان نشده و من اعتقاد دارم که همين از موارد جدی نقض حقوق بشر در كشورماست.

دويچه وله: در بهار اصلاح طلبی زنها عمده ترين نيرويی بودند که به پای صندوقهای رای رفتند و به آقای خاتمی رای دادند. فکر می کنيد در آستانه ی انتخابات پيش رو خانمها با همان شور و اشتياق دوره خاتمى به استقبال آن خواهند رفت؟

فريبا داودی مهاجر: بايد با شك به اين مسئله نگاه کرد. ما انتخاب می کنيم تا آن فرد تحولاتى جدی را لااقل در بخشی از مطالبات ما پاسخگو باشد. همين زنان که تصور می کردند مطالباتشان را از بخش اصلاح طلبی خواهند گرفت و قتى متوجه شدند چنين نيست، رفتند به طرف سازمانهای غيردولتی و NGOها و فهميدند كه بايد خود به فكرخود باشند. فکر می کنم مشارکتی را که انتظار ميرود از خانمها ديده نخواهد شد چون آنها مايلند بدانند خارج از شعار و خارج از وعده هايی که يک رييس جمهور يا يك داوطلب برای انتخاب خودش می دهد، چارچوب نظری و فکری اش چيست. آیا معتقد به برابری حقوق بين زن و مرد است يا نيست. هر كانديدا بايد تکليف خودش را با برابری زن و مرد و اعطای فرصت های برابر به آنها مشخص بکند. آن اتفاقی که در مجلس هفتم با برداشتن عبارت عدالت جنسيتی افتاد، نشاندهنده ی پس زمينه های فکری است که ممکن است در بخشی از حاکميت وجود داشته باشد. اين نه مطلوب زنان ایرانی است و نه مفيد به حال توسعه که ما بخشی از زنان را از جامعه ی خودمان حذف کنيم.

دويچه وله: آقای معين که الان بعنوان يکی از کانديداهای پيشتاز مطرح شده ، از حالا خانم کولايی را بعنوان سخنگو يا وزير کابينه شان معرفی کرده اند. شما فکر می کنيد چنين تاکتيکی می تواند کمک بکند به اينکه محبوبيت آقای معين برود بالا؟ اصلا کارساز هست به عقيده ی شما؟

فريبا داودی مهاجر: خود شما صحبت از تاکتيک کرديد. اينکه اينها وعده بدهند ما دوتا وزير می گذاريم، يا وعده بدهند که سخنگوی مان را زن انتخاب می کنيم، اگرچه که باز يک گام به جلو است، ولی آن چارچوبهای فکری خيلی مهمتر از اين تاکتيک هاست و آنها بايد مشخص بشود. به نظر من خانم های ايرانی هم خيلی ريزبين و نکته سنج هستند و تفکيک می کنند اينها را. اگر اين انتخابات مبتنی بر يک نگرش فکری باشد، خوب پسنديده است. ولی اگر که نه،‌ تنها يک تاکتيک باشد، به نظر من اين ضربه است. چون می شود يک استفاده. اين نه تنها در مورد حقوق زنان، بلکه در مورد حقوق کودکان، جوانان هم بايد اتفاق بيفتد. چون ما بهرحال نه خرده جنبش داريم که در ایران كار ميكنند. باید همه ی کانديداها در مورد اين خرده جنبش ها بيايند و تکليف خودشان را روشن بکنند.

دويچه وله: بررسى كلمه رجال كه در بحث هاى اوليه رياست جمهورى داغ بود، به فوريت فروكش كرد. آيا به عقيده شما فرصت خوبى نبود تا با تكيه به همين مسائل حدود تلقى قانونگزاران را از تبعيض جنسيتى روشن كرد؟

فريبا داوودى مهاجر: البته تلاش هايى شد. مقاله هايى نوشته شد. فعالان حوزه زنان اگر چه برايشان بسيار مهم بود كه كلمه رجال معنا بشود، اما همواره اين سوال را نيز از خود ميكردند كه اگر ما تكليف اين را هم روشن كنيم، آن اتفاق عملى كه مى افتد چيست و در مدل هاى باور نسبت به زنان تغييرى صورت ميگيرد؟ آيا اگر ما يك رييس جمهور زن هم داشته باشيم، لزوما با دغدغه زنان فعاليت ميكند؟ به نظر من بودن چند زن در چند پست سياسـى نيست كه تغيير ايجاد ميكند. داشتن اين تفكر و حساس بودن نسبت به مسئله زن است كه تغيير ايجاد ميكند. چنين تفكرى در بخشى از زنان فعال در ايران بود اما ما همان دوران درباره كلمه رجال كار كرديم.

كلمه رجال اصلا در پيش نويس قانون اساسى نيامده است. صبح مذاكرات، كلمه مرد بوده و بعد عصر آن روز كلمه رجال آمده و مهمتر از همه اين كه قانون اساسى يك سند ملى است و در آن آمده كه تمام اسناد ملى بايد به زبان فارسى نوشته شود. اساسا شوراى نگهبان نمى تواند كلمه رجال را به مفهوم عربى آن معنا كند. واقعا اگر ما زنى را بعنوان رييس جمهور داشته باشيم ولى ايشان دغدغه مسائل زنان را نداشته باشد يا درسايه سياست ورزى هاى مردانه قرار داشته باشد، ما چه تغيير مثبتى را ميتوانيم در وضع زنان كشورمان ايجاد كنيم؟