فرخنده مدرس/تكاپوى فرهنگى در عصر رضاشاهى
۱۳۸۴ مرداد ۳۱, دوشنبهمصاحبه گر: جمشید فاروقی
دویچه وله: خانم مدرس شماره ۲۳ نشریه «تلاش» نگاهی دارد تاریخی به تکاپوی فرهنگی در دوره ی رضاشاهی، یعنی در فاصله ی سالهای ۱۳۰۰تا ۱۳۲۰. کمی اگر ممکن است پیرامون محتویات این شماره اطلاعاتی در اختيار شنوندگان ما قرار بدهید.
فرخنده مدرس: این شماره ويژه در حقیقت از چارچوب ويژه نامه هایی ست که در آن «تلاش» به گذشته ی نزدیک تاریخ معاصر ایران می پردازد. و پرداختی ست که سعی می کند از دل آن رابطه و نسبت امروزمان را با دیروز توضیح بدهد، بخصوص رابطه میان آنچه امروز می گوییم و ارزشهایی را که امروز از آنها دفاع می کنیم با این گذشته روشن بکند و احیانا جای پای مطالبات و خواسته های امروز را در آن دوره ها جستجو و شناسایی بکند. این شماره در حقیقت دفتر دوم یا مکمل «تلاش» شماره ۲۰ یا «ويژه نامه ی رضاشاه» است. اگر ما در آن شماره نتایج انقلاب مشروطه و سرنوشت سیاسی آن را تا مرحله کودتای ۱۲۹۹ و شرایط اجتماعی ـ سیاسی جهانی که ایران در آن سالها داشت را در دست بررسی قرار دادیم، در این شماره آنچه پی گرفته ایم سرنوشت آن ایده های فرهنگی و اجتماعی ای بود که نطفه های آن از آغاز جنبش مشروطه آشکار شده بود و این ایده ها و آماج های فرهنگی، ادبی، تاریخی و سیاسی توانست به محض استقرار امنیت و آرامش در ایران بتوسط گروه قابل توجهی از روشنفکران جامعه در عرصه های مختلف متحقق بشود و ما در این شماره ويژه به دستاوردهای فرهنگی ـ اجتماعی این گروه بزرگ از روشنفکران پرداخته ایم و سعی کرده ایم مضمون نشریه را در سه عرصه ی ادبیات، هنر، تاریخنگاری و اندیشه ی سیاسی البته بطور بسیار مختصر و فشرده بدست بررسی بسپاریم.
دویچه وله: خانم مدرس، در همین رابطه ای که گفتید، اینکه می شود به این شماره بعنوان یک شماره ی مکمل در ارتباط با آن شماره ی ويژه ای که برای رضاشاه داشتید نگاه بشود، آیا قصد خاصی در انتخاب رضاشاه داشته اید یا اینکه این یک بخش از پروژه ای بزرگتر است؟
فرخنده مدرس: همانطور که گفتم، در واقع دوران رضاشاه در دوره ی کل تاریخ معاصر ایران برای خودش یک مشخصات و ويژگی هایی دارد و باید بررسی های دقیقتری روی آن انجام بگیرد. ما در آن شماره ويژه ی رضاشاه بیشتر مسئله را متمرکز کرده بودیم روی مسایل سیاسی و اقتدار سیاسی و شرایط اجتماعی ای که به این اقتدار سیاسی ختم شد. ولی در حین بررسی این دوره ما با چهره های بسیار پراهمیتی در عرصه ی اجتماعی و روشنفکری، در بدنه ی روشنفکری و جامعه مواجه شدیم و دیدیم که تحولات این دوره خیلی وسیعتر از عرصه ی سیاست است و نمی شود همه را فقط در عرصه ی حکومت، سیاست و اقتداری که در واقع نمادش رضاشاه بود، خلاصه کرد و از انصاف بدور است. به همین خاطر به این نتیجه رسیدیم که این دوره اولا احتیاج به بررسی های خیلی گسترده تری دارد در زمینه های گوناگون و بعد هم، باید مرکز توجه را در یک شماره ی ويژه روی جریان روشنفکری ای که اینبار شاید از دوره های استثنایی تاریخ ایران هست، اینبار در جهت و همسوی اقتدار سیاسی، با توجه به نوگرایی و حرکت بسمت آینده که جزو مشخصات این مجموعه بود و در واقع جامعه را بحرکتهای عمیقی، به مسیر حرکتهای عمیقی انداخت. به همین خاطر ما تصمیم گرفتیم که در این شماره ی ويژه این روشنفکران و حاصل و دستاوردها و تاثیرات عمیقی که روی جامعه ایرانی به لحاظ فرهنگی، سیاسی و اساسا هویتی گذاشتند را بررسی کنیم. و فکر می کنم که هنوز این دوره برای بررسی جای بسیاری دارد و ما تازه توانسته ایم یک سرتیترهایی را نسبت به این دوره مطرح بکنیم.
دويچه وله: با سپاس از شما كه وقتتان را در اختيار شنوندگان دويچه وله قرار داديد.