عکسهای خاطرهانگیز • دفتر و کتابهای قدیمی مدرسه
عکسهای خاطرهانگیزی از گروهی از مخاطبان دویچه وله را در این مجموعه میبینید. عکسهایی از پنکه قدیمی خانه مادربزرگ، دفتر و کتابهای زمان مدرسه و عکسهایی بسیاری قدیمی از مدرسههای دهه ۳۰ و ۴۰ در ایران.
این دفتر املاها یادگار دوران مدرسه من است. این دفترها نیمی از خاطرات مدرسه را برایم زنده میکند. بعضی وقتها با دیدن این دفترها دلم میخواهد به دوران مدرسه حتی با وجود اذیتهایی که سیستم آموزشی دوران ما داشت، برگردم - عکس: الناز
درست یادم نیست اما فکر کنم ۱۲ ساله بودم که این واکمن را خردیم. زمان ما کاست بود که باید یک گلچین از آهنگهای مورد علاقه را روی آن ضبط میکردیم و همیشه هم یک خودکار همراه داشتیم که وقتی نوار پیچید با خودکار درستش کنیم - عکس: الناز
این عکس مربوط به سال ۱۹۶۶ میلادی است. زمانی که من دو سال داشتم و همراه پدر و مادرم از مسجد سلیمان به تهران مهاجرت کرده بودیم. مادرم همچنان از لباس بختیاری که پوشش آن منطقه است استفاده میکرد، در حالی که پدرم کت و شلوار به تن دارد. مادر تا حدود پنج سال از آن تاریخ همچنان از این لباس استفاده میکرد اما پس از آن همرنگ جماعت شد - عکس: بهرام علی بکی
دفتر کار کلاسی دوره کودکستان یا آمادگی من - عکس: Mahsoon
مربی خوش ذوق و باسلیقه در یک شهر کوچک شمال شرق ایران به نام بجنورد در انتهای سال تحصیلی نام تمام همکلاسیها را نوشته است. با دیدن این نامها یاد کودکستان قدیمی با در و پنجره آبی و نیکمتهای کوچک افتادم - عکس: Mahsoon
عكسی که حدود ۴۰ سال قبل در مدرسه ثبت شد - عکس: محمد ابراهيم يزدانی
پنکه قدیمی که سالها شوید و نعناعهای مادربزرگم را خشک کرد - عکس: بهمن نجفی
این عکس مربوط به حدود ۵۰ سال پیش در روستایی از توابع همدان است که مردم در روز عروسی درکنار جشن و پایکوبی بازیهای جالبی داشتند. این عکس مربوط به یکی از همان بازیها است - عکس: روحالله عبادی