عکاسى خبرى و عکاسان جوان در ايران
۱۳۸۴ اردیبهشت ۶, سهشنبهبه موقع در مکان مناسب است.
پيمان هوشمندزاده يکى از عکاسان موفق نسل جوان است که در زمينههاى مختلفى کار کرده است. او در همکارى با روزنامهها و مجلههاى گوناگون به کار عکاسى خبرى ميپردازد اما همواره خارج از چارچوب اين کار به تهيهى مجموعههايى با موضوعى مشحص نيز اقدام کرده است. يکى از مجموعه عکسهاى او تصوير کمربند مردانى است که مقابل دوربين ايستادهاند. اين مجموعه بهار سال گذشته در جشنوارهى «دوردست نزديک» در برلين به نمايش گذاشته شده بود. اخيراً نيز عکسهاى اين مجموعه همراه با چند عکس ديگر هوشمندزاده در نمايشگاهى در نيويورک به نمايش درآمدهاند. اين نمايشگاه که آثار تعدادى از هنرمندان ايرانى را گردآورده بود تا پانزدهم ماه آوريل در گالرى «Kashya»ى نيويورک برپا بود:
«اين نمايشگاه نزديک يک ماه و نيم در نيويورک بپا بود و کسى که کل کارها را سازمان داده بود فرهاد مشيرى بود. ميشود گفت که کارها به نوعى کارهاى «پاپ» هستند. کارهايى هم که من داشتم يک سرى عکس سبيل بود و يک سرى هم عکس از کمربند که تقريبا همه را در تهران گرفته بودم. من مجموعا ۱۷ تا عکس داشتم و ظاهرا آنطور که شنيدهام نمايشگاه خوبى بوده.»
مجموعهى ديگرى از عکسهاى پيمان هوشمندزاده که سال گذشته در يک نمايشگاه انفرادى و در گالرى گلستان تهران به نمايش گذاشته شده بود «اهالى کافه شوکا» نام داشت. کافه شوکا يکى از کافههايى است که محل تجمع و ديدار هنرمندان و نويسندگان جوان است:
«آن کلا عکسهايى بود که در موت يکى دو سال در کافه شوکا عکاسى کرده بودم. آن هم، چون کمتر پيش ميآيد که از عکسهاى مستند در ايران نمايشگاهى گذاشته شود، نمايشگاه بدى نبود. من خودم راضى هستم.»
در کافه شوکا گاهى نويسندگان صاحبنام نيز تردد ميکنند اما هوشمندزاده عکسهاى اين مجموعه را تنها به چهرههاى مشهور اختصاص نداده است و در ميان عکسهاى «اهالى کافه شوکا»:
«همه جور آدم بود، هم آدم معروف بينشان بود و هم مشتريهايى که آنجا پاتوقشان است. يک جورى تنظيم کرده بودم که زياد آدمهاى معروف نباشند که بتوانيم خود کافه را هم بشناسيم.»
هوشمندزاده سال گذشته، در نمايشگاه جمعى ديگرى در پاريس نيز شرکت کرده بود. او ضمنا در روزهاى اقامت خود در برلين تعدادى عکس گرفته بود که بخشى از آنها در يک مجموعهى ۱۶ عکسى جايزهى سوم بينال عکاسى ايران را نصيب او کرد. پيمان هوشمندزاده که دانشآموختهى دانشگاه آزاد است همچون بسيارى از فارغالتحصيلان رشتهى عکاسى اين دانشگاه بخشى از وقت خود را صرف عکاسى خبرى کرده که به اعتقاد بسيارى در دو دهه ى اخير رشد کيفى و کمى بسيارى داشته است.
برخى معتقدند که دوران انقلاب، جنگ ايران و عراق و همچنين برخى حوادث طبيعي، ايران را مدتها در کانون اخبار جهان قرار داده بود و همين امر زمينهساز رشد و تحول عکاسى خبرى در ايران بوده است. از سوى ديگر، بهويژه در سالهاى اخير، بسيارى از منتقدان، چه در ايران و چه در کشورهاى ديگر، اعتقاد دارند که با توجه به رشد کيفيت دوربينهاى ديجيتال و ارزانتر شدن نسبى بهاى آن، توفيق عکاسى خبرى بيش از آنکه به توانايي، ذوق و دانش عکاس مربوط باشد تابع امکانات فنى و حضور بهموقع در مکان مناسب است. هوشمندزاده معتقد است پتانسيل موجود در عکاسى خبرى ايران براى مطرح شدن در سطح بينالمللى به عوامل ديگرى وابسته است:
«عکاسى خبرى خيلى به خبر وابسته است؛ اگر ايران در اخبار باشد وضعيت عکاسى هم خوب است و وقنى ايران در اخبار نيست همه چيز از بين ميرود و انگار ما اصلا چنين عکاسانى نداريم. ولى در مجموع اين پتانسيل در عکاسهاى ما هست و عکاسهاى خبرى خوبى هستند.»
به اعتقاد او بالا رفتن سطح روزنامهنگارى در ايران باعث شده که عکسهاى بهترى در مطبوعات عرضه شود:
«من فکر ميکنم بيشتر از آنکه عکاسى ما تغيير کرده باشد روزنامه نگارى و روزنامهنگارهاى ما تغيير کردهاند. يعنى آنها هستند که حالا عکس را بهتر ميشناسند و اين تاثير گذاشته که چه عکسهايى چاپ بشوند. سردبيرهايمان بهتر شدهاند وگرنه من فکر ميکنم که عکاسى ما، نميخواهم بگويم پيشرفت نکرده، اما هميشه از خبرنگارى ما جلوتر بوده.»
هوشمندزاده که مجموعهاى از عکسهاى تازهى خود را براى نمايش در يک نمايشگاه انفرادى آماده ميکند، داستان و مقاله نيز مينويسد. از او تا کنون نوشتههاى بسيارى در مطبوعات منتشر شده و مجموعهاى از داستانهاى کوتاهش نيز با نام «دو نقطه» به وسيلهى انتشارات آرويچ به چاپ رسيده است.
بهزاد کشميريپور، گزارشگر صداى آلمان در تهران