1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

عيسى سحرخيز / سخنرانى بوش در باره آزادى و تهديدهاى امريكا عليه ايران

۱۳۸۳ بهمن ۲, جمعه

در كانون نطق بوش در مراسم آغاز دوره دوم رياست جمهورى‌اش در امريكا موضوع گسترش دموكراسى و آزادى در سراسر جهان نشسته بود.. در اين نطق سخنى از عراق و وضعيت آن و تهديد عليه ايران در ميان نبود. اما با توجه به اينكه تنها چند روز از انتشار تهديد احتمالى امريكا عليه ايران ميگذرد، بسيارى از ناظران سياسى نطق بوش را نيز در رابطه با تهديدهاى اخير وى تحليل ميكنند. براى دانستن اينكه محافل سياسى و مردم ايران چه برداشتى از تهديد

https://p.dw.com/p/A4C2
عيسى سحرخيز
عيسى سحرخيزعکس: DW

�اى اخير و نطق بوش دارند، صداى آلمان از عيسى سحرخيز، روزنامه نگار و تحليلگر مسايل سياسى ايران دعوت به مصاحبه كرده است.

مصاحبه ‌گر: كيواندخت قهارى

دويچه وله: آقای عيسی سحرخيز، محافل سياسی در ایران چه واکنشی به سخنان ديروز جورج بوش نشان می دهند؟

عيسی سحرخيز: همان گونه که مطلع ايد، صحبت ها و مراسم آقای بوش پنج شنبه شب به وقت ايران و در واقع تا نيمه های شب به طول انجاميد و با توجه به اينکه امروز هم در ايران تعطيل رسمی و مصادف با عید قربان بوده، نماز جمعه نيز برگزار نشده است. تا ما بتوانيم واكنش رسمی يا حزبی را ببينيم كه نسبت به اين صحبتها چه ميتواند باشد. اما فکر می کنم كه از چند ساعت ديگر كم كم در سايت های خبری و يا در تلکس خبرگزاری های ايران شاهد واکنشهای مختلفی باشيم. اما با توجه به سخنان ديگر مقامات آمريکايی و گزارشی که ارائه شده و همينطور صحبتی که قبل از آن آقای ديک چينی، معاون رييس جمهور و يا خانم کانداليزا رايس در مورد ايران در برابر کنگره داشتند، اين نکته روشن است که سياستها و برنامه های دولت جديد آمريکا با حساسيت ويژه ای از جانب محافل دولتی، سياسی، حزبی و مردم ايران دنبال می شود. و اين تصور در جامعه وجود دارد که کاخ سفيد برنامه های جديدی را برای ايران طراحی کرده و نگاهش به روند تحولات در ايران در زمينه های مختلف است. از موضوع برنامه های هسته ای گرفته تا حقوق بشر و روند مردم سالاری و چگونگی برگزاری انتخابات رياست جمهوری ايران در خرداد سال ۱۳۸۴. تاکيد سخنان بوش بر روی آزادی، مردم سالاری و اين نکته که آمريکا در اين قرن جديد آزادی را در سراسر جهان به تمام سکنه ی آن ندا می دهد و يا بعبارتی ديکته می کند، و اينکه آزادی قدرت را در کشورها تهديد می کند، خود بيانگر رويکرد جديد دولت بوش به بحث دمکراسی و آزادی در جهان است. و به نظر می رسد که بوش در ۴ سال آخر حکومت خود، ديگر نگرانی از انتخابات آينده ندارد و تلاش می کند قاطعيت آمريکا را به جهانيان نشان دهد و اين قاطعيت می تواند استفاده از قدرت قهريه باشد، همانگونه که خود او نيز بيان می کند.

دويچه وله: آقای سحرخيز، روحيه ی مردم را چگونه می بينيد و چه واکنشهايی را مشاهده می کنيد؟

عيسی سحرخيز: همانطور که گفتم، به دليل شرايط ديشب و امروز و همچنين تعطيلی عيد قربان و همچنین عدم انتشار روزنامه ها و يا برنامه های ويژه ی عيد قربان شرايط طوری نبوده که مردم در جريان اين موضوع قرار بگيرند.

دويچه وله: آقای سحرخيز، منظور من بعد از انتشار گزارش سيمور هرش است.

عيسی سحرخيز: گزارشهای اوليه، پيش از صحبت های آقای بوش و تاکيدهايی که بر روی مسايل ايران ميشود و آن را باز خطری در نقطه يا جبهه ی اول مخالفت های آمريکا نشان ميدهد، حساسيت مردم ايران را برانگيخته و به همين خاطر اخبار و مسایل را به صورت دقيق دنبال می کنند و منتظرند ببينند که نخبگان و گروههای مرجع چه جمع بندی را دارند. طبيعتا اينگونه اظهارات می تواند واکنشهای مردم را نشان دهد. به نظر من هنوز در طول اين چند روز گذشته زود است که ما دقيقا بدانيم واکنش مردم چيست. البته اين مسئله طبيعتا حساسيت مردم را برانگيخته و شاخکهای خبری آنان را چنان حساس کرده که مسايل را دقيق پيگيری کنند تا بدانند که در داخل چه اتفاقی دارد ميافتد و در آمريکا و در کاخ سفيد چه موضوعی مورد پيگيری ست.

دويچه وله: در نطق ۱۹ دقيقه ای ديروز رييس جمهور بوش در آغاز دوره ی دوم رياست جمهوريش ۴۷ بار کلمه ی آزادی آمده است. بوش هدف خود را گسترش دمکراسی و آزادی در جهان خوانده است. اين نطق را چگونه تعبير می کنيد، سخنان بوش برای شما تا چه حد قابل اعتماد است؟

عيسی سحرخيز: نطق بوش و تاکيد مکرر وی بر آزادی و ورود به اين بحث از زاويه های گوناگون و تصريح اين نکته که تامين امنيت ملت آمريکا امری مبرم و خواست زمانه است و اين هدف نهايی جهان کنونی ست، نشان می دهد که آمريکا در تلاش خواهد بود که سياست خارجی خود را هرچه بيشتر فعال کند. و اين فعاليت به معنای اعمال فشار و حتا اعمال زور عليه ديگر کشورهاست. کاخ سفيد طبيعتا آن کشورهايی را که بعنوان کشورهای فاقد آزادی و مردم سالاری به جهان معرفی می کند، آنها را زير ذره بين خواهد گرفت. و به همين جهت است که ما مشاهده می کنيم که بوش در نطق خود می گويد، که بعضی ها کوشيده اند قاطعيت آمريکا را زیر سوال ببرند و نسبت به آن شک کنند. بوش تلاش می کند که اين قاطعيت را به گونه ای در اين ۴ سالی که در پيش روی دارد، نشان دهد و همانگونه که تصريح کرده است كه از آمريکا و دوستانش، حتا اگر لازم باشد، با توسل به قوه ی قهريه دفاع خواهد کرد، همه ی اينها نشانه ها و قرائنی ست که بيانگر اين نکته است،‌ که کاخ سفيد می خواهد از زورمداری آمريکا در شرايط جديد استفاده کند، و به عبارتی تلاش می کند برای بسط مردم سالاری و آزادی اين موضوع را از نگاه آمريکا در سراسر جهان ديکته کند. آنچه بوش می گويد، کسانی که در سختی و عدم آزادی زندگی می کنند بايد بدانند که آمريکا به آزادی آنها توجه دارد، اصلاح طلبان دمکرات و تبعيدی ها می دانند که آمريکا آنها را آنطور که بايد می بيند، در واقع نکته ی کليدی بحث بوش است. اين نکته می تواند به دخالت در امور داخلی کشورها تا مرز تغيير رژيم ها، البته به کمک نيروهای اپوزيسيون داخلی و خارجی، تفسير شود. و يا اينکه به قوه ی قهريه به بهانه ی حمايت از اين جريانها متوسل شود. البته در اين سخنان پاردوکسی وجود دارد و خود می تواند پوست خربزه ای باشد که زير پای حکومتهای اقتدارگرا افتاده است. آنها می توانند به بهانه ی سخنان بوش تمامی مخالفان خود، تمام نيروهای اپوزيسيون قانونی، فعالان سياسی و مطبوعاتی و سازمانهای حقوق بشر را آمريکايی يا عامل آمريکا بخوانند و سرکوب آنها را تشديد کنند. اما،‌ چنين اقدامى نيز خود بهانه ی بيشتری را به کاخ سفيد خواهد داد تا خطر تهديد آمريکا را تشديد کند و به عبارتی سخنان آمريکا خود بهانه ای برای سرکوب بيشتر نيروهای دمکرات و اصلاح طلب از جانب اقتدارگرايان شود و فراهم آورنده ی زمينه ی برخورد، حتا برخورد نظامی محدود يا گسترده خواهد بود.

دويچه وله: اگر بخواهيم نگاهی داشته باشيم به رابطه ی دولت و مردم در ایران و در اين زمينه سوالی را مطرح کنيم، می خواستم از شما بپرسم که اگر بوش بخواهد در ايران تهديد به حمله ی نظامی را عملی کند، به نظر شما با اتکا به چه مشاهداتی و نوع رابطه ی ميان دولت و مردم در ايران می تواند اينکار را بکند؟

عيسی سحرخيز: تصور و حدس من اين است که آنچه آمريکايی ها طی اين چند هفته ی جاری، مستقيم و غیرمستقيم، در رابطه با مسايل داخلی ايران گفته اند، نگاه به تحولات آینده ی ايران و بويژه چگونگی برگزاری انتخابات دوره ی نهم رياست جمهوری دارد و اينکه آيا رييس جمهور آينده نماينده ی مردم هست و يا يک نماينده یا رييس جمهور فرمايشی و به اصطلاحی کارپردازی در جهت اجرای منويات اقتدارگرايان. آمريکايی ها در حال حاضر با توجه به اين سناريو که احتمال دارد جريان اقتدارگرا بويژه گروهی با پيشينه ی نظامی و امنيتی و حتا نظاميان کنونی قوه ی مجريه را نيز در پی يک انتخابات فرمايشی و غیرآزاد در دست بگيرند و از نمايندگان مردم نباشند، بلکه نهايت ٪۱۰ مردم را نمایندگی کنند در حال آماده ساختن خود و جهانيان برای برخورد با يک جريان تندرو و افراطی هستند. آمريکايی ها به اصطلاح در حال ريختن آتش تهيه برای حملات آينده ی خود هستند. لذا در صورتی که جريان اقتدارگرا از خود خردمندی نشان ندهد و کماکان به نقض حقوق بشر بپردازد، آزادی ها را محدود کند، مطبوعات را ببندد يا اندک روزنامه های باقيمانده را مجبور به اعمال سانسور و خود سانسوری کند و در نهايت مانع برگزاری انتخابات آزاد شود و همچون مجلس فرمايشی بخواهد دولتی فرمايشی را به سر کار بياورد، آنگاه ما بايد شاهد يک توافق پشت پرده و یا تقويت خطر درگيری ميان دو جريان اقتدارگرا در آمريکا و ايران، در آينده باشيم. در صورتی که در جریان يک انتخابات غیرآزاد ۲ جريان راست افراطی بر ایران و آمريکا در تابستان آينده حاکم شوند، آنگاه توافق پشت پرده می تواند به سرکوب هرچه بيشتر در داخل در ازای بخشش منابع اقتصادی و یا بستن قراردادهای کلان نفتی با آمريکايی ها بيانجامد. در غير اينصورت خطر درگيری، چه در سطح محدود يا گسترده، به نظر اجتناب ناپذير می آيد.

دويچه وله: آقای عيسی سحرخيز از شما برای شرکت در اين مصاحبه بسيار سپاسگزارم.