عراقيان ديروزين خارج از كشور، بيگانگان امروزين در وطن
۱۳۸۴ دی ۲۰, سهشنبهازگويى مشكلات اين دسته از نوجوانان، گزارش زير را تهيه كرده است:
اينجا شهر سليمانيه در كردستان عراق است. در اين شهر مدرسهاى براى فرزندان عراقیهايی كه پيشتر مقيم خارج از كشور بودهاند و اكنون به وطن بازگشتهاند، تاسيس شده بنام مدرسهى ”گاشا“. اين مدرسه از سال ۲۰۰۴ با اين هدف بنا شد تا شاگردان، ارتقاء تحصيلى پيدا كرده و با موطن جديد خود تطبيق يابند. هدفى كه با موفقيت اندكى همراه بود.
در حياط مدرسه نوجوانانى را مىبينيم كه گاه به زبان آلمانى و گاه به لهجه سورانى ـ كردى صحبت مىكنند. ريشه مشتركى كه آنها را به هم مىپيوندد اين است كه والدين همهى آنها از شمال عراق منشاء گرفتهاند. قادر پسرى ۱۷ ساله است كه پيش از اين در شهر كلن آلمان زندگى مىكرد و ۴ ماه پيش با والدينش به عراق بازگشت.
قادر: در اولين ماهها همه چيز برايم مبهم بود. افسرده بودم و كارم تنها گريه بود. بيرون نمىرفتم، همانطور كه هنوز هم بيرون نمىروم. كسى را اينجا نمىشناسم. مردم اينجا يك جور ديگرند. هيچ كارى نمىتوانى بكنى، هر كارى كنى مردم شروع مىكنند به غيبت كردن از تو. افتضاح است.
دوستان قادر نيز وضعيت بهترى ندارند. براى همهى آنها تطبيق با فرهنگ و سيستم آموزشى عراق مشكل است. گاشا مدرسهاى دونوبته است. خردسالان پيش از ظهر مىآيند و از ساعت ۱۲ ظهر به بعد نوبت به بزرگسالان مىرسد. بدين ترتيب دانش آموزان روزانه ۴ ساعت تحصيلى را بايد اينجا طى كنند. آنان مىگويند: معلمها اغلب غايبند و نمىآيند، آنوقت مىرويم به حياط و وقت تلف مىكنيم.
مشكل ديگر اين است كه دانشآموزان، سابق بر اين در ۱۷ كشور مختلف زندگى مىكردند و از ۱۷ كشور مختلف تاثير پذيرفتهاند. با وجود اين همهى آنان مىتوانند به لهجه محاورهاى سورانى ـ كردى صحبت كنند، ولى نمىتوانند بخوانند و بنويسند. به همين دليل است كه اغلب آنها نمىتوانند زبان معلمشان و يا متون درسى را بفهمند. معلمان با اين مشكل برخوردى جزمى دارند و مىگويند كه اين مشكل به آنها ربطى ندارد و مربوط به والدين است.
مشكل بزرگ ديگر، مشكل فرهنگى است.
قادر: اينجا درس كه نمىخوانيم. بيشتر دعوا و بحث و جدل مىكنيم. به ما مىگويند به يكديگر به چشم خواهر و برادر نگاه كنيد. ما هم قبول كردهايم . ولى دو تا از پسرها عاشق دو تا از دخترهاى مدرسه شدهاند. عشق كه عيب نيست. ولى معلمان اين موضوع را نمىفهمند و ما را تهديد مىكنند كه اگر اينجور پيش برود دخترها را از پسرها جدا مىكنند.
مردم محل به حدود ۲۰۰ شاگرد اين مدرسه به چشم وصلههايى ناجور نگاه مىكنند. ساعت ۴ بعدازظهر كه مدرسه تعطيل مىشود، آنوقت بيرون در خروجى، عدهاى در كمينند كه شاگردان را به باد كتك بگيرند و يا حتى با چاقو زخمى كنند، اينجاست كه والدين به ميدان مىآيند تا جان فرزندانشان را در امان نگاه دارند.
اما بناى كار اين نبود. قرار بود گاشا مدرسهاى باشد كه به نوجوانان از خارج برگشته كمك كند تا عراق را خانهى خود بدانند و منزوى و خانهنشين نشوند. برنامه درسى اين مدرسه در ابتدا به نحوى طراحى شد تا معلمان و دانشآموزان از يكديگر بهرهاى دو جانبه ببرند. زيرا شاگردان اين مدرسه، خود معلمند، فنون و علومى را در خارج از كشور ياد گرفتهاند كه مىتوانند آن را به معلمان خود انتقال دهند. ليكن اهداف نخستين، نقش بر آب شدند و پروژه تحصيلى مدرسه در عمل نتيجهاى به بار نياورد. اما مشكل عمده به گفتهى قادر، پروژه تحصيلى نيست، مشكل اين است كه رفتار شاگردان در چارچوبهاى پذيرفته شدهى معلمان نمىگنجد.
قادر: مىگويند كه مدرسه را براى ما تأسيس كردهاند و باز مىگويند كه مدرسه را بخاطر ما خواهند بست. مىگويند، اگر رفتار خود را تغيير ندهيم مدرسه را تعطيل مىكنند. معلمان با ما رفتارى توهينآميز دارند، آنوقت انتظار دارند كه جوابشان را ندهيم، ولى ما جواب مىدهيم. ما مثل شاگردان مدارس ديگر نيستيم كه از معلمهاى خود بترسيم. از هيچ كسى نمىترسيم.
اما از دنياى شاگردان كه بگذريم بايد به آن طرف حياط به جايگاه مديران نظرى بيفكنيم. دفتر بين چهار مدير تقسيم شده است. يكى از آنان نگار اسمالى محمود، كارمند سابق سازمان ملل متحد است كه در اينجا مديريت امور شاگردان مسنتر را به عهده دارد.
نگار اسمالى: روزى نيست كه اينجا مشكلى نداشته باشيم. معلمها نمىتوانند با رفتار شاگردان كنار بيايند. محصلان اينجا با ديگر مدارس عراق فرق مىكنند. بطور مثال مدرسه در حال حاضر به يك دبير فيزيك نياز دارد. ولى هيچ دبير فيزيكى حاضر نيست كه بيايد اينجا و كار كند.
نگار اسمالى هم مانند شاگردان مدرسهى گاشا نمىداند فردا چه خواهد شد؟ او مىگويد، مشكل، برنامه درسى نيست. مشكل، ايجاد تفاهم بين معلمان و شاگردان است. اگر مدرسه بسته شود، براى اكثر محصلان اينجا بسيار بد است. آن وقت مىتوان گفت برنامه تطبيق و پذيرش آنان در جامعهى ميزبان كه همانا وطن والدينشان است، بطور كامل شكست خورده است. اگر اينگونه شود هيچكدام از شاگردان اينجا مدرك پايان تحصيلات دوره دبيرستانى را نخواهند گرفت و نمىتوانند وارد دورههاى آموزشى بعدى و يا تحصيلات دانشگاهى شوند.