"عبور از مرز": اخراج یک دختر مسلمان از آمریکا • معرفی فیلم و گالری عکس
۱۳۸۸ تیر ۱۷, چهارشنبهانگار روسریای که "تسلیمه" همیشه به سر داشت، برای جلب نگاههای چپ همشاگردیهای آمریکائیش کافی نبود که حالا این دختر مقیم لسآنجلس یک گام هم فراتر میرود و در انشایش از افکار "آزادیخواهانهی مسلمانان" به دفاع برمیخیزد. این صحنهای از فیلم پرهیجان "عبور از مرز"، به کارگردانی واین کرامر (Wayne Kramer)، کارگردان بنام آفریقای جنوبی ـ آمریکایی است.
همکلاسیهای تسلیمه برای نشان دادن دشمنی با او دلایل دیگری هم دارند؛ این که مثلاً او بر "افکار آزادیخواهانهی" نهفته در فاجعهی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ مهر تأئید میکوبد که ملت آمریکا وبخشی از جهان را به عزا نشاند. بدشانسی تسلیمه این است که در انشای خود، به قدر کافی از این جنایت بیبدیل فاصله نمیگیرد و آن را به روشنی محکوم نمیکند. روشنساختن رابطهی تسلیمه با این اسلامگرایان افراطی برای مأموران امنیتی آمریکا، از اهمیت بیشتری برخوردار است تا کنکاش دربارهی "پیام نهفته در پس این حرکت" جنایتبار. یکی از این مأموران به صراحت میگوید: «اگر ریگی به کفش این جانیها نبود، میشد این حرفها را طور دیگری زد و پیام بهاصطلاح آزادیخواهانه را طور دیگری فرستاد.»
تسلیمه برای خواندن و فهمیدن همین "حرفها و پیامها"، پیش از نوشتن انشایش در اینترنت تحقیق کرده است و به "صفحات تبلیغی" این گروهها هم سر زده است. این را مأموران پلیس، پس از یورش به خانهی او و زیرورو کردن اتاق و حافظههای کوتاه و بلند کامپیوترش "کشف میکنند". این گشت رایانهای سبب میشود که یک مورد به مواردی که تسلیمه را "مظنون" به همیاری و همفکر بودن با تبهکاران واقعهی ۱۱ سپتامیر میسازد، افزوده شود...
هاریسون فورد، پلیس رئوف
تنها کسی که در این میان میتواند موضع تسلیمه را درک کند، هاریسون فورد است که در نقش ماکس بروجین، یکی از مأموران ویژهی ادارهی مهاجرت آمریکا، در فیلم "عبور از مرز" نقش بازی میکند: «آخر این دختر هنوز بچه است، به سن قانونی هم نرسیده!» بروجین، اصولاً مأمور خوشقلب و وظیفهشناسی است که اغلب بر سر دوراهی پیروی از ندای قلب یا انجام وظیفه قرار میگیرد و بیشتر اوقات آن راهی را برمیگزیند که خلاف جهت پیادهکردن موازین و بخشنامههای اداری و قانونی است.
ماکس بروجین در ابتدای فیلم نه تنها درگیر سرنوشت تسلیمه است، بلکه ناگزیر است پروندههای پیچیدهی دیگری را هم به سامان برساند. او به همکارش که اغلب کمتر از سرنوشتهای تلخ شخصیتهای فیلم متأثر میشود و بیشتر به انجام وظیفهی قانونی خود میپردازد، میگوید: «اینها تنها برگهای یک پرونده نیستند، اینها به زندگی انسانها مربوط میشوند.» در این صحنه هاریسون فورد، با چابکی و مهارت در حال پیچاندن فرمان الکترونیکی خودروی پلیس در پیچ تند گردنهای است تا از سقوط به درهی ژرفی که ناگهان ظاهر شده، جلوگیری کند. در حین انجام این مانور، صدای لاستیک چرخهای خودروی پلیس، فریاد خیرخواهانهی مأمور ویژهی ادارهی پلیس مهاجرت آمریکا را به پسزمینه میراند: هالیوود ناب.
فیلمی اپیزودگونه
هاریسون فورد خود را تنها مسئول زندگی تسلیمه نمیداند که پس از "مظنون" شناخته شدن، بازداشت و در یکی از "اردوگاههای جوانان" زندانی شده است. فورد باید به زندگی پر درد زن مکزیکیای که مجبور شده فرزندش را در صحرا رها کند، نیز بپردازد، به سرنوشت تلخ دختری برسد که قربانی "قتل ناموسی" شده، برای مردی که غیرقانونی در لسانجلس زندگی میکند و دچار بیماری قلبی است، هم دارو تهیه کند و مشکلات بیپایان دو پناهندهی کرهای، یک موزیسین بریتانیایی و یک هنرپیشهی استرالیایی و ... را هم حل کند.
کلاهی نمدی برای سوءاستفادهچیها
"عبور از مرز"، که اکنون در اغلب سینماهای اروپا به نمایش گذاشته شده، فیلمی است که از درهم بافتن رشتهسرنوشتهای انسانهای گوناگون از ملیتهای گوناگون در آمریکا، این "سرزمین امکانات بیپایان" تهیه شده و نسبت به فیلمهای مشابه خود (لسآنجلس ـ برخورد، جولیا) این امتیاز را دارد که مهاجران را تنها به عنوان قربانی به تصویر نکشیده، بلکه شرایطی که قربانیشدن آنان را بههمراه دارد را هم مطرح میکند: جامعهای پر از تضاد، استوار بر سیستم و قانونی که در بدترین حالات، سوءاستفادهی غیرانسانی از موقعیت ناهنجار مهاجران در آمریکا را ممکن میسازد: مأمور ادارهی مهاجرت که با دادن وعدهی صدور "گرین کارت" دختران طالب را شکار میکند و آنان را به بردههای ارضای تمایلات جنسی خود بدل میسازد، مأمور اف بی آییی که با تهدید به اخراج، مهاجران را از شهادت دادن در مواردی که به زیان او تمام میشود، باز میدارد و چاپخانهداری که با به جیب زدن مبالغی گزاف، مدارک جعلی چاپ میکند، از جمله کسانی هستند که دراین میان از این نمد کلاهی برای خود میدوزند.
راه راست بینتیجه
واین کرامر که با فیلم "همهچیز بهخاطر عشق" شهرت جهانی یافت، در"عبور از مرز" از نشان دادن حیلهها و نیرنگهایی که "قربانیان" این شرایط، خود نیز بهکار میگیرند تا در "مهد دموکراسی و آزادی آمریکایی" بسر برند، خودداری نمیکند. در این مجموعهی جنگ و گریز و حیله و ترفند و نیاز و شوربختی، این تنها ماکس بروجین است که با قلب مهربان و عواطف انسانی خود، از "راه راست" منحرف نمیشود. این قهرمان هالیوودی، تا پایان فیلم قهرمان میماند و یک تنه به مبارزهی خود ادامه میدهد.
برای تسلیمه ولی از دست ماکس بروجین هم کاری برنمیآید. او طبق قانون باید خاک آمریکا را به دلیل "خطرناک بودن" ترک کند و سرانجام هم اخراج میشود.
نویسنده: فهیمه فرسایی
تحریریه: کیواندخت قهاری