1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

«عبور از حس» در گالری خاک: گفتگو با محمد باقر ضیایی

۱۳۸۴ مهر ۱۳, چهارشنبه

پرفورمانس گونه‌ای هنر اجرایی است که از نمایش و هنرهای تجسمی بهره می‌گیرد تا «اتفاق افتادن» یک ایده‌ی هنری را در حضور و در ارتباط با مخاطب به نمایش بگذارد. محمد باقر ضیایی با همکاری چند هنرمند دیگر، زیر عنوان «عبور از حس» پرفورمانس‌‌هایی را تدارک دیده که نخستین آنها دوشنبه شب، در گالری خاک، اجرا شد. این برنامه‌ها تا ۲۲ مهرماه ادامه خواهد داشت.

https://p.dw.com/p/A677
عکس: AP

محمد باقر ضیایی با همکاری چند هنرمند دیگر، زیر عنوان «عبور از حس» پرفورمانس‌‌هایی را تدارک دیده که نخستین آنها دوشنبه شب، در گالری خاک، اجرا شد. در این پرفورمانس هنرمندانی به اجرای موسیقی، شعرخوانی و ارائه‌ی حرکات موزون می‌پردازند و ضیایی همزمان حسی را که در لحظه از آنها می‌گیرد بر پرده نقاشی می‌کند تا آن را از خود عبور دهد و به حاظران منتقل کند.

توضیح بیشتر این برنامه را از زبان خود ضیایی بشنویم:

«من از امروز یازدهم تا حدود ده دوازده روز دیگر در گالری خاک یک سلسله پرفورمانس دارم که به طور مشخص امشب در مورد همسایگی هنرها، یا Total Art، است. به عبارتی هنرهای تجسمی در مرکزیت این جریان قرار می‌گیرند و بین سایر هنرها ارتباط برقرار می‌کنند. هنر موسیقی هست، هنر حرکات موزون یا حرکتهای فرم بدن، به اضافه‌ی آواها، شعر، نویسنده و متن، و همه‌ی اینها از حس من عبور می‌کنند. در واقع حس من همه‌ی اینها را به عنوان نمادهای خود این هنرها می‌بیند و می‌گیرد. به این معنا که شاعر نیست که برای من شعر می‌خواند، بلکه این خود شعر است که در مغز من، در ذهن من و در فضا اتفاق می‌افتد.

من روی یک بوم به عرض هشت متر در دو متر، یعنی ۱۶ مترمربع را در عرض یکساعت کار کردم. بیشتر تخلیه انرژی‌ای است که از طریق این آحاد به من می‌رسد. یعنی اگر نوای ویلنسل هست این نوای به گونه‌ی یک رفت و برگشت در من تاثیر می‌گذارد و من آن را اجرا می‌کنم. البته آنچه را که به عنوان حس موسیقی هست نه این که من بخواهم خود موسیقی را بکشم.»

ضیایی برای شب دوم پرفورمانس دیگری تدارک دیده که در آن چهار حس عشق، آرزو، خشم و ناامیدی بر بومی مریع (۳ در ۳) با چهار رنگ آبی، سبز، قرمز و سیاه نقش خواهد بست. پرفورمانس شب نخست با استقبال بسیار حاضران روبرو بود. جوانی که خود دانشجوی رشته‌ی هنر است می‌گوید: «گذشته از حس زیبایی که این برنامه به من منتقل کرد خوشحالم که به این وسیله پرفورمانس نیز در ایران بهتر شناخته می‌شود.» ضیایی انگیزه‌ی خود را در اجرای این برنامه‌ها چنین توضیح می‌دهد:

«قصد من از ارائه‌ی این پرفورمانسها، من آدمی هستم که هم پرفورمانس کار می‌کنم و هم نقاشی، نقاشی مثل زمزمه‌های خود است. آدم با خودش کار می‌کند با خودش حرف می‌زند، مثل اتودهای اولیه است. با رنگ هنوز می‌شود کار کرد با قلم مو می‌شود کار کرد. دست به قلم مو نزدیکتر است تا این که احیانا بخواهم با ابر کار کنم. دیدید که امروز که کار می‌کردم از ابر کمتر استفاده می‌کردم و فقط روی سطحهای بزرگتر رنگ را با اسفنج می‌گذاشتم. البته هر چه نقش این وسائل کمتر باشد و بدن مستقیم‌تر کار بکند، بی‌واسطه‌تر مطرح بکند، حس به جریان کار نزدیکتر است. و اما این که پرفورمانس یک واقعه ایرانی می‌تواند باشد یا نه، یا در این شرایط می‌تواند اتفاق بیفتد یا نه، خب من تحصیلاتم بیشتر در فرانسه بوده و زندگیم را آن طرف گذرانده‌ام و تحت تاثیر هستم قاعدتا. ولی این تحت تاثیر به معنای آن نیست که من گزته برداری کنم و منتقل کنم. اتفاقا امروز اینجا دیدید که مفاهیمی که من اجرا کردم به هیچ وجه رنگ و بوی اروپایی نداشت. یعنی شعر شاملو یک چیزی یگانه و خودی است و مال خود ماست. حرکتهایی که من اجرا کرده یک مقداریش حرکت خط، کالیگرافی بود. فرم بدن در همه جای جهان به طور متعارف شناخته شده است. طبیعتا من با انسان کار کردم که یک مفهوم عام است. و نمی‌شود گفت که این اروپایی است. مسئله‌ی دیگری که باید مطرح کنم این است که جامعه‌ی ایرانی در فضای فرهنگی خودش این پرفورمانس سالهاست که اجرا می‌شود. منتها به نوع دیگری. مثلا در چیزی به نام تاتر روحوضی که در قدیم داشتیم که در آن پرسوناژها می‌توانسنند در یک شب نقشهای متفاوتی را بازی و در شبهای بعد نقشهای دیگر را بازی کنند این یک نوع پرفورمانس بود. منتها داستان حول یک محور تاتری اتفاق می‌افتاد که تکرار است. در پرفورمانس هنرهای تجسمی درست است که مفهوم طراحی می‌شود، درست است که مجبور هستید هنرپیشه‌هایی را که با شما کار می‌کنند سازماندهی، سازماندهی فضایی بکنید، ولی زیباترین پرفورمانس آن است، که من هم در شبهای بعد اجرا می‌کنم، که کار را منتقل کنیم به خود مردم که تماشاچی هستند. که ذهن آنها را در واقع با مفاهیم به بازی خواهم گرفت. و آنها جواب خواهند داد و خود من هم وارد این بازی خواهم شد. یعنی یک رفت و برگشت و پر شدن فضا با مفاهیم و با واژه‌ها. خود واژه‌ها هم دارای حجم هستند. این که کجا ثبت خواهد شد، حالا ما فیلم برداری می‌کنیم اما آنچه که مهم است، و آنجا هم گفتم، ذهن تماشاچی به عنوان یک حافظه‌ی جمعی و همیشگی است که می‌تواند به مدت یکسال، دو سال یا صد سال از نسلی به نسل دیگر منتقل بشود. قاعدتا من فعلا با نسلی که من را تماشا کردم کار کردم. و اگر هم به نسلهای بعدی منتقل بشود از طریق فیلمها و غیره منتقل خواهد شد.»

محمد باقر ضیایی که در موزه‌ی هنرهای معاصر تهران به کار مشغول است و تاکنون در آنجا نیز اجراهایی داشته، شب چهارشنبه پرفورمانسی در این موزه اجرا خواهد کرد که موضوع آن «حافظه‌ی موزه» است. او قصد دارد با توجه به برگزاری نمایشگاه «جنبش هنر مدرن» که در آن برای نخستین بار گنجینه‌ی موزه‌ی هنرهای معاصر تهران به نمایش گذاشته شده، و ختم دوره‌ی ریاست علیرضا سمیع‌آذر نیز بود، در پرفورمانسی همه‌ی کسانی را که در طی سی سال فعالیت این موزه، در این مکان به کارهای مختلف مشغول بوده‌اند به صحن موزه بکشاند.

در ادامه‌ی برنامه‌های گالری خاک، از پنج شنبه شب (۱۴ مهر ماه) پرفورمانس دیگری اجرا خواهد شد که در روزهای بعدی نیز ادامه خواهد داشت. ضیایی در شب آخر، ۲۲ مهر، با دعوت از چند صاحب‌نظر پرفورمانسی اجرا خواهد کرد که محورش خود پرفورمانس و مفهوم خلاقیت است:

«افرادی که شرکت می‌کنند به عبارتی پایه‌های اصلی بحث را تشکیل خواهند داد. که در واقع بررسی این سه چهار موضوعی خواهد بود که من کار کردم. به اضافه‌ی این که خلاقیت چگونه اتفاق می‌افتد و پرفورمانس چیست، یعنی مسائل کاملا تئوریک. آقای حمید سوری که در موزه‌ی هنرهای معاصر همکار من هستند و یکی از برجسته‌ترین تئوریسینهای این موضوع هستند، تقبل کردند با من در این جمع به بحثی بنشینیم که اسمش حجم واژه، یا حجم مفهوم است و سعی می‌کنم فضای گالری را با این بپوشانم. ارجاع من به تماشاچی که همه جا خواهد بود این اسنت که من در واقع ذهن آنها را به کمک بگیرم و روی واژه‌ها و مفاهیم کار می‌کنیم؛ راجع به خلاقیت راجع به پرفورمانس، راجع به این که چگونعه اتفاق می‌افتد، راجع به هنر ایران، هنر جهان. در واقع درآنچه که بر محور اصلی خلاقیت ممکن است مطرح می‌شود و من در این شب آخر مورد بحث قرار خواهم داد تماشاچی هم شرکت خواهد کرد. در واقع تماشاچی وجود ندارد. همه‌ی ما در آن جمع، حالا بیست نفر، سی نفر یا پنجاه نفر، در این اتفاق افتادگی مقطع زمانی شرکت خواهیم کرد.»

پرفورمانس گونه‌ای هنر اجرایی است که از نمایش و هنرهای تجسمی بهره می‌گیرد تا «اتفاق افتادن» یک ایده‌ی هنری را در حضور و در ارتباط با مخاطب به نمایش بگذارد. «عبور از حس»، که ضمنا تلاشی برای مفهوم کردن این هنر است، روز جمعه ۲۲ مهرماه به آخر می‌رسد.

بهزاد کشمیری‌پور، گزارشگر صدای آلمان در تهران