طعم تلخ و شیرین لبنانی "عشقهای ممنوعه"
۱۳۸۸ تیر ۱۲, جمعهلبنان به آن دسته از کشورهای اسلامی تعلق دارد که نشانههای زندگی مدرن غربی در آن بیشتر از سایر کشورهای مسلمان دیگر مشاهده میشود. در کنار مسلمانان، بخشی از جمعیت این کشور را مسیحیان نیز تشکیل میدهند. اما با این همه در برخی موارد باز هم جنبههایی از عرف و مذهب روی خود را، به ویژه به جوانان نشان میدهند و موجب میشوند تا دختران و پسران لبنانی نیز با همان مشکلاتی دست و پنجه نرم کنند که همسالانشان در کشورهای دیگر از سر میگذرانند. "عشقهای ممنوعه" نمونهی یکی از همین مشکلات است که لارا و علی طعم آن را به خوبی چشیدهاند.
لارای ۲۷ ساله مسیحی است و علی مسلمان شیعه. هر دوی آنها جزو نسل جوان جامعه هستند که چندان پایبند به مذهب در زندگیشان نیستند. برای همین هنگامی که آنها ۶ سال پیش با یکدیگر در دانشگاه آشنا شدند، چندان به دین خود توجهی نداشتند.
اما با این حال در همان ابتدا موج مخالفتها به خصوص از سوی خانوادهی لارا آغاز شد: «آنها سعی میکردند از هر استدلالی برای منصرف کردن من از ادامهی رابطه استفاده کنند. یکی از استدلالها این بود که ما از دو جامعهی مختلف هستیم و دو خانواده هیچوقت همدیگر را درک نخواهند کرد؛ تازه مردم چه میگویند؟ بعد از آن هم میگفتند که اگر علی زمانی تو را مجبور کند که چادر سر کنی چه؟ بچههای شما چه مذهبی خواهند داشت؟»
برای لارا که یک زن لبنانی مستقل است، درک اینکه در پس ظاهر مدرن کشورش هنوز چنین تفکراتی حاکم است، دشوار بود. پس از همان زمان بود که او وارد دوران سخت بحث و جدل با خانوادهاش شد و در تمام این مدت همواره ترس از دست دادن علی مثل سایهای همراه او بود: «جنگ سختی در ذهن من راه افتاده بود. نمیخواستم مجبور به انتخاب بین علی و والدینم شوم، زیرا هر دو طرف را دوست داشتم.»
البته برای علی نیز شرایط چندان آسان نبود. او به خوبی تمام سختیها را به خاطر میآورد که از یک طرف باعث نزدیک شدن آنها به هم میشد، اما با این حال از طرف دیگر گاهی فشار اطرافیان آنچنان زیاد بود که ناخودآگاه رابطهی لارا و علی نیز رو به سردی میرفت.
جشنی شیرین با اسانس تنهایی
پذیرفتن مسیحی بودن لارا برای خانوادهی علی نیز قابل هضم نبود و او نیز مجبور به جنگیدن با خانوادهاش شد: «مسئلهی آنها این نبود که من با کسی ازدواج میکنم که مذهبی است، بلکه مشکل آنها این بود که دوستان، همکاران و اعضای فامیلشان چه میگویند. در اصل این یک کشمکش اجتماعی بود.»
اما با این حال لارا و علی ۲۷ ساله، هر دو برای بودن با یکدیگر با خانوادهشان جنگیدند. آنها مدام همدیگر را مخفیانه میدیدند و دست آخر هم تصمیم گرفتند با یکدیگر ازدواج کنند. در این میان سرانجام پس از کشمکشهای چندین ساله توانستند رضایت خانوادههایشان را نیز جلب کنند.
البته مسئله به همین جا ختم نمیشود، زیرا ازدواج یک مسلمان و مسیحی در لبنان تنها در یک صورت ممکن است: تغییر مذهب یا ترک لبنان، مثل تعداد زیاد دیگری از دوستانشان.
البته تا عملی کردن این گزینهها هنوز یک چارهی دیگر نیز وجود داشت؛ ازدواج دفتری و ثبت آن بدون برگزاری بخش مذهبی آن. هرچند مشکل اصلی در این است که برای انجام این کار تنها باید به کشورهای همسایه مثل قبرس رفت.
ازدواج در قبرس، تنها، بدون حضور دوستان و تمامی اعضای خانواده، جزو ایدهآلهای علی و لارا برای جشن ازدواجشان نبوده، اما تنها بودن با همدیگر است که به این دو قوت قلب میدهد و مهمتر اینکه برای این بودن مجبور به از دست دادن خانوادههایشان نشدهاند.
نویسنده: برگیت کاسپار/سمیرا نیک آیین
تحریریه: بهنام باوندپور