1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

شعر همچون «سند تاريخى»

۱۳۸۳ دی ۱۷, پنجشنبه

يوليا وازنه‌سنسكايا Julia Wosnessenskaja شاعر زن روس امسال ۶۵ ساله مي‌شود.

https://p.dw.com/p/A6Hv
عکس: AP

يوليا وازنه‌سنسكايا متولد پترزبورگ است‌. با پدر و مادرش از سال ۱۹۴۵ تا ۱۹۴۹ در برلين شرقي سابق زندگي مي‌كرده‌. معلم روستا و روزنامه‌نگار بوده‌است‌. به‌دليل فعاليتهايش در جنبش دگرانديشان روسيه توسط سازمان امنيت شوروي سابق «ك‌.گ‌.ب» در سال ۱۹۷۶ دستگير و به پنج سال تبعيد به وُركوتا محكوم مي‌شود‌. به‌خاطر اقدام به فرار‌، اين‌بار براي وازنه‌سنسكايا حكم دو سال اردوگاه كار‌اجباري در منطقهٌ ايركوتسك صادر مي‌گردد‌. او پس از آزادي دوباره به‌خاطر مبارزه در راه حقوق بشر‌، در سال ۱۹۸۰ در برابر انتخاب اردوگاه كار و يا خروج از كشور قرار مي‌گيرد‌. اين‌بار وازنه‌سنسكايا به همراه دو پسرش راهي آلمان غربي مي‌شود‌.‌ از اين شاعر تبعيدي، در روسيه آثار پراكنده‌اي به چاپ رسيده و چند كتاب نيز در‌ تبعيد آلمان از او منتشر‌شده است‌. با هم شعري از اين بانوي شاعر را مي‌شنويم كه نشانگر روزهاي سختي‌ست كه بر او در زير سايه وحشت حكومتي تماميت‌خواه گذشته است.

«شعر نوشته‌شده براي خود به‌عنوان هديه روز تولد، ۱۴ سپتامبر۱۹۷۶»

چسبيده به ميله‌ها، در باد تاب‌خوران

پر مي‌گيرد به‌سويم چنين بلند

برگي زرد.

درگاهِ زندان خاموش است و هيچكس

به سوت تنها و شادمان من پاسخ نمي‌دهد‌.

دوستان من اينجا نيستند‌،

دلخوشي‌ام همين است.

قلبم مي‌گويد‌: «‌به چنگشان نيفتاده‌اند !‌»

و صداي سرودك من مي‌آيد‌،

همچون زنجرهٌ تابستان

يا چون كبريتي كه در باد مي‌گدازد.

روز تولدم را جشن مي‌گيرم امروز

كاملاً تنها‌.

امروز، بدون دوستانم‌!

بهتر‌!

دنبال مي‌كند مرا از ميان پنجره چشم خدا‌،

و چشم گرگ نگاه مي‌كند از آن‌سوي در.

دوستان من اينجا نيستند‌،

اين پاداش من است‌!

هواي زندان تازه است و صاف به‌وقت شب

و در اوج‌، در آسمان لنينگراد

سوت من، تنها و بي‌خيال پرواز مي‌كند‌.

يوليا وازنه‌سنسكايا در اين شعر نشان مي‌دهد كه چگونه شعر بنا به گفته برتولت برشت شاعر بلندآوازه آلماني، مي‌تواند به سندي براي ثبت تاريخ بدل شود، سندي كه هيچگاه از ميان نخواهد رفت.

بهنام باوندپور