1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

شصتمين سال تأسيس سازمان ملل متحد

۱۳۸۴ آبان ۲, دوشنبه

امروز مقارن با شصتمين سال تأسيس سازمان ملل متحد و باجرا در آمدن رسمى منشور آنست و در ماه ژوئن گذشته هم مراسمى بمناسبت سالروز برگزارى كنفرانس سان فرانسيسكو براى تأسيس اين سازمان جهانى برپا شد. مطلب زير تفسيرى است در باره نقش و تأثير سازمان ملل متحد نوشته مفسر صداى آلمان كلاوس دامان.

https://p.dw.com/p/A5If
عکس: dpa

نام سازمان ملل متحد حكايت از اتفاق و همدلى ملل مختلف جهان ميكند همانگونه كه مقدمه منشور اين سازمان هم با اين كلمات آغاز ميشود: «ما ملتهاى متحد عضو سازمان ...». اين كلمات بگوش خوش ميآيد ولى در عمل متأسفانه بيشتر دلخوشكنك است تا حقيقت، چون سرنوشت اين سازمان را عده اى از دولت ها تعيين ميكنند، آنهم دولت هائى كه فقط بعضى از آنها بطريق دمكراتيك انتخاب شده اند. در گذشته بودند و امروز هم هستند رژيمهاى خودكامه اى كه در ميان اعضاى قدرتمند سازمان ملل متحد نشسته اند و منجمله جزو اعضاى دائمى شوراى امنيت اين سازمان با استفاده از حق وتو كار آنرا تخطئه ميكنند. ولى دولتهاى منتخب مردم هم هميشه در شوراى امنيت حرفى نميزنند كه خواست ملتهايشان است كه بعنوان نمونه ميتوان از موافقت نخست وزيران انگلستان و اسپانيا تونى بلر و خوزه ماريا آزنار با جنگ با عراق ياد كرد، در صورتى كه بيشتر مردم دو كشور با آن مخالف بودند.

اولين جمله مقدمه منشور سازمان ملل متحد خود نمونه تضادهائى است كه از ابتداى تأسيس اين سازمان در شصت سال پيش وجود داشت. در دوره جنگ سرد بين شرق و غرب شوراى امنيت نتوانست به وظيفه اى كه برايش در نظر گرفه شده بود، يعنى حفظ صلح و امنيت در جهان عمل كند. البته سربازان كلاه آبى سازمان توانسته اند در موارد و مناطق مختلف جهان پس از دوره هاى جنگ مسلحانه در زمينه برقرارى صلح و آرامش نقش مثبتى ايفا كنند، ولى اين سازمان از درگير شدن جنگهائى مانند جنگ كره يا ويتنام نتوانست ممانعت كند، و در رواندا نسل كشى در برابر چشم جهانيان صورت گرفت. البته پس از پايان يافتن خصومت بين شرق و غرب در اوائل دهه نود موارد استفاده از حق وتو در شوراى امنيت خيلى كاهش يافته، ولى جنگ عراق نشان داد كه اين مجمع فقط هنگامى ميتواند از وقوع يك جنگ جلوگيرى كند كه همه اعضاى دائمى آن واقعاً مخالف آن باشند.

اگر آرزوى دبير كل سازمان ملل متحد كوفى عنان به تحقق ميپيوست، اين سازمان در شصتمين سال تأسيس خود اصلاحاتى را تصويب ميكرد كه براى كار آن گامى بزرگ بسوى آينده يعنى قرن بيست و يكم محسوب ميشد. ولى تصميمات و نقشه هاى وى در كنفرانس عالى اواسط ماه سپتامبر گذشته آنقدر مورد جرح و تعديل قرار گرفت كه چيز زيادى از آن باقى نماند. البته كليه اهداف هزاره سازمان مورد موافقت واقع شد و كدام كشور است كه بتواند علناً با اهدافى مانند مبارزه با گرسنگى يا بيماريهاى واگيردار در جهان مخالفت كند؟ ولى در رابطه با تأمين بودجه كمكهاى عمرانى تفرقه شديد بين اعضا علنى گرديد، و باينترتيب اصلاح تشكيلاتى و سازمانى شوراى امنيت به آينده نامعلوم موكول شد. در آن كنفرانس از بحث در باره تعريف مفهوم «تروريسم » هم تا جائى كه ميشد طفره رفتند و همه اينها نشان دهنده اين واقعيت است كه حصول توافق در باره آينده سازمان ملل متحد چه كار مشكلى است. كسى كه در روياهاى خود وحدت ملل و كشورهاى جهان را تا آن حد ميخواهد كه يك حكومت و دولت جهانى بوجود بيايد از سازمان ملل متحد مأيوس و سرخورده ميشود.

ولى اگر انتظاراتمان از سازمان ملل متحد را محدودتر كنيم خواهيم ديد كه اين سازمان در بعضى زمينه ها خدمات موثرى انجام داده و نقش مثبتى ايفا كرده است: مثلاً تصويب و انتشار منشور حقوق بشر و يا كار سازمانهاى فرعى آن مانند سازمان حمايت كودكان (يونيسف) و يا دادگاههاى بين المللى كه واقعاً مايه اميد بسيارى از انسانها براى احقاق حقوق اساسى آنها بشمار ميروند.