ششمین همایش ایرانشناسان اروپا در وین · مصاحبه
۱۳۸۶ شهریور ۲۶, دوشنبه
دویچه وله: در روزهای آینده شهر وین و انستیتوی ایرانشناسی فرهنگستان علوم اتریش میزبان برگزاری همایش بینالمللی ایرانشناسان اروپاست. فکر بهراهانداختن چنین همایشی به کی برمیگردد؟
برت فراگنر: اولین گردهمایی در سال ۱۹۸۷ در شهر تورین ایتالیا اجرا شد. دلیلش این بود که بازهم چهارسال قبل از آن در رم انجمن ایرانشناسی اروپا تاسیس شده بود. بعد از انقلاب اسلامی در ایران که قطع ارتباطات، بهاصطلاح همکاری علمی در بعضی موارد رخ داده بود، بیشتر ایرانشناسانی که البته اغلبشان در دانشگاههای مختلف کار میکردند و استخدام بودند تصمیم گرفتند، یک انجمن و هیاتی داشته باشند که [توسط] آن بیشتر بتوانند همکاری بکنند و شبکهی کاری داشته باشند. تاسیس این انجمن در سال ۱۹۸۳ در رم انجام گرفته است. آنجا هم تصمیم گرفتند که یکی از وظایف این انجمن این باشد که هر چهار سال یک کنگرهی باز ایرانشناسان اروپایی برپا بکنند.
این کنفرانس از زمان بنیانگذاری تا بحال چه تغییر و تحولاتی را پشت سر گذاشته؟
اولین کنفرانس در تورین بودم. یادم هست که آنوقتها حدود ۶۰ نفر آمدند آنجا. کنفرانس تورین خیلی هم خودمانی بود. دومین کنفرانس چهارسال بعد در بامبرگ آلمان برگزار شد. این درسال ۱۹۹۱ بود، یعنی درست در همان سالی که مرزهای میان کشورهای عضو اتحادیه اروپا باز شد و بدین ترتیب تعداد شرکتکنندگان بیشتر شد و تقریبا رسید به ۲۰۰ نفر. سومین کنفرانس در کمبریج بود و در آنجا هم تعداد شرکتکنندگان بیشتر از گذشته بود. به هر حال این سیر همواره ادامه داشته.
در سالهای اخیر شمار موضوعاتی که در رشتهی ایرانشناسی مورد بررسی و تحلیل قرار میگیرند بیشتر شده است. آیا به نظر شما افزایش موضوعات هم در بیشترشدن تعداد شرکتکنندگان در این همایش نقش داشته است؟
موضوعات با تعداد شرکتکنندگان ارتباط دارد. برای مثال چهارمین کنفرانس در پاریس در سال ۱۹۹۹ بود، یعنی در زمانی بود که در ایران دورهی ریاست آقای خاتمی بود. تقریبا همانوقت بود که بسیاری از دانشمندان مقیم ایران امکانی پیدا کردند که خودشان هم بتوانند در این همایش مهم شرکت کنند. بنابراین ما در پاریس حدود ۴۰۰ نفر شرکتکننده داشتیم که تقریبا نیمی از این ۴۰۰ نفر از ایران آمده بودند. بدین ترتیب این کنفرانس اروپایی یک جنبهی ایرانی پیدا کرد و هنوز هم دارد.
همایش اینبار ایرانشناسان در وین چه بخشهایی را دربرمیگیرد و کلا چه بخشی یا بخشهایی به نظر شما حضور پررنگتری دارند؟
در همایش امسال ما این بخشها را داریم: زبانشناسی، فیلولوژی سنتی، ادبیات، تاریخ، پژوهشهای فرهنگی و هنر و باستانشناسی. یکی از بخشهایی که داریم که در حقیقت خیلی قوی هست، مثلا ادبیات فارسیست. ادبیات فارسی به این قوت تا بحال نبود به خصوص ادبیات معاصر. یک بخش تقریبا تازهای که ما گذاشتهایم، بخشیست که به آن میگوییم "پژوهشهای فرهنگی" که درواقع میان جامعهشناسی و علوم انسانی قرار دارد.
آیا موضوعاتی هم بودند که از طرف برگزارکنندگان و سازماندهندگان این همایش رد شده باشند؟
موضوعات را ما انتخاب نمیکنیم، بلکه این خود شرکتکنندگان هستند که آنها را پیشنهاد میکنند. شهرت این کنگره رویهمرفته در "باز" بودن آن است. ما موضوعی را در دستور کار قرار نمیدهیم و یا سفارش نمیدهیم که در آنجا ارائه بشود. به لحاظ موضوعی ما سخنرانان را انتخاب نمیکنیم. آزاد است و حسناش هم همین است. و من هنوز هم مطمئنم که با آنکه مثلا در بسیاری از دانشگاهها و موسسهی غربی بهخصوص بررسی متون، بررسی موضوعها و چکیده انجام میگیرد، اما من هنوز هم بر این گمانم که بیش از همه وظیفهی ما این است که به دانشمندان گوناگون، چه داخل اروپا و چه خارج از اروپا، فرصت بدهیم که بیایند و در اینجا با همدیگر تبادل اطلاعات داشته باشند و محورهای خودشان را پیدا بکنند.
حضور ایرانشناسان فعال در داخل خود ایران در همایش وین به چه ترتیب است؟
تقریبا یک سوم، شاید کمی بیشتر از از یک سوم شرکتکنندگان در داخل خود ایران مشغول فعالیت و پژوهش هستند.
شما خودتان چه گرایشهای تازهای در رشتهی ایرانشناسی میبینید؟
ایرانشناسی قدیمی و سنتیای که داشتیم، تقریبا از قرن نوزدهم، که رویهمرفته مربوط به دورهی پیش از اسلام بود و مخصوصا با متون و زبانها باستانی سروکار داشت، البته مقام خودش را نگه داشت و هنوز هم یکی از محورهاست. ولی میبینیم که از آن به بعد، یعنی آن بخش تاریخ که مشمول تاریخ بعد از اسلام میشود و بخصوص از صفویه به بعد و دورهی قاجار، بیش از پیش مورد توجه قرار میگیرند.
یکی از تواناییهای ويژهی شما ایجاد و داشتن تماس و ارتباطات گسترده با ایرانشناسان سراسر دنیاست و شما هم، با توجه به تجربه و سابقهتان، با سیر تحول این رشته بهخصوص در اروپا بهخوبی آشنا هستید. آیا رشته ایرانشناسی در کشورهای مختلف اروپایی به یک اندازه مورد توجه قرار دارد یا اینکه بعضی از کشورها به آن توجه بیشتری دارند؟
واکنش کشورهای گوناگون به رشتههایی مانند ایرانشناسی متفاوت است. اما این تفاوت به نظر من کمتر وابستگی دارد به شهرت و یا عدم شهرت ایران. این مسئله برمیگردد به وضع فرهنگی و اجتماعی در این کشورها، اگر ارزشی که مثلا به پژوهش و به تحقیقات در زمینهی ادبیات کشور خودشان میدهند کاهش پیدا کند، طبیعتا علاقه آنها به ادبیات کشورهای بیگانه مانند ایران هم کم میشود. از طرف دیگر میبینیم که در مجموع علوم اقتصادی جلوه و رونقاش نسبت به بیستسال پیش بینظیر است و قابل مقایسه نیست. این درحالیست که رونق علوم اجتماعی نسبت به گذشته کم شده است. و این، یک حالتی را ایجاد میکند که به نفع ما نیست.