1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

شاعران و نويسندگان و حساسيت در برابر رعايت حقوق بشر

۱۳۸۳ آذر ۲۰, جمعه

مجمع عمومى سازمان ملل متحد اعلاميه جهانى حقوق بشر سازمان ملل متحد را در روز دهم دسامبر ۱۹۴۸ تصويب كرد. ايده‌هاى اساسى‌‌اى كه در اين اعلاميه آمده و در سطح بين‌المللى مطرح شده، حاصل صدها سال تفكر فيلسوفان، انديشمندان، نويسندگان و فرهيختگان جهان در باره حقوق انسان است.

https://p.dw.com/p/A6IC
عکس: DW

دغدغه‌ى بسيارى از شاعران و نويسندگان، حقوق بشر و رعايت آن بوده است، شايد به اين دليل ساده كه آنها بخاطر حساسيتشان در قبال هر پديده اجتماعى، به سرعت از خود واكنش نشان مى‌داده و مى‌دهند و نيز ابزار ديگرى ندارند، مگر استفاده از زبان براى تصوير و تفسير واقعيت! تصوير و تاويل واقعيت هم، چيزى نيست كه به مذاق ناقضان حقوق بشر خوش بيايد. آنها مى‌خواهند تصوير جهان را آنگونه ببينند كه خود مى‌خواهند و نه آنگونه كه در واقع وجود دارد.

شاعر و نويسنده از آنجا كه بايد و مى‌خواهد آنچه را كه فكر مى‌كند و تجربه كرده بنويسد، جزو نخستين كسانى‌ست كه آماج حمله‌ى مستبدان، تماميت‌خواهان و ناقضان حقوق بشر قرار مى‌گيرد، و به همين دليل نيز، آزادى بيان و ابراز عقيده، يكى از بنيادى‌ترين اصول پذيرفته شده حقوق بشر است. شخصيتهايى مانند هاينريش بل و گونتر گراس آلمانى، اريش فريد اتريشى، نادين گورديمر از آفريقاى جنوبى، اومبرتو اكوى ايتاليايى، و مثلا بوريس پاسترناك روس نيز كه همچون وصيت‌نامه‌اى، پيش از مرگش، واژه آزادى را به چندين زبان دنيا بر نوارى صوتى ضبط كرد، همه و همه گوياى آن هستند كه شاعران و نويسندگان، همواره دغدغه‌ى آزادى و حرمت انسانى را داشته‌اند.

يكى از اين شاعران، ريشارد كرينيتسكى لهستانى‌ست متولد سال ۱۹۴۳، كه در زمان تسلط استبداد در كشورش، هيچگاه از مبارزه در راه حقوق بشر بازنايستاد، و البته با تنها سلاحش زبان. كرينيتسكى در سال ۱۹۷۱ به عضويت كانون نويسندگان لهستان در‌آمد. دو سال بعد به دليل تعهد سياسى‌اش از هيئت‌تحريريهٌ نشريهٌ "‌دانشجو‌" اخراج شد. او در جنبشهاى حق‌طلبانه شركت كرد و يكى از امضاكنندگان نامه موسوم به «نامه ۵۹» در اعتراض به رژيم آنزمان لهستان بود. به همين دليل از سال۱۹۷۶ تا ۱۹۸۰ ممنوع‌القلم شد، امرى كه او را مجبور به انتشار غيرقانونى آثارش در لهستان و همچنين نشريه‌هاى در تبعيد كرد. كرينيتسكى در آثارش خواننده را به تعمق در متن با توجه به واقعيت سياسى موجود و همراه با آن به تعمق در معضلات هستى‌شناسانه و اخلاقى فرا‌مى‌خواندند. شعرى از او با عنوان « و ما واقعا نمى‌دانستيم» نگاه انساندوستانه شاعر را بروشنى نشان مى‌دهد:

شايد بچه بوديم، بى‌تجربه،

ما فقط مى‌دانستيم، مجبورمان مى‌كنند به دروغ باور بياوريم،

و ما واقعاً نمى‌دانستيم چه مى‌خواهيم،

بجز رعايت قوانين و حقايق انساني،

وقتى كه جمع‌شده بر ميدان كوچك،

كنار تنديس شاعر بزرگمان

كه جوانى‌اش را در سرزمين اشغالي

و باقى زندگى را در تبعيد گذراند،

سيگار مى‌كشيديم و روزنامه‌هاى فريبنده را مى‌سوزانديم،

سيگار مى‌كشيديم، گر چه جسممان را مسموم مى‌كرد،

روزنامه‌ها را مى‌سوزانديم، زيرا كه مغزمان را مسموم مى‌كرد،

و قانون اساسى و اعلاميهٌ حقوق بشر مى‌خوانديم؛

و ما واقعاً نمى‌دانستيم كه حقوق بشر مى‌تواند

نقيض حقوق مدنى باشد.

و ما واقعاً نمى‌دانستيم

كه اين همه زره‌پوش را مى‌شود عليه بى‌دفاعان به‌كار گرفت،

عليه ما كه هنوز بچه بوديم،

مسلح به ايده‌هايى فقط كه مدرسه به ما آموخته بود،

ايده‌هايى كه سپس همان مدرسه از سرمان بيرون كشيد،

و ما واقعاً نمى‌دانستيم

كه مى‌توانند تمامى اين ايده‌ها را لغو كنند

با يورشهاى بى‌رحمانهٌ قدرت عريان،

با دروغ شاخ‌دار.

و ما واقعاً نمى‌دانستيم كه بزرگترها نه به ما

كه به دروغ شاخدار باور مى‌آورند،

كه آدم مى‌تواند همه چيز را انكار كند، همه چيز را از ياد ببرد

و طورى رفتار كند، كه انگار هيچ اتفاقى نيفتاده است.

و ما واقعاً نمى‌دانستيم كه حافظهٌ شهروند دشمن است،

و ما واقعاً نمى‌دانستيم كه آدم، زنده، اينجا و اكنون

بايد آنگونه رفتار كند كه انگار در جاى ديگرى زيسته است، در دورانهاى ديگري،

و دست بالا به جنگ اشباح مردگان برود

از ميان پردهٌ آهنين ابرها.

شعر ريشارد كرينيتسكى شعرى‌ست روشن و صريح، بدون تزيين‌هاى اضافى و به قصد گفتگوى بى‌سؤ‌تفاهم با معاصران، با بيانى فشرده و قدرت تأثير. شعر او مى‌خواهد براى مخاطب همچون نداى وجدان باشد، ندايى كه در روز جهانى حقوق بشر، بيش از پيش بايد شنيده شود.

بهنام باوندپور