"سیمرغ" و همایون شجریان در هلند
۱۳۹۰ مهر ۱۳, چهارشنبهپیش از اجرای "سیمرغ"، اركستر به رهبری هومن خلعتبری، اثر سازی "جونی جونی" متبسم را اجرا کرد که كاری است برای سهتار و اركستر. به این ترتیب "سیمرغ" در دو بخش كه میان آنها یك تنفس نیمساعته افتاد، روز یکشنبه (۲ اکتبر/۱۰ مهر) در شهر هرلن در هلند اجرا شد.
اگر در نظر داشته باشیم كه آثار آهنگین بر پایهی شاهنامهی فردوسی، بسیار اندکاند، زیرا سخت بودهاند، به ارج و ارزش كار متبسم و همراهانش پی میبریم. متبسم سیمرغ را به عنوان نماد نیكی و رهایی گرفته و مایه و پایهی كارش ساخته است.
او دستگاه چهارگاه كه تداعی طلوع است را پیشدرآمد كار خود كرده است: خدمتكاران سام، درماندهاند چگونه به او بگویند پسر نوزادش زال و موهایش مانند پیرمردان سفید است. سام به دیدار فرزند میرود و به درگاه خداوند شكوه میكند كه مگر چه كرده كه چنین بر سرش آمده است. پس دستور میدهد نوزاد را در صحرا رها كنند تا خوراك حیوانات شود. سیمرغ زال را مییابد و در آشیانهی خود میپرورد. سرانجام سام پس از سالها با سپاهی گران، به پیشواز فرزندش میآید.
تجسم صحنه با موسیقی
صحنههایی كه برشمردیم، هركدام با دستگاه، مایه یا گوشه و ریتم دیگر در اثر متبسم نشان داده و بیان شدهاند. آهنگساز با تغییر مایه و گوشه و ریتم، تعویض صحنهها را به خوبی تداعی كرده است.
پرسش اینجاست كه آیا درماندگی پیکهای سام را هنگام آگاه كردن او از تولد فرزند موسپیدش باید با آهنگی پرشور و پرصدا نشان داد یا ریتم و آهنگ نسبتاً آرام همانگونه كه در كار متبسم اجرا شد، برای بیان این هیجان كافی است.
متبسم، آهنگها و ریتمهای پرشور و پرهیجان را در دو صحنه برجسته كرده است: یكی همانجا كه سام به پیشواز فرزندش میآید:
بر و بازوی شیر و خورشیدروی
دل پهلوان، دستِ شمشیرجوی ...
دل سام شد چون بهشتِ برین
بر آن پاکفرزند کرد آفرین ...
اینجا باز دستگاه چهارگاه است و ریتم هفت هشتم و بعد ریتمهای تند و پرهیجان شش شانزدهم و دو چهارم.
دیدار عاشقانه
بخش دوم كه بخش پایانی كنسرت و بلندترین قطعهی اثر است، پیوند موضوعی مستقیمی با سیمرغ ندارد: آمدن زال عاشق به دیدار رودابه معشوق است.
دیدار رودابه و زال از عاشقانهترین صحنههای شاهنامه است. به همین دلیل باز جای این پرسش هست كه بهتر نبود این صحنه با آهنگهای آرامتر و تغزلیتر بیان میشد و صحنهی دیگری برای موسیقی و ریتم پرهیجان برگزیده میشد.
شاید شادی دیدار دو عاشق، آهنگساز را به ساختن آهنگی پرهیجان كشانده باشد. اگرچه در آغاز این قطعه، بخشهای آرام و تغزلی هم داریم ولی گویی آهنگساز خود را ملزم دیده اثر را با آهنگی پرهیجان به پایان برساند.
اثر، با عبارت "نیكی، راستی، سیمرغ، راستی" با همنوایی و همآهنگی دقیق و پرهیجان اركستر، صدای بلند ولی گوشنواز همآوایان و نوای خوش همایون شجریان به پایان میرسد و دستكم با گفتن واژهی "سیمرغ" پیوندی با موضوع و عنوان اصلی اثر، ایجاد میكند.
حمید متبسم بار دیگر ذوق خود را در اثر تازه اش "سیمرغ" در تركیب سازها و صدادهی آنها نشان داده است. اگر در نظر بگیریم كه گردآوری و تمرین چنین گروه بزرگی چه كار و تلاش طاقتفرسایی میطلبد، به ارزش كار آهنگساز و همهی دست اندركاران این طرح، بیشتر پی میبریم.
نگارنده چون میداند بیگمان در كنسرت بعدی متبسم، شجریان و گروه آنها با علاقه شركت خواهد كرد، در پایان اشاره میكند كه یكی از نارساییهای كار این بود كه نه دفترچهای به طور عمومی در دسترس مخاطبان قرار گرفت که بتوان از آن اطلاعاتی دربارهی اثر و نوازندگان و خوانندگان به دست آورد و نه گویندهای كه دستكم پیشگفتاری دربارهی برنامه بگوید:
فكر و كردار نیك عالی بود
جای گفتار نیك خالی بود
اسکندر آبادی
تحریریه: جواد طالعی