سیل هواداران و ترافیک دو ساعته، سجادهی نماز و خون نذری
۱۳۸۶ بهمن ۲۳, سهشنبهرونی کوکل (Ronny Kockel)، دروازبان آلمانی به تازگی به باشگاه پیکان ایران پیوسته است.
در آغاز کار کمی جا خورده چون هرگز این تعداد تماشاچی را یکجا در یک استادیوم ندیده است. شاید دلیلیش این باشد که بهعنوان دروازبان نهچندان مطرح، تا کنون تنها در تیمهای دستهی دوم و سوم آلمان بازی کرده.
روزنامهی زود دویچه تسایتونگ در گزارشی در مورد کوکل مینویسد: هفتاد، هشتاد هزار تماشاگر اصلاً چیز عجیبی نسیت، وقتی تیمهای پایتختنشین مثل استقلال، پرسپولیس، سایپا یا پیکان به دیدار هم میروند. البته واژهی تماشاچی در ایران تنها به تماشاچیان مذکر گفته میشود، چون زنان در این کشور اجازهی تماشای فوتبال مردان را در ورزشگاهها ندارند.
فوتبال آلمان در ایران از جایگاه ویژهای برخوردار است به همین دلیل همواره مربیان آلمانی، تیمهای ایرانی را هدایت کردهاند و جزء نامزدهای مورد نظر باشگاههای ایرانی بوده و هستند. اخیراً هم که تیم ملی ایران نیاز به مربی داشت، لوتار ماتیوس، کریستوف داوم و پتر نویرورر در فهرست نامزدها بهچشم میخوردند.
حالا پای اولین فوتبالیست آلمانی به ایران باز شده است. از اواخر سال گذشتهی میلادی، کوکل دروازهبان ۳۱ سالهی آلمانی، در تهران به سر میبرد. کوکل در آلمان، پس از جداشدن از تیم آینتراخت تریر، در فصل ۲۰۰۷ / ۲۰۰۶ ، تیم دیگری را برای بازی پیدا نکرد. در این زمان توسط راینر زوبل (مربی تیم فوتبال پیروزی بین سالهای ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۵) به ایران معرفی شد.
شهرت و محبوبیت، خارج از وطن
بلافاصله پس از اعلام خبر انتقال، همهی نظرها در ایران به سوی او جلب شد؛ هواداران فوتبال، تلویزیون و مطبوعات ورزشی تهرانی. بدین ترتیب کوکل چیزی را تجربه کرد که در آلمان هرگز موفق به آن نشده بود: ”بازیکنی که تمام کشور او را میشناسند“ . او میگوید: «انتظارها از من بالاست» .
البته تا کنون کوکل موفق نشده است گرهای از کار پیکان بگشاید. از مجموع سه بازی لیگ برتر ایران که تیم پیکان با حضور کوکل انجام داده، هیچ کدام با پیروزی پایان نیافته و پیکان در جدول، از رتبهی هفتم به نهم سقوط کرده است.
کوکل، عدمموفقیت تیمش را این گونه توضیح میدهد: «در آلمان هر بازیکن حرفهای علاقه دارد حتی بازیهای تمرینی را هم ببرد، اما درایران اینطور نیست. به همین خاطر است که وقتی ما عقب میافتیم، کارمان مدام سختتر میشود» . او همچنین روی ضعف تاکتیکی پیکان دست میگذارد، ولی در عین حال، همباشگاهیهای خود را از نظر تکنیکی در سطح بالایی میبیند.
فارسی شکر است، سخت هم هست
”عقب!“ ، نخستین واژهای است که کوکل از زبان فارسی آموخته، چراکه همتیمیهای او حتی در خط دفاعی هم علاقهی عجیبی به گشودن دروازهی حریف دارند و او باید مدام آنها را به عقب فرا خواند!
البته تنها واژههای فوتبالی دفترچهی یادداشت او را سیاه نکردهاند، بلکه او سعی در یادگیری واژههای روزمره و دستور زبان را هم دارد. از نظر او فارسی زبان سختی است. به همین دلیل خوشحال است که داریوش یزدانی، بازیکن سابق تیم لورکوزن آلمان، به زبان آلمانی آشناست و برایش ترجمه میکند. برخی از همتیمیهایش هم با زبان انگلیسی آشنایی دارند.
کوکل نباید تنها به "عجایب مستطیل سبز از نوع ایرانی آن" عادت کند، بلکه در خارج زمین هم چیزهایی وجود دارند که باید کمکم به آنها خو بگیرد. مثلا اینکه در هیاهوی ترافیک یک شهر غولآسای ۱۰ میلیون نفری به نام تهران، دو ساعت طول میکشد تا به تمرین برسد یا اینکه برخی از همبازیهایش پیش از شروع بازی برای عبادت، سجاده پهن میکنند.
فرهنگ، آری – سیاست، نه!
به نوشتهی روزنامهی زود دویچه تسایتونگ، "اینکه بازیکنان، پیش از بازی از میان خون گوسفند نذری میگذرند؛ چیزی که معتقدند برایشان خوشیمن است" هم از آن چیزهایی است که کوکل باید در ایران به آنها عادت کند. او میگوید: «اینها اختلاف فرهنگهاست که باید پذیرفت» .
او به تفاوتهای فرهنگی علاقه نشان میدهد، اما این باعث نشده که او به "فرهنگ سیاسی" ایران هم علاقه نشان دهد: «من کاری با سیاست ندارم. من به ایران آمدهام تا فوتبال بازی کنم.»
فوتبال ایران در طول سالهای گذشته در مسیر حرفهایشدن قرار گرفته است. لژیونرهای ایرانی دانش و تجربهی لیگهای اروپایی را بهعنوان سوغاتی به کشورشان میبرند. از آن جمله میتوان به علی دایی، بازیکن سابق بایرن مونیخ و مربی کنونی باشگاه سایپا، یا خداداد عزیزی بازیکن سابق تیم کلن و مربی فصل پیشین تیم ابومسلم خراسان اشاره کرد.
علاوه بر این، حامیان مالی بزرگی همچون خودروسازی سایپا، آنقدر پول به باشگاه همنام خود تزریق میکنند که پیوستن به تیمهای هیجدهگانهی لیگ برتر ایران، از نظر مالی هم در حرفهایهای جهان، انگیزه ایجاد کند. کوکل میافزاید: «شاید من پیشاهنگ دیگر آلمانیهایی باشم که در آینده به باشگاههای ایران خواهند پیوست» .